کتاب نزدیک خانه نشر خوب

کتاب پیش‌روی شما داستانی هیجان‌انگیز و نفس‌گیر است، اثری روانشناختی که ذهن خواننده را درگیر خودش می‌کند. به طوری که حتی در رویایتان نیز به دنبال حل آن باشید. اما تجربه ثابت کرده‌است، بیشتر مجرمان از نزدیک‌ترین افراد قربانیان هستند.

نقد و بررسی کتاب نزدیک خانه

کتاب نزدیک خانه Close To Home توسط کارا هانتر Cara Hunter نوشته شده‌است. این کتاب در سال 2018 منتشر شد. این کتاب یک رمان جنایی و پلیسی است. یک رمان جنایی روانشناختی درمورد یک کودک گمشده و رسوایی که پس از آن با پیچ و تاب تکان دهنده‌ای، خود را نشان می‌دهد. داستان این کتاب رباینده و جذاب است. این کتاب شب‌ها شما را هیجان‌زده و وحشت‌زده بیدار نگه می‌دارد.

داستان کتاب نزدیک خانه از یک مهمانی بالماسکه آغاز می‌شود. در این شب عجیب دختر کوچک خانواده میسون Mason به نام دیزی Daisy ناپدید می‌شود. دیزی هشت ساله و خانواده‌اش اهل آکسفورد بریتانیا هستند. دیزی میسون ناپدید شده‌است و به نظر می‌رسد هیچکس نمی‌داند چگونه و یا حتی چه زمانی ربودن او اتفاق افتاده است. خانواده میسون بسیار سرشناس اما مرموز و عجیب هستند. بعد از اطلاع به پلیس یک کاراگاه باهوش به نام مادام فاولی Fawley از راه می‌رسد. فاولی می‌داند از هر ده مورد، نُه مورد مجرم فردی از درون خانواده است. او با این فرضیه به بررسی دقیق تمامی اعضای خانواده می‌پردازد. پدر گریه می‌کند و مادر نگران و مضطرب است. برادر دیزی نیز گوشه گیر و ساکت است.

به ظاهر همه چیز عادی است. اما هیچ چیز عادی نبوده و رازهای این خانواده بسیار است. خانواده میسون برای فاولی شک برانگیز هستند. بازجویی و تحقیقات میدانی در آن شب به نتیجه‌ای ختم نمی‌شود. اما فاولی طی روزهای دیگر به شناخت خانواده دیزی می‌پردازد. برادر دیزی فرزند خوانده خانواده میسون است. مادرش از بیماری وسواس رنج می‌برد و پدرش خیانتکار است.

اصلی‌ترین شخصیت این داستان فاولی است. فاولی شخصیتی جذاب دارد و در این رمان بیشترین همدلی خواننده با او است. او پسرش را از دست داده است. اما با شخصیت زیرک و قوی خود به برملاکردن رازهای این خانواده می‌پردازد. در ابتدای داستان خواننده با یک خانواده سرشناس و عادی و روبرو است. اما با گذشت زمان رازهای عجیب این خانواده برملا می‌شوند. هیچ ردی از دیزی در هیچ کجا نیست. اما چه کسی او را دزدیده است؟ او دزدیده شده و یا بلای دیگری برسرش آمده است؟

در این کتاب علاوه بر رسیدگی به جنبه خصوصی این جنایت به برداشت‌های عمومی آن نیز پرداخته می‌شود. براشت‌های عمومی از طریق فضای مجازی به ویژه توئیتر به دست خانواده میسون و کاراگاه فاولی می‌رسند. نویسنده این کتاب با انتخاب این روش، به تاثیرات فضای مجازی در زندگی نیز پرداخته‌است.

ترجمه کتاب نزدیک خانه به زبان فارسی

کتاب نزدیک خانه توسط شهناز رافعی ترجمه شده‌است. این کتاب در سال 1398 توسط انتشارات نشر خوب به چاپ رسید. خانم رافعی یکی از مترجمان با سابقه کشورمان است. شهناز رافعی زاده سال 1342 است. علاقه بسیار وی به زبان انگلیسی و ترجمه کتاب او را به سمت مترجمی کشاند. بیشتر آثار خانم رافعی در ژانر پلیسی و جنایی هستند. از آثار او می‌توان به پشت درهای بسته، همه نت‌های نواخته شده، اگر اکنون مرا می‌توانستی ببینی و فرصتی برای زندگی اشاره کرد. لحن و ادبیات خاص این مترجم در تمامی آثارش هویدا است. شما می‌توانید کتاب الکترونیکی نزدیک به خانه اثر کارا هانتر و ترجمه شهناز رافعی و انتشارات نشر خوب را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.

