محمود دولت آبادی پنجمین کتاب خود یعنی سلوک را بین سالهای 77 تا 81 نوشته است. سلوک داستان و رمان عاشقانهایست وهم آلود و پر از معانی مفاهیم لایههای عمیق انسانی. تفاوت این کتاب نسبت به دیگر آثار دولت آبادی در مهارت درخشان اوست که قلمش آن را به یک شاهکار ماندگار مبدل کرده است. در این کتاب زمانهای و مکانهای موازی در هم تنیده میشوند که مخاطب با کشف عمق و راز اثر به وجد بیآید و با شور و هیجان به فکر واداشته میشوند. ما با عاشقی همراه میشویم تا سیر و سلوک تبدیل شدن یک عشق قدیمی به نفرت را تماشا کنیم؛ عاشقانهای که با مرور زمان به خاطراتی دور و حتی تیره تبدیل شده است.
سلوک یکی از پرفروشترین و مشهورترین آثار محمود دولت آبادیست که در اوایل دهه هشتاد منتشر شد و تا امروز بعد از چندین بار تجدید چاپ مورد استقبال و علاقه مخاطبین و منتقدین ادبی نیز واقع شده است.
داستان عاشقانهی سلوک روایت مردیست به نام قیس که یادآور نام مجنون است، برای دیدار یکی از دوستانش، آصف به اروپا سفر کرده است. آصف خانه نیست و ما ابتدا قیس را سرگردان در کوچه و خیابان میبینیم. او با مردی ناشناس مواجه میشود که انگار تمام عمر او را میشناخته. به دنبال مرد رهگذر به سمت گورستانی میرود. هرچه بیشتر مرد ناشناس را برانداز میکند و شباهتهای بیشتری بین خودش و او پیدا میکند، سردرگمیهای او بیشتر میشود و این مرد که انگار گذشته خود قیس است او را به عاشقانهاش در یازده سال پیش پرتاب میکند؛ زمانی که قیس عاشق دختری 17 ساله بوده است.
سلوک که با سبک جریان سیال ذهن به نگارش درآمده است، پر است از لایههای جذاب و عمیق که خواننده را به کشف یک عاشقانه قدیمی دعوت میکند. سردرگمی و درونگرایی قیس در زبان و ادبیات کتاب نیز ملموس است. ما دائما در حال رفت و برگشت زمانی هستیم و بین قیس و مرد ناشناس گم میشویم تا معانی بیشتری از جهانبینی قیس را بازیابیم.
دولت آبادی خودش در پشت جلد راجع به سلوک گفته است که این کتاب بعد از بارها تراشیده و خراشیده شدن از هفت نام گذر کرد و نهایتا سلوک نام گرفت. همانطور که از معنی عنوان این کتاب مشخص است دولت آبادی سعی دارد با رهایی و سیال بودن قلمش راهی را پیش بگیرد برای شناخت و درک جدیدی از رابطه، عشق و حتی خودشیفتگی.
محمود دولت آبادی نویسندهی مشهور و محبوب ایرانی دهم مرداد 1310 است در روستای دولت آباد سبزوار به دنیا آمد. او بعد از این که تحصیلات ابتدایی را در دولت آباد گذراند به مشهد رفت و آنجا با تئاتر و سینما آشنا شد. برای تکمیل دانش سینماییاش مشهد را به مقصد تهران ترک کرد و در تئاتر پارس مشغول به کار شد. در دورههای بازیگری آناهیتا شرکت کرد و در آن دوران بازی در نمایشهای مهمی از برتولت برشت، بهرام بیضایی و اکبر رادی را تجربه کرد. در همان زمان یعنی ابتدای دهه چهل دولت آبادی نوشتن را آغاز کرد. اولین داستان او که «ته شب» نام داشت سال 1341 در مجلهای منتشر شد.
او جوایز متعددی بینالمللی زیادی کسب کرده است مهمترینهای آن میشود به نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه اشاره کرد. او دهها رمان و چندین داستان کوتاه و بلند نوشته است و کلیدر که در ده جلد نوشته شده است یکی از مهمترین آثار اوست. از دیگر آثار او میشود به جای خالی سلوچ، طریق بسمل شدن و روزگار سپری شده مرد سالخورده اشاره کرد.
این اثر از چند جنبه میتواند خواندش برای مخاطبین داستان و رمان فارسی جذاب و حتی ضروری باشد.
در درجهی اول و مهمتر از همه زبان دولت آبادی در این کتاب اهمیت بسزایی دارد. دایره واژگان در آثار دولت آبادی وسیعاند و میزان آشنایی او با زبان فارسی به یک رندی و تیزی مبدل شده است که زیبایی زبان فارسی را تاکید و یادآوری میکند. این روزها بیشتر از همیشه نیاز داریم تا شکوه و اعجاز ادبیات و زبانی فارسی را دریابیم تا متوجه شویم که این زبان زیباتر از آن است که امروزه میشناسیم و با آن حرف میزنیم.
نکتهی بعدی سبک نگارش این کتاب یعنی جریان سیال نویسنده است؛ ما در نثر و جهان «سلوک» گم میشویم و وقتی به خودآگاهمان برمیگردیم به ترجمان و درک جدیدی از روابط انسانی و درونگرایی میرسیم. اگر هم به ادبیات اثیری علاقهمند هستید که چه کتابی بهتر از سلوک؟ مردی خودشیفته عاشق زنیست که فقط در خیال و نوشتههایش با فلسفهبافی سعی بر توجیه و دلسوزی برای خود و گله کردن از زمان و روزگاریست که مردم او را نمیفهمند.
