کتابهای زیادی را در دنیا وجود دارند که میتوانید به سراغشان بروید و چیزهای بیشتری برای زندگی یاد بگیرید. هنر شفاف اندیشیدن یکی از این کتابهاست، این اثر در ابتدا در سال ۲۰۱۳ به زبان آلمانی منتشر شد و بهعنوان پرفروشترین کتاب کشور آلمان در همان سال شناخته شد. این کتاب مدتی بعد با عنوان the art of thinking clearly به انگلیسی چاپ شد این کتاب جالب و خواندنی دربارهی خطاهای ذهن انسان است. چیزهایی که باعث میشوند وقت و انرژي خود را روی چیزی بگذارید که در زمان اندکی متوجه میشوید ارزش صرف انرژي نداشته است. او از این حرف میزند که اگر این خطاها را بشناسیم این توانایی را خواهیم داشت که کمکم از آنها فاصله بگیریم و در نتیجه تصمیمات بهتر و قابلتوجهتری در زندگی بگیریم.
کتاب رولف دوبلی پس از انتشار نظرات زیادی را به خود جلب کرد و افراد زیادی نقدهای متنوعی نوشتهاند. بسیاری از کاربران این کتاب را اثری برای جلوگیری از غمگینی و رفتن بهسوی شادی دانستهاند و افرادی مانند آیریس بونت که استاد مؤسسهی هاروارد کندی است دربارهی آن گفته است: «شناختی فوقالعاده دربارهی چگونگی کارکرد ذهن انسان. اگر میخواهید از لغزیدن روی خطاهای شناختی دوری کنید این کتاب را بخوانید»
کتاب هنر شفاف اندیشیدن تاکنون به زبانهای مختلفی برگردانده شده است. عادل فردوسیپور، گزارشگر ورزشی و برنامهساز مشهور ایرانی همراه با بهزاد توکلی نیشابوری و علی شهروز ستوده این کتاب را به فارسی برگرداندهاند و نشر چشمه آن را چاپ کرده است. نسخه الکترونیک این ترجمه در دستهبندی روانشناسی فیدیبو در دسترس است و میتوانید آن را در همین صفحه دانلود کنید.
هنر شفاف اندیشیدن همانطور که از نامش پیداست در این باره حرف میزند که چگونه باید درست و از زاویهی مناسب به موقعیتها نگاه کرد و برای تصمیمگیری صبر و حوصلهی بیشتری به خرج داد. آنچه دوبلی در این کتاب از آن سخن میگوید خطاهای شناختی است. او ۱۰۰ خطای انسانها را در کتابش معرفی کرده است که در طول روز تکرار میشوند و باعث شدهاند خیلی از موقعیتها را بهدرستی تحلیل نکنیم. این نویسنده از مخاطبانش میخواهد تعصب و چارچوبهای ذهنی سخت را کنار بگذارند و با تلاش و تمرین به این مهارت دست پیدا کنند که مسائل را واضح و روشن ببینند و بهتر تجزیهوتحلیل کنند. او مسیر رسیدن به کمال و شادی را از این راه میبیند.
مردی که او را به نام rolf dobelli میشناسیم نویسندهی سوئيسی متولد سال ۱۹۶۶ است. او در سنت گالن این کشور تا مقطع دکترا MBA خوانده است و متخصص حوزهی خودش بهحساب میآید. این نویسنده کسب و کار اختصاصی خودش را دارد؛ اما بیشتر بهخاطر کتابهایش شناخته شده است که در ادامه تعدادی از آنها را معرفی میکنیم:
در ادامه دربارهی دلایلی که باید این کتاب را بخوانید صحبت میکنیم:
مارک یک آدم لاغراندام اهل آلمان است که عینک به چشم میزند و دوست دارد کارهای موتزارت را گوش بدهد. کدام یک محتملتر است؟ این که مارک الف) یک رانندهی کامیون باشد یا ب) استاد ادبیات در فرانکفورت باشد. بیشتر افراد روی ب شرط میبندند که اشتباه است. در آلمان تعداد رانندههای کامیون دههزار برابر تعداد استادان ادبیات است. به همین خاطر بسیار محتملتر است مارک رانندهی کامیون باشد. پس چه اتفاقی افتاد؟ آن توضیحات با جزئیات ما را فریب داد که حقایق آماری را نادیده بگیریم. دانشمندان به خطا غفلت از نرخ پایه میگویند، یعنی نادیدهگرفتن سطوح توزیعی اساسی، یکی از متداولترین خطاها در استدلال. تقریباً تمام روزنامهنگاران، اقتصاددانان و سیاستمداران دائماً اسیر این خطا میشوند.
