- درباره کتاب صوتی انگار خودم نیستم:
کتاب صوتی «انگار خودم نیستم» اثر منتقد سینما و نویسندهی جوان و پرکار کشورمان یاسمن خلیلیفرد میباشد. نگارش این رمان در اسفندماه سال ۹۴ به پایان رسید، در دی ماه سال ۹۶ منتشر شد و در اسفندماه همان سال به چاپ دوم رسید.
- خلاصهای از کتاب صوتی انگار خودم نیستم:
در این کتاب، حضور افراد مختلف را میبینیم که سالها در کنار یکدیگر زندگی کرده و پس از گذشت مدتی به این نتیجه رسیدهاند که درک عمیقی از احوالات هم ندارند و باتوجه به نزدیک بودن به هم، بسیار از هم دورند. عدم گفتوگو، عدم شناخت، بیاعتمادی، خیانت و... از جمله عنوانهای تاثیرگذار در شکلگیری روابط شخصیتهای این کتاب و نوع زندگی آنهاست. طوری که آنها گاهی نمیدانند که به طور کلی چه چیزی از زندگی میخواهند و آیا میتوان «روشنفکری» را سایهبانی برای بیفکریها و خطاهای روشنی که مخاطب در کتاب با آنها مواجه است، در نظر گرفت؟ شاید مهمترین دلیلی که این کتاب را پرمخاطب کرده است، همذاتپنداری قوی آن با حالات مخاطبان و شنوندگان این داستان است؛ همهی ما در طول زندگی خود با تغییرات درونی و برونی بسیاری روبرو میشویم و به خوبی میدانیم که این تغییرات بر روابط ما و آدمهای دوروبرمان تاثیر میگذارند.
شاید بشود گفت در طول داستان نویسنده با توجه به میانگین سنی کمی که دارد، به خوبی توانسته است «خوب برخورد کردن» و «خوب تصمیم گرفتن» را بهطور هوشمندانه به مخاطب بیاموزد. چرا که او با «روابط» سروکار دارد و هرگز نگاه برتری نسبت به کارکترهای مرد یا زن داستانش نداشته است. بنابراین حتی با حضور چند راوی در این رمان، خط فکری خلیلیفرد تغییر نکرده و ترازوی سنجش خصوصیات شخصیتهایش هرگز تحت تاثیر نگاهی منفرد یا به طور مثال فمینیستی قرار نگرفته است، که این خود از برترین ویژگیهای این کتاب محسوب میشود.
از طرف دیگر توانایی نویسنده در خلق روابط و نوع ارتباط افراد با یکدیگر، از کمترین خطایی برخوردار و همهچیز با دقت بسیاری در روند داستان چیده شده است. ایجاد تصویر ذهنی، انتخاب واژههای تاثیرگذار درست و داستانی روان و بسیار رئال، کتاب پیش رو را خواندنی و در الویت نسبت به کتابهای داستانی دیگر قرار داده است.
از مهمترین شخصیتهای این رمان، میتوان به شخصیتهای «کامروز» و «لعیا» اشاره کرد که به گونهای ارتباط با دیگر شخصیتهای فرعی کتاب دارند. اما تاثیرگذارترین واژهای که میتوان برای داستانها و کاراکترهای این کتاب درنظر گرفت، «احساسات درونی» هر فرد است که مخاطب با وضوح بسیاری میتواند آنها را درک و خصوصیات آنها را در ذهنش متصور شود. با عمیق شدن در داستان خواهید فهمید که هیچ موردی در این کتاب یافت نمیشود که برای شنوندگان دور از ذهن و یا فرافکنی شده باشد. هستند شخصیتهای مشابه که در جامعهی ما زندگی میکنند و دقیقا با همین خط داستانی پیش میروند؛ انسانهایی که پس از سالها متوجه میشوند که باید جور دیگری زندگی کنند، روابط جدیدتری آغاز کنند، تصمیمهای دیگری بگیرند، احساساتشان را طور دیگری بروز دهند و... اما آیا تمام این موارد با ذهنی باز و به طور موشکافانه و از سر هوشمندی انتخاب میشوند؟ تا نظر شما چه باشد.
- تم کتاب انگار خودم نیستم:
داستان این کتاب حول روابط بین انسانها و نحوهی تصمیمگیری آنها در چالشهای گوناگون زندگی میگذرد. هفت راوی، روایتکنندهی اتفاقات این کتاب هستند و آنها را به سادهترین و ملموسترین شکل ممکن بازگو میکنند. انگار خودم نیستم محتوایی روانشناسانه، اجتماعی و عاطفی دارد و پیونددهندهی اتفاقاتی از گذشته و آینده با یکدیگر است. این کتاب به هیچ عنوان در گروه کتابهای رمانتیک و عاشقانه قرار نمیگیرد، بلکه تمرکز آن بر تغییرات نهفته و روحیات متفاوت در افراد مختلف است که به دنبال چالشهای عاطفی و درونی خود میگردند.
