بعضی از داستانهای کوتاه اگرچه برشی کوتاه از یک زندگی هستند اما به خوبی از پس انتقال مفاهیم و موضوعات خود بر میآیند که ممکن است خواننده در طول خواندن آنها مدام خود را در مقابل قابهای تصویر سینمایی ببینید. داستانهایی که موضوع اجتماعی آنها، ساخت و پرداخت آنها و رئالیستی بودنشان باعث یکدستی و پیشرفت داستانها میشود و در نهایت مخاطب را به این فکر وا میدارد که این جملات و سطرها چه ساده به عمق دل و جان مینشینند. مجموعه داستان فکرهای خصوصی نوشته یاسمن خلیلی فرد از این دست داستانهاست که تصاویری از جامعه و حال امروز آن را برای ما ترسیم میکند.
کتاب فکرهای خصوصی نوشته یاسمن خلیلی فرد نویسنده معاصر ایرانی است. این کتاب مجموعهای از 11 داستان کوتاه است که در سال 1398 از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار داده شده است. «فکرهای خصوصی»، «چمدان»، «نامه خداحافظی»، «نامادری»، «پسرخوانده»، «کلاهگیسفروش»، «نامبر فایو»، «صدا»، «دور از او»، «مکدونالد، خیابان تورینو» و «درد مشترک» داستانهای این کتاب هستند. کتاب فکرهای خصوصی در دستهی کتابهای داستان کوتاه قرار دارد و برای گروه سنی بزرگسال است. تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 128 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در کمتر از 6 روز بخوانید. کتاب فکرهای خصوصی حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتابهای طولانی را ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع داستان کوتاه را بخوانند مفید خواهد بود.
یاسمن خلیلیفرد در مجموعه داستانهای فکرهای خصوصی سعی کرده تا به روابط و دغدغه آدمهای امروزی بپردازد. او مشکلات جامعه مدرن را جانمایهی داستانهای این کتاب قرار داده است و در بیشتر داستانهای این مجموعه میبینیم که طبقهی متوسط جامعه چطور با گرفتاریها و دغدغههایی از جنس اجتماع امروز خود ما دست و پنجه نرم میکنند. خلیلی فرد در داستانهای قبلی هم رویکرد اجتماعی خود را نشان داده است. او به زبانی ساده و صمیمی توانسته در این مجموعه هم مخاطب را با مردم جامعه آشناتر کند. به نوعی میتوان گفت که این کتاب پلی است بین خواننده و جامعه. داستانهای این مجموعه قهرمانپرور نیستند آنها شخصیتهایی هستند از بین خود ما و مردمی که هر روز با آنها مواجه هستیم. قصههایشان ملموس و باورپذیر است و فاصله آنها با ما بسیار کم است. فضاسازی و خلق شخصیتهای این کتاب به عشق، نفرت، حسرت و ناکامیهایی گره خوردهاند که مخاطب گاهی در معرض قضاوت و گاهی با همدردی در انتظار سرنوشت آنهاست. یکی دیگر از نکاتی که خواننده را برای انتخاب این کتاب مجاب میکند تقابل شخصیتهای این داستانها با اصول و سنتهاست که در نوع خود با مهارت و ریزبینی نوشته شده است.
یکی از نویسندگان جوان معاصر در عرصه ادبیات که این روزها با کتابهای خود در عرصه ادبیات مدرن مشهور شده است یاسمن خلیلی است. او متولد سال 1369 است و از زمان کودکی به کتاب و نوشتن علاقه زیادی داشت. شاید بتوان گفت همین علاقه و توجه او به ادبیات باعث شد تا با نگاه دقیق و موشکافانهتری جامعهی خود را رصد کند و دربارهی آن بنویسد. خلیلی فرد تحصیلات تکمیلی خود را در رشتهی کارگردانی سینما از دانشگاه تهران دریافت کرده است. تحصیلات او در رشته سینما را میتوان از این حیث قابل اهمیت دانست که در ساخت و پرداخت شخصیتها و فضاهای متنوع و قابل تامل در داستانهایش به او کمک کرده است. او در سن 19 سالگی رماننویسی را شروع کرد و اولین کتابش زمانی که 22 سال سن داشت منتشر شد. کتاب یادت نرود که با کمی تاخیر در سال 1394 منتشر شد و نظر مخاطبان و علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی را به خود جلب کرد.