و اما مثال دوم؛ یک مرد جوان را با چاقو میزنند و او بهشدت مصدوم میشود. کدامیک از اینها محتملتر است؟ این که الف) ضارب یک مهاجر روسی باشد که به طور غیرقانونی چاقوی مبارزه وارد میکند ب) ضارب یک آمریکایی از طبقه متوسط باشد. حالا دیگر روال را میدانی؛ گزینه ب بسیار محتملتر است چرا که تعداد آمریکاییهای طبقه متوسط میلیونها برابر روسهای واردکنندهی چاقو است.
کتاب هنر شفاف اندیشیدن کتابی خواندنی است که برای تمام بزرگسالان میتواند مفید باشد و انسان را وادار به فکرکردن میکند. اگر از این کتاب لذت بردهاید در ادامه کتابهای خواندنی دیگری را معرفی میکنیم:
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 1.۹۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 325 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۵۰:۰۰ |
نویسنده | رولف دوبلی |
مترجم | علی شهروز ستوده |
مترجم دوم | بهزاد توکلی نیشابوری |
مترجم سوم | عادل فردوسیپور |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Kunst des klaren Denkens |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۲/۰۶ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 98,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خواند والا اگر زمام فکر را کامل به دست نویسنده بسپاریم، بعضی بخش های آن ممکن است خواننده را در تصمیم گیری های زندگی به اشتباه بیندازد. نویسنده آفات تفکری معمول در مردم را برمی شمارد و به نظر من بیشتر آنها هم درست و به کار بستن آنها مفید است، مانند خطای تایید در فصل ۷ که اتفاقا این روزها به واسطه همه گیری شبکه های اجتماعی بسیار معمول است. من قصد ندارم به موارد خوب کتاب بپردازم چرا که نویسنده به خوبی آنها را توضیح داده است ولی چند نمونه را که نیاز به تامل دارد ذکر می کنم. اگر بخواهم خلاصه بگویم، بسیار از فصل های کتاب، خود دچار خطای «تعمیم بیش از حد» (overgeneralization) است. به عبارت دیگر، گاهی اوقات مثال هایی می زند که در موارد خاص یا استثنایی، آن تصمیم های انسان اشتباه است و از آن نتیجه می گیرد که پس اصولا این طرز فکر اشتباه و مضر است، در حالی که ممکن است آن طرز فکر در خیلی موارد بسیار سودمند هم باشد و شاید برای همین در نهاد ما وجود دارد (ولی البته باید مواظب موارد استثنای اشتباه هم باشیم). در فصل ۵، می گوید اگر برای فعالیتی سرمایه یا وقت زیادی را صرف کرده ایم و بعد از مدتی دیدیم به اهداف نرسیده ایم، نباید اصرار به ادامه داشته باشیم چون سرمایه گذاری زیاد روی یک اشتباه دلیلی بر ادامه آن اشتباه نباید باشد (خطای سرمایه از دست رفته). این در مواردی درست است اما در حالت کلی، این خاصیت در تفکر جلوی از این شاخه به آن شاخه پریدن را می گیرد و انگیزه برای ادامه و رسیدن به هدف و تسلیم نشدن در برابر موانع مسیر را می گیرد. والا اگر این فصل از کتاب را سرلوحه کارهایمان قرار دهیم، زود ممکن است مسیرهایمان را عوض کنیم و آخرش هم به جایی نرسیم. در فصل ۳۷ به رابطه علت و معلولی و اشتباه گرفتن معلول با علت اشاره می کند و نتیجه می گیرد: «همبستگی دلیلی بر علیت نیست». هرچند مثال ها موارد درستی است و اصل اینکه انسان در بعضی موارد جای علت و معلول را اشتباه می گیرد و باید مراقب این موارد بود، اما تعمیم آن به نتیجه گیری نویسنده قدری گمراه کننده است. دانش بشری امروزه از همین همبستگی آماری بین پدیده ها بسیاری از مشکلات را در حوزه های تکنولوژی و بخصوص پزشکی حل کرده است. تشخیص بسیاری از بیماری ها، راه های پیشگیری از بیماری های صعب العلاج و … از راه همین همبستگی آماری امکان پذیر شده است طوری که اگر این روش را از علم پزشکی حذف کنیم، از پزشکی تقریبا هیچ نمی ماند. مورد دیگری که نویسنده دچار خطای تعمیم بیش از حد شده در فصل ۴۳ است که می گوید وقتی شرایط نامشخص است عقب بایست و اگر کاری نکنی بهتر از این است که کار اشتباه بکنی. مثال های درستی هم می زند از جمله موردی که اگر پلیس کاری نمی کرد بهتر از اقدام بود. حال ببینیم اگر مردم یک جامعه همیشه برای تصمیم گیری ها کاری نکنند تا همه گزینه ها معلوم شود، آن جامعه چه سرنوشتی پیدا می کند. تنبلی و اقدام نکردن همیشه آسان ترین گزینه است که جامعه را به کم تحرکی و رکود می کشاند. معمولا هیچ وقت همه گزینه ها معلوم نمی شوند. پس آیا باید دائم صبر کرد؟ برعکس جامعه ای که مردم آن در تکاپو برای حل مشکلات هستند پیشرفت می کنند. یاد می آید در دبیرستان معلم می گفت وقتی مسئله ای مانند تجزیه عبارات جبری را می بینید که راه حلی به نظرتان نمی رسد، شروع کنید به کار روی فرمول، بعد راه حل خودش را به شما نشان می دهد. الآن هم به دانشجویانم همین را توصیه می کنم که اگر روی موضوع پژوهشی گیر کردید، بالاخره یک کاری بکنید تا راه باز شود. به قول مولانا «اندکی جنبش بکن همچون جنین، تا ببخشندت دو چشم نوربین» یا «دوست دارد یار این آشفتگی، جنبش بیهوده به از خفتگی». دانشمندان هم اگر بخواهند همیشه صبر کنند تا گزینه ها معلوم شود، هیچ وقت به هیچ جا نمی رسند. نویسنده در جاهای گوناکون برای بیان علت این خطاهای فکری، آنها را (مربوط یا نامربوط) به اجداد عصر حجر ما ربط می دهد. (این هم مشکل بعضی از نویسندگان معاصر است که همه چیز را می خواهند به طور افراطی به ابن موضوع ربط بدهند). مثلا می گوید اینکه ما تلاش می کنیم که به هر حال کاری انجام دهیم، برای این است که در دوران های گذشته عکس العمل سریع جان ما را از حمله حیوانات نجات می داده. سوال از نویسنده این است که آیا انسان امروزی دیگر نیاز به عکس العمل سریع ندارد؟ الان که تاخیر در تصمیم گیری ها نسبت به گذشته تاثیرات خیلی بیشتری در زندگی ما و همین طور زندگی سایر افراد بشر دارد. نمونه دیگر ربط رفتارهای انسان به اجداد گذشته در فصل ۵۱ است که ترجیح نقد نسبت به نسیه را به ویژگی حیوانی انسان ها نسبت می دهد در حالی که بشر با توجه به پارامترهای غیرقابل پیش بینی در زندگی خود، به تجربه در می یابد که پاداش نقد هر چند کمتر از نسیه باشد، بهتر است.
واقعا شرم آوره.بابا یه ساندویچ الان سی هزار تومنه.دو دیقه ای قورت میدیش عین خیالتم نیس.به کتاب که می رسه گرونه گرونه راه میندازی؟ این کتاب از چند مرحله می گذره تا به دست من و شما برسه.باید به اون نویسنده ای که کتا ب رو نوشته چیزی برسه یا نه؟ به ناشر به مترجم .کاش یکم وسعت دیدمون رو گسترش بدیم.الان شب یلدا تا ۱۰ جور دسر انار و شک لات انار و کیک انار درست نکنین آروم نمیگیگیرین .اونم با انار کیلویی ۲۵ هزار
دوستانی که میگویند این کتاب، پمپاژِ ناامیدی نمیکند، لطفاً پاسخ دهند: نویسنده با جسارت و جرأتی باورنکردنی مدعی است که «ورزشکار موفق»، «مانکن موفق»، «محقق سرشناس» و... و... ذاتی و خدادادی است و تلاشِ انسان هیچ است! این گزاره به کل اشتباه است و یک دروغ بزرگ است. نمونههای بیشماری از افرادی در تاریخ هستند که بستر خانوادگی و اجتماعی زمان خودشان نمیتوانست پذیرای موفقیت آنها باشد ولی با کوشش و توان خودشان به آن دست یافتند. گزارههای زهرآگین این کتاب خیلی واضح به شما میگوید همینی که هستی! تلاش بیخودی نکن! تو هیچوقت نمیتونی شناگر ماهری بشوی. نمیتونی محقق موفقی بشوی... این کتاب به وضوح میگوید که فقط بخش کوچکی از جامعه موفق میشوند. از قضا خود این نویسنده دچار خطای شناختی است که خواسته «ادای» شفاف اندیشیدن دربیاورد ولی نخواسته. نویسنده پاسخ نمیدهد که آن یک درصدی که موزیسین یا نویسندهی موفقی هستند، چگونه موفق شدهاند... صرفاً میگوید هزاران نفر موفق نشدهاند. به هیچ عنوان مطالعه این کتاب را توصیه نمیکنم.
