تونی موریسون نخستین و تنها زن و سیاهپوست است که موفق به دریافت جایزهی معتبر نوبل ادبی شده است. آکادمی نوبل دلیل اهدای این جایزه به خانم تونی موریسون را «زندگی بخشیدن به جنبهای اساسی از زندگی آمریکایی با نیروی تخیل و کلام شاعرانه» اعلام کردند. کتاب دلبند اثر تونی موریسون یکی از مشهورترین نوشتههای او محسوب میشود.
داستان اسارت و بردهداری سیاهپوستان در آمریکا یکی از مهمترین جنبههای اجتماعی و سیاسی این کشور بوده و همچنان هم هست. در تاریخ ادبیات نویسندگان زیادی سعی کردند با نوشتهها و آثارشان به این تبعیض بپردازند، یکی از نخستین نمونههای ادبی در این حیطه متعلق به کتاب «کلبهی عمو تُم» نوشتهی هریت بیچر استو است؛ اما به جرات میتوان گفت هیچ نویسندهای بهاندازهی تونی موریسون در این حوزه موفق و تأثیرگذار نبوده است. او توانسته است در طول زندگی هنریاش با استفاده از کلام تأثیرگذار و شاعرانه این دیدگاه اشتباه و آسیبزنندهی سفیدپوستان آمریکایی را تغییر دهد. مطالعهی آثار او بدون شک میتواند در گسترش این دیدگاه تأثیرگذار باشد. تونی موریسون در کتابهایش به خوانندگانش یاد میدهد که زندگی سراسر عشق است و دریغ کردن هرکسی از این حق طبیعی نوعی جنایت محسوب میشود.
کتاب دلبند او در سال 1988 منتشر شد. این کتاب در همان سال موفق به دریافت جایزهی معتبر پولیتزر شد. ساختن فیلم از روی کتابهای موفق یکی از شایعترین روشهای فیلمسازی است؛ آثار تونی موریسون هم از این قاعده مستثنا نبودهاند. فیلم دلبند با بازی اوپرا وینفری، مجری و تهیهکننده موفق آمریکایی، یکی از اقتباسهای سینمایی از آثار موریسون است.
داستان رمان دلبند مانند همهی کتابهای تونی موریسون دربارهی یک زن سیاهپوست و برده است. او همراه خانوادهاش از مزرعهای که در آن به بردگی گرفتهشدهاند فرار میکند و به ایالت اوهایو پناه میبرد. هنگامیکه بردهدار آنها را پیدا میکند زن بهدوراز چشم همسرش مجبور میشود برای جلوگیری از برده شدن فرزندش دست به اقداماتی عجیب بزند.
بدون اینکه حتی تلاشی بکند، به مردی تبدیلشده بود که میتوانست وارد خانهای شود و زن را به گریه وادارد. چون با او، در حضور او، میشد این کار را کرد. حالت او بهگونهای متعالی بود. زنها او را که میدیدند میخواستند گریه کنند، میخواستند به او بگویند که در سینه خود دردی دارند و همینطور در زانوانشان. زنانی قوی و معقول وقتی او را دیده بودند چیزهایی به او گفته بودند که فقط به یکدیگر میگفتند: اینکه زمانه چطور گذشت، هوس چگونه ناگهان در آنها شعلهور شد، حریص شد و چگونه آنها را بیش از پانزدهسالگیشان هار کرد، و چگونه شرمسار شدند و چگونه غمگین شدند؛ که مخفیانه آرزوی مرگ کردند، آرزو کردند از آن خلاص شوند، که چگونه خواب برایشان گرانبهاتر از هرروز بیداری بود.