یاسمن خلیلی فرد تنها در حوزه ادبیات و داستاننویسی فعالیت ندارد. او علاوه بر ادبیات در زمینه سینما و نقد فیلم هم فعال است و توانسته در این حوزه کارهای ارزشمندی ارائه کند. دومین کتاب این نویسنده جوان و تازه نفس با نام نقش جنگ بر سینمای غیرجنگی ایران، کتابی تخصصی در رشته سینما با درونمایههای روانشناسی است که برای مخاطب عام سینما نوشته شده است تا همه علاقهمندان بتوانند از مطالب آن برای ارتقای آگاهی خود استفاده کنند. خلیلی فرد یکی از نویسندگان پر تلاش و با پشتکار است که توانسته در ادبیات خود را در عرصه داستاننویسی مطرح کند. او با کتاب فکرهای خصوصی بار دیگر مخاطبان خود را به کتابفروشیها کشانده است تا آنها را با داستانهای تازهای مواجه کند.
هیچوقت فکر نمیکرد روزی کلاهگیس فروش شود.
از بچگی میدانست که قرار نیست دکتر و مهندس شود، در واقع توانش را نداشت. هیچوقت شاگرد درسخوانی نبود. خیلی تنبل هم نبود. متوسط بود، متوسط متوسط. آدمهای متوسط به چیزهای متوسط فکر میکنند، اندازه آرزوهایشان خیلی بزرگ نیست، کوچک هم نیست، متوسط است. دوستهایی که پیدا میکنند مثل خودشان متوسطاند، تفریحاتشان هم متوسط است. در کل کیفیت زندگی برایشان متوسط است.
وقتی مدرسه میرفت، آخر هفتهها پدر با پیکان سفید یخچالیاش میبردشان شمال شهر، معمولا تجریش و گاهی هم پارک جمشیدیه. عطیه و خواهرش پارک نیاوران را هم دوست داشتند. گربههای خوشگلی آنجا جولان میدادند و دو خواهر به شان غذا میدادند. آنجا وقتی خانمهای خوشپوش و آراسته بالاشهری را میدید خودش را جای آنها تجسم نمیکرد. هیچوقت نخواسته بود مثل آنها شود، درواقع میدانست که امکانش وجود ندارد. آدم واقعبینی بود و میدانست نباید دنبال چیزهای دستنیافتنی باشد و حواسش به سقف آرزوهایش بود؛ اما چیزی که همیشه فکرش را به خود مشغول میکرد این بود که خوب میشد اگر روزی آرایشگر این خانمهای خوشپوش و آراسته شود. آرایشگری ازنظرش شغل هیجانانگیزی بود، اینکه آدمها را از آنچه هستند بهتر کنی خودش یکجور هنر است. اولین بار در چهاردهسالگی جرئت کرده بود این علاقه را با مادرش در میان بگذارد. مادر لب گزیده بود و فورا به پدر گفته بود. پدر هم اخم و تخم کرده بود و عطیه متوجه شده بود آرایشگر شدن منتفی است.
حساب عالیه، خواهر بزرگش، از حساب او جدا بود. با این که هر دو دختران یک خانه بودند، خواهرش بلد بود آرزوهای بزرگ بکند و آن قدر پشتکار داشت که به شان برسد. خواهرش همیشه میخواست وکیل شود. کلاس کنکور رفت، درس خواند و کسی امتیاز خاصی برایش قائل نشد، اما قبول شد. حقوق. تهران نه اما شیراز قبول شد، آنهم دانشگاه سراسری. پدر به عالیه افتخار میکرد، چون تنها فرد خانوادهشان بود که دانشگاه قبولشده بود، آن هم سراسری.