سلام خدمت تمامی دوستان اهل تفکر و اندیشه شاید این روزا خوندن نظرات کار حوصله بری باشه اما بنظرم خیلی می تونه کمک به تصمیم گیری نهایی باشه بنظرم آدمی توی زندگیش، خودش باید بعضی چیزها رو تجربه کنه البته چیزهایی که ریسک پایین دارن مثل خوندن کتاب ، کتاب خوندن مهمه ولی این که بتونی کتاب رو تجزیه و تحلیل کنی از خود خوندن مهمتره به عبارتی می گن باسواد کسی هست که قدرت نقد جدا از تعصب داشته باشه اون باسواد هست متاسفانه امروزه جوری شده که ما علم رو در بیرون از خودمون به صورت مطلق دنبال می کنیم نه از درون .فکر می کنیم چون این کتاب رو اون بر آبی نوشته دیگه وحی ماوراء الطبیعه هست ولی نه این طور نیست هر کتابی نکات ±زیادی داره این کتاب جدا از صدا که سلیقهی شخصی هست در رابطه با گوینده همه ی افراد می تونن نظر خودشون رو خالی و فارغ از توهین بگن در کل صدای عادل به دل میشینه این نظر بنده هست شاید کسی نظر دیگه ای داشته باشه اما بیشترین نقد بنده در رابطه با محتوای علمی و آموزشی این کتاب هست که نقد های زیادی میشه داشت روی کتاب مثلا توی فصل دوم کتاب نویسنده و مترجم کتاب اذعان دارن که برای داشتن یک بدن خوب باید حتما از قبل بدن کاملا مشخصی داشته باشی اگه نداشته باشی شما صاحب بدن خوش فرم نخواهی شد!!!! این اصلا قابل قبول نیست چون با تغییر سبک زندگی و رژیم های غذایی به سادگی می تونی به هدفت برسی البته یک مثالی برای توهم در رابطه با مدل های زن و لوازم آرایشی توی این توهم زده میشه که کاملا درست هست ولی در رابطه با شناگر کاملا اشتباهه یا در پایان همین فصل تلاش برای شادمان شدن رو مثل این میدونه که یک نفر تلاش می کنه که قد بلندتر بشه!!!!! این مقایسه و انطباق کاملا حرکت نا صوابی هست یا این که یک نفر رو شما خوشحال می بینید اصلا ربطی به فعالیت های شخصی اون نداره بلکه اون خوشحال به دنیا اومده!!!!!!! ناگفته نمونه این کتاب نکته های خوبی هم داره که با مطالعه ی اون میشه به این امر رسید در کل به تیم ترجمه و گوینده خدا قوت می گم
نوش دارو بعد از مرگ سهراب
فاجعه به تمام معنا ، من زندگی نامه خیلی از افراد موفق رو خوندم و باید بگم ، گاهی وقتها اتفاقاتی افتاده که با عقل هم قابل درک نیست ، مثل شخص معلولی که با یک پا چند سال بعد با کمک پای مکانیکی قهرمان دو ماراتون میشه یا کسی که با یک دست بدنی بسیار فیتنس برای خودش میسازه ، اصلا مگه پاراالمپیک رو نمیبینیم ، کدومشون به ظاهر توانایی انجام اون کار رو داشتن ؟ قبول واقعیت فقط یک توهمه ، اراده انسان ، تمام محدودیتهای ذهنی رو پشت سر میگزاره و این واقعیته ! من خودم خدا رو هزار مرتبه شکر در فعالیت و شغل هنریم به تخصصی رسیدم که خیلی از اطرافیانم حتی تصور اون رو هم نمیتونستن بکنن . درکل واقعیت اون چیزیه که خودت قبولش میکنی و بس
"هر چیزی رو همونطور که هست ببین و بپذیر و سخت نگیر" این عبارت تا حدود زیادی درست ترین و در عین حال بی رحمانه ترین تعریف از نگرش نویسنده ی این کتابه. رولف دوبلی آبِ گاه کم کیفیتی رو که تو پایین دست چشمه به دست تو میرسه با تأکید بر نقاط قوتش برات گوارا جلوه میده و همون آبِ گاه بی کیفیت شده رو اتفاقی ناگزیر ،غیر قابل تغییر و خارج از حوزه ی اختیار تو تعریف میکنه که مقاومت دربرابرش،تلاش برای تغییرش و یا ناراحتی از وجودش،جز آزار تو حاصل دیگه ای نداره(که واقعا نداره چون با معلول نمیشه جنگید). این جهان بینی رواقیونه. بخون و به کار ببند بخون و استفاده کن بخون اما... بهش اکتفا نکن. برای درمان فوری نسخه ی راه گشاییه اما در واقع مسکنه. بهتره مشکل درختو از ریشه حل کنی عالی میشه اگه از بالا نگاه کنی و علت رو دریابی میتونی به سرچشمه بری و اختیار کارو به دست بگیری میتونی تو فیلم زندگی خودت نقش اول رو بازی کنی ...