اگر هم از قبل مخاطب محمود دولت آبادی بودهاید و هستید که خودتان بهتر میدانید که چرا شما را به خواندن سلوک دعوت میکنیم؛ این کتاب را از قطعا از یاد نخواهید برد. چون هرکدام ما همانند قیس در زندگی سردگمیهایی داریم و این گم شدن خودخواسته با قیس مانند سفریست پر از همذات پنداری و کشفهای جدید که عاقبتش میتواند نوعی از خودشناسی باشد؛ همانطور که ما دائما خودمان را گم میکنیم و از نو بازمییابیم.
آدمى هرگز روح خود را از نگاه خود پنهان نمىدارد اگر با خویش در ریا نباشد؛ و انسان مگر چند چشم محرم مىشناسد تا بتواند دل باطن خود را در پرتو نگاه ها وا بدارد بىهیچ پرهیز و گریز؟
در باور عشق و شناخت حقیقت آن، مرد ممکن است فریب بخورد؛ اما زن… زن حقیقت عشق را زود تشخیص میدهد با حس نیرومند زنى، و اگر دبّه در مىآورد از آن است که عشق هم برایش کافى نیست ، او بیش از عشق مىطلبد، جان تو را.
دوزخ، چه دوزخیست شب. میدانم، میدانم، از آنکه آزمودهام بهشت شب را هم. چه بهشتی بود و چه دوزخی که هست. اضطراب را هم میشناسم، نه بس از یک جهت. از هفتاهفت جهت. عجب دوزخی!
اگر از خواندن «سلوک» لذت بردهاید ضمن پیشنهاد خواندن دیگر آثار محمود دولت آبادی شما را دعوت میکنیم به خواندن آثار نویسندگانی که همچون «محمود دولت آبادی» با تاکید بر اهمیت و زیبایی ادبیات فارسی به نگارش درآمدهاند:
فرمت محتوا | epub |
حجم | 122.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 214 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۰۸:۰۰ |
نویسنده | محمود دولت آبادی |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۵/۱۳ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من همزمان که دارم کتاب صوتیو میشنوم از نسخه الکترونیکی خط میبرم. اما درصد پیشرفت اصلا همخونی نداره.الان ۵۳ درصد نسخه الکترونیکی که ۱۸۲ صفحه است ولی توی مشخصات نوشته ۲۱۴ صفحه پیشرفته اما نسخه صوتی فقط ۲۳ درصد پیشرفت داشته. خوانش مجتبی شکوری بسیار یکنواخت و نامناسب است و هرگز کتاب صوتی دیگری ازیشان نخواهم خرید. بسیار اشتباه داشتند در خوانش و کلمات زیادی را غلط تلفظ کردند. نمیدونم دکترای چی دارند ولی خواهش می کنم کتاب صوتی نخونند.
متاسفانه اولین کتابی بود که از ایشان خواندم و به شدت آزارم داد. داستان فدای تکنیک و توصیف شده و در پایان هم آدم را ناراضی رها میکند. کلیدر را بعد از این کتاب تورقی کردم و بسیار بهتر یافتم. به کسانی مثل خودم که با آثار محمود دولتآبادی آشنایی قبلی ندارند، خواندن این کتاب را اصلاً توصیه نمیکنم.
در آفرینش صحنههای روحانی بینظیر! گرچه توصیفات مغلق گاهی تلاشی بیش از نحوهٔ مواجههٔ مرسوم با آثار ادبی را از مخاطب میطلبد. صرف مغلق بودن شاید عیبی نباشد اما تکرار این شیوه در هر سطر و صفحه- که گاهی کیفیت توصیف هم فدای پیچیدگی آن میشود- وضعیت ملالآوری را بر میسازد.
بعد از کتاب های عالی جای خالی سلوچ و کلیدر، این کتاب رو خوندم، ولی اصلا دوستش نداشتم. داستان روانی نبود، رشته داستان مدام از دستت خارج میشه و در نهایت پیام نویسنده رو دریافت نمی کنی...
اصلا دوست نداشتم خوانش ضعیف بود و خواب الود میکرد ادمو و توصیفی نبود...توقع بیشتری از اقای شکوری داشتم البته ک متن کتابم جالب نبود...درکل به نظرم اتلاف وقت و هزینه بود
خوشم نیومد انسجام و کشش برای من کم بود سرگردون بودم در متن وتمرکزمو مرتب از دست میدادم متاسفانه نتونستم تمومش کنم مطمئن هستم ضعف از من هست و گرنه نویسنده بسیار زیبا و شاعرانه توصیف کرده ،شاید زمان دیگری تمومش کنم
اصلا دوست نداشتم. نتونستم تا اخر ادامه بدم. توصیفات شاعرانه و عاشقانه بیش از حد. انگار انشاست و مثل انشا اجرا شده. به خاطر اقای شکوری گرفتم. اما نه داستانو دوست داشتم و نه خوانشو
این چیه واقعا؟ چقدر بیمحتوا و سخت شروع میشه. اصلا دیگه نخواستم برم جلو. من دو جلد برادران کارامازوف رو با گوشیم خوندم خیلی دقیق اما اینو ترجیح میدم دیگه جلو نرم. اصلا معلوم نیست کی به کیه.
قطعا بخونین کتابهای اقای نویسنده رو مثل اصغر فرهادی تو کارگردان های ایرانیه کتاباش فوق العادس
من نسخه صوتی این کتاب را گوش دادم.بی شک قلم استاد عالی است.پراست از تشبیه و استعاره.ولی برای یک کتاب رمان وقتی طولانی می شود ،این سبک خسته کننده است.البته نظر شخصی من است.