درباره‌ی نویسنده کتاب نزدیک خانه، کارا هانتر

کارا هانتر Cara Hunter، در تمامی دنیا با نام هنری‌اش شناخته می‌شود. وی در بریتانیا چشم به جهان گشود. هم اکنون نیز در شهرآکسفورد زندگی می‌کند. نام هانتر با اولین کتاب وی به نام «نزدیک خانه» در سال 2017 شنیده شد. نزدیک خانه جلد اول مجموعه‌ای چهار جلدی به نام کاراگاه آدام فاولی است. جلد دوم این مجموعه به نام در تاریکی  In The Darkدر سال 2019، جلد سوم هیچ راهی نیست No Way Out در سال 2019 و جلد چهارم تمام خشم All The Rage در سال 2020 منتشر شده‌است. به علاوه در سال 2021 کتاب همه حقیقت The Whole Truth منتشر خواهد شد.  ژانر داستان‌های این نویسنده انگلیسی تبار همگی جنایی هستند.

بخشی از کتاب نزدیک خانه

7 آگوست 2016، ساعت 12:10

‎29‏ روز پس از ناپدید شدن

کشتی مسافربری با بالا بردن سرعتش بوق می‌زند و از اسكله لیورپول به سمت دریای ایرلند حرکت می‌کند. مرغان دریایی در اطراف قایق در آب فرو می‌روند و بلند می‌شوند، صدا می‌کنند و می‌چرخند. با وجود آفتابی بودن هوا، نسیم تندی در برج دیده‌بانی می‌وزد کیت مادیگان در کنار نرده‌ها ایستاده‌است و به ابرها، قایق‌های دیگر و مردم روی اسکله نگاه می‌کند که با دور شدن کشتی؛ کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شوند، بعضی از آن‌ها دست تکان می‌دهند، برای او دست تکان نمی‌دهند. او می‌داند مردم هميشه برای قایق‌ها دست تکان می‌دهند. ولی حس پایان همه چیز را هم به وجود می‌آورد. حسی که با آن تمام هستی متر متر دور و محو می‌شود.

چون حالا دیگر هیچ برگشتی وجود ندارد. هیچ وقت. او با نشاط رهایی، نفس عمیقی می‌کشد و احساس می‌کند هوای تازه مانند پاک کننده روح، ریه‌هایش را پر می‌کند. هنوز باور نمی‌کند آن‌ها قسر در رفته‌اند. بعد از هفته‌ها دروغ، پنهان‌کاری و دروغ گفتن در هنگام خواب، تپش قلب و انتظار برای صدای کوبش روی در. حتی امروز، وقتی به سمت پایانه کشتی‌ها رانندگی می‌کرد دست‌هایش می‌لرزید. انتظار داشت پلیس منتظر دیدن آن‌ها باشد تا راه فرارشان را سد کند و زندگی گران‌بهای جدیدشان را از آن‌ها دریغ کند. اما هیچ چیز نبود. نه از آن سرگروهبان سرحال و سخت‌گیرخبری بود، نه از آن زن با موهای مات و چشمان دقیق و تیزبین و سوالاتی که کمی بیش از حد به خانه نزدیک بود. هیچ چیز. فقط مأمور مهربان شرکت کشتیرانی که بلیت‌های آن‌ها را کنترل می‌کند و با لبخند برایشان دست تکان می‌دهد. کارشان تمام می‌شود. خطری که او به جان خرید؛ نقشه، مراقبت، پیش بینی تمام آن جزئیات خطرناک، همه حالا ارزش پیدا می‌کند و بله، دیگران هم بهایش را پرداخته‌اند، ولی تا جایی که به او مربوط می‌شود همه آن‌ها حقشان بود.