یک پسر کنجکاو، یک باغ کوچک تنها، وقتی اینها وسط یک شهر بیروح به هم برسند چه اتفاقی میافتد؟
همان اتفاقی که برای باغ بیانتها افتاد.
باغ بیانتها داستانی است دربارهی رؤیای یک پسربچه؛ داستانی که نشان میدهد چگونه کوشش پسری کوچک ممکن است به تغییرات بزرگ در دنیا کمک کند.