کتاب صوتی رهبری نشر آوانامه

خیلی از افراد به صورت ذاتی خاصیت مدیر بودن را دارند. خاصیت مدیر بودن به این معنا که می‌توان کنترل اوضاع را به دستشان داد و با خیالی آسوده منتظر نتیجه‌ی مثبت بود. با این حال حتی این افراد نیز نیازمند این هستند که این ویژگی منحصربه فردشان را با تجربه و آزمون و خطا تقویت کنند و رشد دهند. یکی از مسیرهای درست برای یک مدیر خوب و لایق بودن استفاده از تجربه‌های دیگران هست. شما با خواندن و یا شنیدن تجربه‌ها و اتفاقاتی که مدیران موفق پشت سر گذراندند،‌می‌توانید درس بگیرید. به قولی اگر کسی ۴۰ سال از تجربیات خودش را در اختیار شما قرار دهد و شما از آن‌ها استفاده کنید،‌ از باقی رقبا که می‌خواهند از همان ابتدا خودشان کسب تجربه کنند، ۴۰ سال جلوتر خواهد بود. مطالعه‌ی کتاب‌هایی چون کتاب رهبر که داستان زندگی و کسب و کار انسان‌های بزرگ و موفق است یکی از بهترین راهکارها برای تحقق این امر است. شما می‌توانید به کمک این کتاب‌ها در جریان مشکلات پیش‌روی مدیران بزرگ دنیا قرار بگیرید و ببینید که آن‌ها در زمان سختی، برای گذر از معظلات چه اقداماتی انجام داده‌اند.

درباره‌ی کتاب صوتی رهبری

در همین ابتدا لازم است بگویم انتخاب نام رهبری (Leader) برای این کتاب یک انتخاب بسیار هوشمندانه بوده است. در این کتاب، الکس فرگوسن – بزرگترین مربی فوتبال در تمام دوران‌ها – از زندگی حرفه‌ای و دوران مربی‌گری خودش می‌گوید. از مشکلات پیش‌رو و موقعیت‌های عجیبی که درش قرار گرفته و از همه مهم‌تر تصمیمات درست و غلطی که باید در زمان‌ها بحران می‌گرفت. او در این کتاب که به کمک مایکل موریتز نوشت و در آن خودش عملکرد خودش را تحلیل می‌کند. در جاهایی از کتاب او تصمیات اشتباهی را که در مدت ۲۷ سال سرمربی‌گری‌اش در تیم منچستریونایتد گرفته بود را بررسی می‌کند و انگار که خودش خودش را بازخواست و تحلیل می‌کند. به عبارن دیگر در این کتاب فرگوسن، سال‌ها تجربه‌ی خودش را در پیش روی خودش قرار داده و دوران مدیزتش را از زیر نظر می‌گذراد و هر آنچه را که در این مدت آموخته با خواننده درمیان می‌گذارد. کتاب رهبر یک کتاب راهنما برای تمامی افرادی است که می‌خواهند به درستی شیوه‌ی مدیریت کردن را آموزش ببینند و قدم‌هایی با اطمینان بیشتر و خطای هرچه کمتر بردارند.

کتاب حاضر شرح حال مردی ا‌ست که فراز و نشیب‌های بسیاری را در زندگی‌اش پشت سر گذاشته و دشواری‌های راهش را به افتخار و موفقیت تبدیل کرده است. البته باید گفت که توانمندی‌های فرگوسن به دنیای فوتبال محدود نمی‌شود و کتاب رهبری نیز همانطور که از نامش پیداست، تنها به خاطرات فوتبالی بسنده نمی‌کند بلکه درباره مدیریت، کار، موفقیت و زندگی نیز حرف‌های بسیاری دارد.

سخنان ارزشمند فرگوسن همان‌قدر که می‌تواند برای اهالی فوتبال، هواداران منچستریونایتد و دوست‌داران خود او مفید و لذت‌بخش باشد، می‌تواند الگویی مناسب برای همه‌ی کسانی باشد که رویایی در سر دارند و برای دست‌یابی به آن می‌کوشند.

 به طور کلی با کتابی روبه‌رو خواهید شد که شما را اگر روحیه مدیریت دارید و یا به دنبال کسب این مهارت هستید، با ابعاد مختلف این هنر آشنا می‌کند و از شما مدیری برای تمام حوزه‌ها خواهد ساخت. شما با خواندن و یا شنیدن کتاب رهبر یاد خواهید گرفت که چطور مدیری خوبی برای امور شخصی، خانواده و کسب و کارتان باشید.

درباره‌ی الکس فرگوسن نویسنده‌ی کتاب رهبری

الکس فرگوسن معروف‌ترین و موفق‌ترین سرمربی فوتبال جهان است که بین سال‌ها ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۳، سرمربی تیم منچرستریونایند بوده و در دوران مربی‌گری‌اش ۴۹ جام قهرمانی برای این باشگاه به ارمغان آورده است. وی تحسین شده‌ترین و مورد احترام‌ترین سرمربی تاریخ فوتبال است.

الکس فرگوسن به خاطر خدمات شایان خود در سال ۱۹۹۹ لقب سِر یا شوالیه را کسب نمود و پس از ۲۷ سال سرمربی‌گری در سال ۲۰۱۳ در سن ۷۱ سالگی بازنشستگی خود را اعلام کرد و از مدیریت منچستریونایتد استعفا داد.