دختران جوان راه بهسوی او کج میکردند تا اعتراف کنند با توضیح دهند که فردی که ملاقات کردهاند چقدر خوشپوش بوده درست انگار از رویاهایشان سر برآورده. درنتیجه بااینکه نمیدانست چرا اینچنین است، تعجب نکرد وقتیکه دنوِر اشک خود را در آتش اجاق سرازیر کرد. پانزده دقیقه بعد هم که مادرش پس از تعریف ماجرای ربودن شیرش گریسته بود او را متعجب نساخت. پشت سر او بود، خمشده بود و بدنش مانند کمانی از مهربانی بود. گونههایش را به پشت او میسایید و اینگونه غم او را میفهمید؛ ریشههای آن را؛ بدنه ستبرش را و شاخههای پیچخورده آن را. انگشتانش را به سمت قزن های لباسش بالا آورد، باوجوداینکه نمیدید و صدایی هم نمیشنید، میدانست که اشکهای او بهسرعت جاری است.
کلوئه آنتونی ووفورد، نویسندهی سیاهپوست آمریکایی در هجدهم فوریهی سال 1931 به دنیا آمد. نقش تونی موریسون در از بین بردن نگاه بردهداری و بردگی غیرقابلانکار است. تونی موریسون کودکی سختی را پشت سر گذاشته است، سایت بیبیسی دربارهی زندگی این نویسندهی تأثیرگذار مینویسد: « تونی موریسون دومین فرزند خانواده بود. آنها چهار فرزند بودند. پدر او جوشکار بود اما در ساعات اضافی کارهای متفرقه دیگری هم میکرد تا بلکه از عهده مخارج زندگی برآید. پدر تونی که در ایالت جورجیا آمریکا متولد و بزرگشده بود در ۱۵ سالگی شاهد لینچ کردن (ضربوجرح علنی و به دار یا صلابه کشیدن کسی توسط افراد خودسر) دو مرد سیاهپوست توسط سفیدپوستان بود. خود او گفته پدرش هیچگاه اذعان نکرده که اجساد بر دار کشیده شده آن دو مرد را از نزدیک دیده اما تونی موریسون یقین یافته که پدرش آنها را دیده بود و خاطره آن را همیشه با خود حمل میکرده.
مادر تونی اما عاشق موسیقی بود و همزمان از قدرت تخیل و داستانسرایی بالایی برخوردار بود و هم او بود که نقطه عشق به ادبیات را از طریق موسیقی فولکلور و روایتگر در وجود تونی نهاد. خانواده آنها در لورین اوهایو اقامت داشتند. وقتی تونی تنها دو سال داشت، صاحبخانه آنها بدون اخطار قبلی و درحالیکه آنها هنوز در خانه بودند آن را آتش زد چراکه پدر و مادر تونی قادر به پرداخت اجاره نبودند. موریسون بعدها گفت که پدر و مادرش به این «رفتار بهغایت بزدلانه» صاحبخانه با خنده جواب دادند و همین به تونی کوچک یاد داد که چگونه میتوان بدون خشونت به اعمالی اینچنین پاسخ داد.»
تونی موریسون در سال 1993 برندهی جایزهی نوبل ادبی شد. نخستین کتاب تونی موریسون آبیترین چشم (The Bluest Eyes) نام دارد و در سال 1970 منتشر شد. تونی موریسون در طول زندگی هنریاش جوایز مهم و معتبر بسیاری را دریافت کرد. جایزهی پولیتزر، جایزهی لژیون دونور فرانسه و جایزهی ادبی نوبل چند نمونه از این جوایز هستند اما معتبرترین جایزهای که این نویسنده در زمان حیاتش دریافت کرد، مدال آزادی ریاست جمهوری آمریکا بود. او این مدال را از باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین آمریکا دریافت کرد؛ این مدال بالاترین و مهمترین نشانی است که یک شهروند آمریکایی میتواند دریافت کند.
تونی موریسون با توانایی شگفتانگیزی که در نوشتن داست در همهی بخشهای ادبیات نوشته است، از داستان کوتاه و رمان گرفته تا نمایشنامه و کتابهای غیرداستانی. او در همهی این بخشها هم قدرتمند و موفق ظاهرشده است. متأسفانه در ایران تنها آثار داستانی او ترجمهشدهاند درحالیکه او در کارنامهی ادبیاش 11 رمان، دو داستان کوتاه، دو نمایشنامه و نه کتاب غیرداستانی دارد. رمانهای دلبند، آواز سلیمان، عشق، خانه، بهشت و یک بخشش از مشهورترین آثار تونی موریسون هستند.