عطیه میدانست نمیتواند مثل عالیه باشد، اما نه حسادت میکرد و نه خیلی برای خواهرش خوشحال میشد. شاید تفاوت در ابعاد آرزوهایشان باعث میشد او هرگز درک درستی از آنچه خواهرش به آن رسیده بود نداشته باشد و نفهمد عالیه با چه زحمتی به آن موقعیت رسیده.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب فکرهای خصوصی اثر یاسمن خلیلی فرد بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان کوتاه میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 825.۰۴ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 128 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۱۶:۰۰ |
نویسنده | یاسمن خلیلی فرد |
ناشر | گروه انتشاراتی ققنوس |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۹/۱۷ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 14,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من زیاد داستان کوتاه نخوندم. نمیدونم ماهیت همهٔ داستانهای کوتاه اینجوریه که داستانها بیهدف و بدون پایان و نتیجهگیری نوشته و در نهایت رها بشن؟🫠 هدف از نوشتن داستانهای کتابو متوجه نشدم و در نتیجه آخرش با خودم گفتم که چی؟ الان چی شد؟ به چه نتیجهای رسیدیم؟ در کل اگه نخونید هم چیزی از دست نمیدین. واقعا چیز خاصی برای گفتن نداره.🫠 ⛔️اسپویل⛔️ در مورد داستان اورانوس و جاوید که سه جا تکرار شده بود من متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد! در داستان اول جاوید فوت شده بود و اورانوس متوجه شد زن دیگه داشته به اسم ساره! در داستان دوم اورانوس سرطان داشت و در داستان سوم اورانوس بود که فوت شده بود و جاوید میخواست ازدواج مجدد کنه که از قضا مورد ازدواج همین ساره نامی بود که در داستان اول زن پنهانیش بود! متوجه نشدم چهجور داستانی بود و چرا یه جا جاوید اول مرده بود یه جا اورانوس و... یه جا ساره زن پنهانی و دوم بود یه جا یه غریبه که تازه قرار بود با جاوید ازدواج کنه که البته نشد... برام خیلی بیمعنی بود🤷🏻♀️
در جایى که بیشتر نویسنده های جوان بسراغ داستانهای عشقی آبکی میرن کار این نویسنده از دید من ارزشمند بود؛ پرداختن به بحرانها و مسائل زندگی ادمهای بالغ؛ افرادی که در این جامعه میبینیمشون و شاید خودمون بخشی از اونها باشیم. اسامی کاراکترها اتفاقا برخلاف نظرات عجیب بعضی از کامنت گذاران اسامی خیلی معمول و رایج فارسی هست و هیچ اسم عجیبی در این داستانها به چشم نمیخوره. یک کاراکتر داشت کتاب به اسم اورانوس که اتفاقا در همون داستان تاکید میشه که اسمش اسم خاصی هست و بدلیل همین خاص بودن همیشه با اسمش مشکل داشته ... خلاصه من اصلا چیز عجیبی در اسمهای کاراکترها مشاهده نکردم نمیگم این کتاب معرکه و بی نقص بود ولی کتاب خیلی خوب و عادی ای بود که میشه خوندش و لذت برد
من رمانهای این نویسنده رو پیش تر خونده بودم و خیلی لذت بردم از خوندنشون. براساس همین اتفاق تصمیم گرفتم مجموعه داستانشونم بخونم. واقعا از خوندن دستانهای کوتاهشون لذت بردم. بعضی از داستانهای این مجموعه واقعا خواندنی و جالب بودند بخصوص داستان «نامه خداحافظی» توی داستانهای کتاب سعی شده بود به برش هایی از زندگی های مختلف پرداخته بشه. این پرداختها خیلی دقیق و عمیق بودند و خیلی ملموس. درواقع شاید داستانها در ظاهر ساده به نظر بیان ولی پشت هر کدوم معانی عمیقی هست انتخاب راوی ها خوب بود. من خودم کلا رمان رو به داستان کوتاه ترجیح میدم. ولی خوندن این کتاب باعث شد کمی وسوسه بشم برای مطالعه داستانهای کوتاه. ترجیحم این بود تعداد داستانها بیشتر باشه. ارتباطی که بین چند شخصیت کتاب تا اخرش ادامه پیدا میکرد رو هم دوست داشتم.
فکرهای خصوصی اثر تازه ی یاسمن خلیلی فرد، مجموعه ای از یازده داستان کوتاه است. داستان هایی از انسان هایی عادی، که همگی دردهای مشابهی دارند. درد فقدان، از دست دادن، تنهایی، عشق، جدایی و مسائلی از این قبیل که با سوژه هایی جدید به آن ها پرداخته شده است. شیرینی و جذابیت داستان برای من، بازی نویسنده با شخصیت ها بود. اینکه چند کاراکتر در یک داستان، در داستانی دیگر حضور داشتند و سرنوشت آن ها در داستان ها متفاوت بود. به همین جهت دوست داشتم این بازی بیشتر تکرار می شد و من نقشه ی این شخصیت ها و ارتباطشان با یکدیگر را تکمیل می کردم. قلم یاسمن خلیلی فرد بیشتر از چیزی که تصورش را می کردم دلچسب بود؛ راستش دل خوشی از داستان های کوتاه آن هم از نویسنده های ایرانی تازه کار نداشتم و با پیشینه و ذهنیت خوبی سراغ این کتاب نرفتم ولی حقیقتا این کتاب مرا میخکوب خود کرد.