درباره‌ی مایکل موریتز نویسنده کتاب رهبری

موریتز لیسانس هنر در تاریخ را در کرایس‌چرچ، آکسفورد دریافت کرد و در سال ۱۹۷۸ ، یک مدرک مدیریت بازرگانی از دانشکده وارتون دانشگاه پنسیلوانیا به عنوان یک محقق دریافت کرد. مایکل جاناتان موریتز، متولد ۱۲ سپتامبر ۱۹۵۴، یک سرمایه‌دار و روزنامه‌نگار سابق بریتانیایی است که در ولز متولد شده است. سر مایکل موریتز (Michael Moritz) پیش از این به عنوان روزنامه‌نگار در مجله تایم فعالیت کرده و نویسنده اولین تاریخچه شرکت اپل نیز است.

درباره ترجمه کتاب صوتی رهبری

این کتاب در سراسر دنیا به فروش بالایی رسید و به زبان‌های بسیاری از جمله فارسی ترجمه شد. در کش.ر عزیزمان مترجمان زیادی از جمله شایان سادات، هنگامه خدا بنده و علیرضا حیدروفایی دست به ترجمه‌ی این اثر زده‌اند. اما نسخه‌ی چابی کتاب رهبری اثر الکس فرگوسن را انتشارات کوله پشتی به ترجمه‌ی حسین گازر منتشر و روانه‌ی بازار کرده است. از کتاب‌های ترجمه شده توسط این مترجم چیره دست می‌توان کتاب‌های راز قهرمانی، کمتر کار کن، بزن به هدف و تخت خوابت را مرتب کن نام برد. اما انشارات صوتی آوانامه با خوانش آرمان سلطان‌زاده کتاب صوتی رهبری را برای علاقه‌مندان منتشر کرد. از دیگر کتاب‌هایی که آرمان سلطان‌زاده گویندگی کرده می‌توان به کتاب راز، پدر پولدار پدر فقیر و هری پاتر و محفل ققنوس اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی رهبری می‌شنویم؛

چگونه یک فرد به خود واقعی‌اش تبدیل می‌شود؟ زمانی که جوان بودم هرگز به اين موضوع به‌طور جدی

فکرنکردم، ولی به‌عنوان یک بازیکن و به‌ویژه زمانی که مربی شدم، بسیار به این موضوع علاقه‌مند شدم. اگر

شما افرادی را هدایت می‌کنید. بهتر است درکی از شرایط آن‌ها داشته باشید (در چه شرایطی بزرگ شده‌اند.

چه چیزهایی منجر به شکوفایی استعدادهای آن‌ها می‌شود و شرایطی که باعث شکست آن‌ها می‌شود). تنها روش برای پی‌بردن به این امر. استفاده از دو فعالیت مرتبط باهم است؛ گوش دادن و تماشا کردن. اغلب افراد به شکلی موّثر از چشم و گوش‌شان استفاده نمی‌کنند؛ به‌طوری که بیننده دقیقی نبوده و به‌دقت به حرف های دیگران گوش نمی‌دهند. در نتیجه این امر، نیمی از رویدادهای پیرامون از نظرشان دور می‌ماند. می توانم مریبانی را تصور کنم که حتی در زیر آب نیز می‌توانند حرف بزنند. فکر نمی‌کنم این توانایی کمکی به آن‌ها کند. حتما بی‌دلیل نبوده که خدا به ما دو گوش, دو چشم و یک دهان داده است تا بتوانیم دو برابرحرف زدن, ببینیم و بشنویم. مهم‌تر از همه اینکه, گوش‌دادن هیچ هزینه‌ای ندارد. دو نفر از بهترین شنونده‌هایی که در زندگی‌ام با آن‌ها ملاقات داشتم، مصاحبه‌گرهای تلویزیون بودند. دیوید فراست، پیش از مرگش در سال ۲۰۱۳ تقریبا پنج دهه را به مصاحبه با مردم اختصاص داد که رئیس جمهور سابق آمریکا ربچارد نیکسون، مشهورترین‌شان بود. اولین‌بار فراست را در سال ۲۰۰۵ ملاقات کردم. چند سال بعد، پس از اينکه شبکه بی‌بی‌سی را ترک کرد، با من در شبکه اسکای اسپورت مصاحبه کرد. دیوید برخلاف بيشتر مصاحبه کننده‌های تلویزیونی، نیازی نداشت تا ثابت کند از مهمانش باهوش‌تر است. وارد حرف‌های مهمانان نمی‌شد و به هیچ وجه بی‌حوصله نشان نمی‌داد (این توانایی فراست در مصاحبه طولانی‌اش با نیکسون در سال ۱۹۷۷ انعکاس یافته؛ به‌طوری که مدت گفتگوهای این دو به بیست وه شت ساعت و چهل وپنج دقیقه رسیده است). بخشی از این امر به ساختار برنامه وی مربوط است. وی جز افرادی نبود که بعد از مسابقه؛ مصاحبه‌های کوتاه انجام دهد و مدام برای بهبود کیفیت صدا توی گوشی داد بزند. همچنین در فکر جلب توجه مصاحبه‌شونده بعدی نبود. دیوید دقیقا به چشم‌های شما زل می‌زد و علاقه‌اش را کاملا به شما نشان می‌داد.