تونی موریسون براثر یک بیماری کوتاهمدت در پنجم اوت سال 2019 در بیمارستانی در نیویورک درگذشت. مرگ او برای جامعهی ادبی آمریکا بسیار دردناک و متأثرکننده بود.
تونی موریسون یکی از مهمترین نویسندگان معاصر آمریکایی است. آثار داستانی زیادی از او به فارسی ترجمهشده است. دلبند یکی از مشهورترین آثار این نویسندهی جهانی است که تاکنون چندین بار و بانامهای مختلف در ایران ترجمهشده است. شیرین دخت دقیقیان و مرجان مثنوی دو مترجمی هستند که این کتاب را به فارسی برگرداندهاند. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی و پی دی اف pdf کتاب دلبند و آثار دیگر تونی موریسون را از فیدیبو دانلود کنید و آنها را در اپلیکیشن رایگان فیدیبو مطالعه کنید.
تونی موریسون یکی از مشهورترین و محبوبترین نویسندگان سیاهپوست است. او در آثارش درد و رنج سیاهپوستان آمریکایی را تصویر میکند. نثر تونی موریسون آنقدر جذاب و گیرا است که خواندن آثارش برای همهی خوانندگان دلچسب و دلنشین خواهد بود.
آنچه در بالا خواندید نقد و بررسی کتاب دلبند اثر تونی موریسون با ترجمه مرجان مثنوی بود. خرید و دانلود کتاب الکترونیکی این اثر در همین صفحهی فیدیبو امکانپذیر است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۳۴ مگابایت |
تعداد صفحات | 424 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۴:۰۸:۰۰ |
نویسنده | تونی موریسون |
مترجم | مرجان مثنوی |
ناشر | انتشارات ماهابه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۵/۰۸ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 20,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
داستانی پرکشش و پر از دست انداز نوشته «تونی موریسون» که روایت زندگی پر از مشقت بردگان سیاهپوست را در قرن ۱۹ میلادی در امریکا است. شخصیت اصلی رمان «دلبند» زنی سیاهپوست به نام «ست» است که به اوهایو فرار میکند اما بعد از گذشت سالها هنوز هم احساس اسارت میکند. خاطرات مزرعهای که در آن برده بود، احساس گناه مداوم به خاطر نوزادش که مجبور شده به خاطر فرار از مزرعه او را بکشد و همچنان حضور و روحش را در خانه احساس میکند. نوزادی که هیچگاه اسمی نداشت و زمانی که میخواستند برای نوزاد مرده سنگ قبر بسازند یک کلمه روی آن نوشتند: دلبند. تون موریسون برای این رمان غمگین و تراژیک جایزه ادبی پولیتزر را در سال ۱۹۸۸ از آن خود کرد. این رمان فوق العادست از دو مترجم تو فیدیمو موجوده که متاسفانه ار دو ترجمه خیلیییی افتضاحه ا
حیف از این اثر زیبا که با ترجمه بسیار ضعیف عجین شده هرچند هنر تونی موریسون در به تصویر کشیدن سیاهی دوران بردگی باعث جذابیت داستان است ولی وجود ترجمه ای قوی میتوانست بر اثرگذاری داستان بیفزاید
دلخراش و درخشان. البته ترجمه خیلی جاها چنگی به دل نمیزنه و خیلی گیج و سردرگمه ولی در مجموع ایده، پرداخت و سیر داستانی، اونقدر محکم و قوی هست که بشه ترجمه رو تاب آورد و کتاب رو دوست داشت.
ترجمه بسیااااار ضعیف. این رمان بسیار زیباااست ولی به دلیل ترجمه بسیار بد و نامفهومش مجبورم بقیه رمان را با ترجمه عربی بخوانم
ترجمه افتضاحه رمان خیلی معروفیه ولی با این ترجمه خوندنش خیلی آزار دهنده بود
بشدت ترجمه ضعیفی داشت در حدی که داستان مبهم بیان میشد
لطیف. زیبا. غم انگیز. تراژدی
ترجمه افتضاح