از این نویسنده دو داستان بلند خونده بودم. «یادت نرود که...» برخلاف بیشتر داستانهای عاشقانه این روزها اصلا آبکی نبود. داستان فکرشده ای داشت و شخصیت ها بخوبی طراحی شده بودند. کتاب دوم «انگار خودم نیستم» خیلی بهتر بود. شخصیت ها خیلی منسجم تر و واقعی تر بودند و ناتورالیسم مطبوعی در داستان در جریان بود. در کتاب سوم «فکر های خصوصی» پیشرفت نویسنده کاملا به چشم میخوره. پختگی قلم بیشتره و داستان آدمها و دردهاشون بسیار باورپذیرتر طرح شده. فکر میکنم یاسمن خلیلی فرد از ضعف و تا حدودی ناپختگی کتاب اولش فاصله زیادی گرفته و کتاب به کتاب روند پیشرفت را طی کرده.
براى منى که داستان کوتاه دوست ندارم و به اعتبار دو رمان قبلی ایشون این کتابُ خوندم واقعاً خوندنش لذتبخش بود و با داستان های کوتاهی که قبلاً خونده بودم فرق داشت.؛ جوری بودن این داستانها که انگار هر کدام قابلیت تبدیل شدن به یک داستان بلند یا یک فیلم رو داشتن. طبیعتاً بعضی از داستان های کتاب رو بیشتر دوست داشتم و قوی تر بودن ولی بطور کلی مجموعه ارزشمندی بود و از خوندنش راضی هستم. پیشنهادم به نویسنده اینه که بطور جدی به تبدیل داستانهاش به فیلم فکر کنه. داستان "کلاه گیس فروش" رو من خیلی دوست داشتم و خیلی از نظرم داستان دراماتیکی بود
کتاب خیلی خوبی بود. برای منی که با داستان کوتاه قهر هستم شروع خیلی خوبی بود. داستان اول کتاب خیلی قابلیت سینمایی شدن داشت. داستان آخرش هم خیلی قوی بود. چینش و ترتیب داستانها هم برای من بسیار جالب بود. جملات کوتاه و تاثیرگذار بودند و شخصیتها بافکر طراحی شده بودند. رئالیستی بودن وجه مهم داستانهای کتاب بود و باعث نوعی یکدستی در شکل گیری و پیشرفت اونها میشد. مرگ و طلاق نقش پررنگی در داستانها داشتند و کمی قصه های کتاب رو تلخ کرده بودند
نویسنده همونقدر که در نوشتن داستانهای بلند خوب عمل کرده بود در نوشتن این داستان هاى کوتاه هم عملکرد خوبى داشته. داستان ها خیلی ساده و دلنشین و خوشخوان بودند و با همان فرم همیشگی داستان های خلیلی فرد فکر میکنم این نویسنده جوان بزودى بتونه به عنوان یکى از بهترین نویسندگان ایران خودش رو مطرح کنه؛ البته با کمی تجربه اندوزی بیشتر
داستان هاش فرم و محتوای جالبی نداشتن و سوژه ها تکراری و یکنواخت بودند. نویسنده ها نام های فاطمه و معصومه و زهرا و حسن که اسم بهترین آدم های دنیا هستند را خدمتکار و للگی می نویسند. اصلا خیلی تعجب کردم. بعید بود. کاش بررس نشر هشدار داده بود که دین را سخره نگیرند. هزاران اسم ساده وجود دارد که جایگزین آن شود. حتی ارشاد اسلامی با این فرهنگ غلط مخالف است.
من این مجموعه داستان کوتاه و خوندم. این بی انصافی هست که بگم ضعیف بود. از خیلی های دیگر بهتر بود. ولی قوی هم نبود. کاراکترها و سوژه ها و در کل فرم داستانی کوتاه، منسجم و مرتب نبودند. همچنین داستان ها هیجان کافی نداشتند. تعلیق پایین بود و فضاپردازی جالبی نداشتند.