من هنوز کتاب رو کامل نخوندم ولی تا اینجای کار نظری ک دارم اینکه این کتاب رو شرطی بخونید، یعنی از ابتدا بخاطر پرفروش بودن یا مترجم معروف و اینکه اسمش رو زیاد شنیدید مطالبش رو چشم بسته قبول نکنید. من با فصل های از این کتاب خیلی موافقم و با فصل های زیادی هم به شدت مخالف و راحت هم میشه برای اثباتش فکت اورد. دلیل این انتقادهای دوستان هم همینه. چون آدم حس میکنه نویسنده یه جاهای خودش هم شفاف نمی اندیشه! مثلا فصل خطای شناگر ماهر اگر اشتباه نکنم با چند مثال ساده به این میرسه ک احتمالا بیشتر ورزشکارای موفق به دلیل استعداد ذاتی موفق شدن. ولی توی فصل خطای تایید اجتماعی هم واقعا مطلب درستی رو ارائه میده. پس به نظرم بهتره از بخش های خوبش استفاده کنیم و از بخش هایی هم ک به نظرمون درست نیست صرف نظر کنیم. به هر حال هر کتابی شامل تجربیات یک یا نهایتا چندین انسان هست ک همیشه میتونه ناقص باشه، چ بسا نویسنده هایی ک در اواخر عمرشون نظرات یا کتاب های دوران جوانی خودشون رو کامل رد کردن!
این یه کتاب موفقیت و انگیزشی نیست، ولی نویسنده تمام مطالعاتش در زمینهی اقتصاد، روانشناسی، روانشناسی رفتاری و... رو به صورت نکتههایی در آورده که ازشون به خطای ذهن یاد میکنه. عملکردها و تصمیمگیریهایی که توی زندگی به صورت روزانه انجام میدیم ولی گاهی نه تنها لزومی برشون نیست، بلکه بیشتر ضربه زننده هستن تا مفید. رولف دوبلی این نکتههای منطقی رو گرد اورده تا با تمرین زیاد و فکر کردن بهشون، کم کم این خطاها رو از خودمون دور کنیم. من بسیار دوستش داشتم و بعد از سه بار خوندنش در طی ۲ سال، باز دارم مطالعهاش میکنم و دنبال خطاهای ذهنم میگردم تا چند سال دیگه بتونم بهرهی بیشتری از زندگیم، زمانم، شغلم، روابطم ببرم. چیزی نیست که سریع بخواد نتیجه بده، اما در طولانی مدت، اثرات خوبی به جا میذاره. مکمل این کتاب، هنر خوب زندگی کردنه. این کتاب خطاها رو میگه و اون یکی ابزارهای ذهن رو. پیشنهاد میکنم کم کم و به صورت روزانه مطالعه بشن. ترجمه هم بسیار روون و قابل فهمه.
در کشوری که تیمارستان، یتیم خانه و قبرستانش آباد است، فیدیبو گناهی ندارد که حق اجاره یک کتاب را ۲۵٫۰۰۰ تومان در نظر گرفته. شهر هرت است. برای همین هر کس گردن کلفت تر، ولایتی تر، چفیه ای تر، هر کار که دلش بخواهد می کند. نگون بخت مردمی که با مشت گره کرده انقلاب کرد و با دستانی گشاده گدایی می کند. زنده باد آزادی دموکراسی آگاهی