- درباره یاسمن خلیلیفرد:
یاسمن خلیلیفرد متولد ۱۳۷۰ در تهران است که از همان سالهای کودکی به نوشتن کتاب علاقهمند بود. داستانهای او در همان سالها توسط «سروش کودکان» منتشر شد و در دورهی دبیرستان علارغم اینکه در رشتهی ریاضی مدرک دیپلم خود را گرفت، اما به حوزهی هنر و سینما گرایش یافت. بنابراین تغییر رشته داد و پس از دادن کنکور، به دانشکدهی «سینما- تئاتر» دانشگاه تهران ورود پیدا کرد و تا مقطع فوق لیسانس کارگردانی سینما، در همان دانشگاه به تحصیل پرداخت.
«یادت نرود که...» و «نقش جنگ بر سینمای غیرجنگی ایران» از جمله کتابهای یاسمن خلیلیفرد هستند که با اقبال مخاطبان بسیار قرار گرفت.
کتاب اول او «یادت نرود» در آذرماه سال ۹۴ منتشر شد و در اردیبهشتماه سال ۹۵ به چاپ دوم رسید. نام اولیهی این کتاب «زمستان ابدی» بود که سرانجام با نام جدیدش مجوز گرفت و به انتشار رسید. موضوع این کتاب مربوط به مردی میانسال است که پس از سالها بازگشت به ایران، به مرور گذشتهی خود میپردازد. اما کتاب دوم او «نقش جنگ بر سینمای غیرجنگی ایران» که براساس پایاننامهی کارشناسی وی نوشته شده است، یک کتاب تخصصی در حوزهی سینما میباشد که برای مخاطبان عام سینما نیز بسیار مفید و کاربردی است.
از دیگر فعالیتهای او میتوان به فیلمنامهنویسی و نوشتن نقد برای فیلمهای سینمایی و تلویزیونی اشاره کرد. یاسمن خلیلیفرد اولین بار در سن دوازده سالگی و در سال ۸۲ نقدی بر سریال «فرمان» نوشت و در سال ۸۴ به طور رسمی، نقدهای او در روزنامه «بانی فیلم» منتشر شد. در حال حاضر او عضو انجمن منتقدان و نویسندگان است و به فعالیت در این حوزه با انگیزهای بیشتر ادامه میدهد.
اما فیلمنامههایی که خلیلیفرد تا به حال نوشته است، ساختار کوتاه و ژانر درام، روانشناسانه و خانوادگی دارند که از نظر او بیشتر برایش جنبهی تجربی داشتهاند. او در یکی از مصاحبههایش اینطور گفته است که: «کاش تمامی هنرمندان در تمامی عرصهها، بیشتر پشت یکدیگر باشند. با تیشه، ریشهی یکدیگر را نزنند. در شرایطی که همه باید در محدودیت و با حفظ خطوط قرمز به فعالیت خود ادامه دهند، دست کم خودمان مراقب همدیگر باشیم و با دشمنی و حسادت به یکدیگر نگاه نکنیم. این روزها، با بسیاری از هنرمندانی که افتخار آفریدهاند برخوردهای ناشایستی میشود. همهی این حواشیها باعث میشود هنرمندان ورزیده نتوانند آنقدر که باید روی کار خود متمرکز باشند و انرژیشان صرف مقابله با این حاشیههای بیاساس میشود. کنار هم بودن و رقابت سالم چیزیست که باید درکنار هنر فراگرفت و به آن پایبند بود تا محیط هنری- ادبی سالمی داشته باشیم و بشود در آن با خیال راحتتری به فعالیت پرداخت.»
آخه اینهمه دقت وظرافت در بیان روابط آدمها و این پایان بی پایان گیج؟؟!!!!!!! حیف شد زحمت اینهمه گوینده خوب ونویسنده حرفه ای ، بااین بی پایانی آخرش خواننده را گیج رها میکند، احساس آدم &#۳۴; گنگ خوابدیده&#۳۴; ازخواب پریده را دارم😣
5
اجرای روان 🎙️
کتاب خوبی بود.من خوانش اقای قریب پناه رو خیلی دوست دارم
این کتاب نسبت به کتاب دیگه نویسنده یادمان نرود که ... خیلی بهتر بود هم خوانش هم متن
هرچند بنظرم شخصیت لعیا و کامروز همون دکتر فرامرزی و لیلا توی اون یکی کتابه
3
کتاب خوبی نبود خیلی سطحی بود و به نظرم ارزش یکبار خوندن یا گوش دادن هم نداشت خیلی نویسنده های بهتر با قلم پخته تری داریم که واقعا کتاباشون ارزش خوندن دارند و وقت تلف کردن نیست
5
من از خوندنش لذت بردم.....حس نکردم وقتم تلف شده.....ولی میگم آنچنان کتاب عمیقی نیست.....به نظرم میشه مثل یه پادکست لذت بخش بهش نگاه کرد و فقط لذت برد