مطالعۀ تاریخ تمدن ایرانی و ارتباط آن با علوم انسانی کار بسیار دشواری است. لازم است از آغاز به این نکته توجه داشته باشیم که اساساً تاریخ علوم لزوماً با تقسیمبندیها و مکتبهای فکری علم پیوند نخورده است و آغاز و روندهای علم پیوندی جدی با دانشمندان و عالمان حوزههای مختلف دارد. از سوی دیگر اقدام دولتمردان و حاکمان نیز نقطۀ نمودی است برای ایجاد پیوند بین تمدن و قلمروهای علوم انسانی. بهطور طبیعی حکومتداری و دانش ادارۀ کشور در قلمرو شاخههای مختلف علوم انسانی مصداق پیدا میکند. لذا در این نوشتار در شش مقطع تاریخی به مرور ظرفیتهای حکمرانی، نمودهای تمدنی خصوصاً در حوزۀ علم به معنای اعم و دانش علوم انسانی بهطور اخص تمرکز خواهد شد.
دورۀ ایران باستان شامل دورهای طولانی از حضور سلسلههای پادشاهی مادها، هخامنشیان، سلوکیان و اشکانیان (پارتیان) است. این دورۀ طولانی از دورۀ دیاکو در دورۀ مادها که به ۷۰۸ سال قبل از میلاد بازمیگردد، آغاز میشود و تا دورۀ اشکانیان یعنی ۲۲۴ سال قبل از میلاد ادامه پیدا میکند. در این دوره نزدیک به پنج قرن، ایران شاهد فراز و نشیبهای بسیار جدی بوده است و پایههای استواری از ارزشهای تمدنی از این دوره به جای مانده است. این میراث صرفاً مربوط به ساخت شهرها و معماریهای برجسته نیست؛ بلکه ظهور شخصیتهای علمی بزرگ، دانشمندان و هنرمندان فاخر و همچنین حکمرانها و روشهای حکمرانی بدیع، جزء برجستگیهای تمدنی این دوره محسوب میشود.
هنگامی که قوم آریا وارد ایران شدند چون قصد مهاجرت نداشتند و به علت بدی آبوهوا سرزمین قدیم خود را ترک کرده بودند، وقتی که به سرزمین آباد و معتدل رسیدند قصد اقامت کردند و بومیان را مغلوب و متواری و یا مطیع ساختند و کمکم زندگی چادرنشینی تبدیل نمودند و برای حفظ خود و حیوانات اهلی به ساختن قلعه که مقدمۀ شهرسازی است، پرداختند. چون قلمرو ایران سرزمین کم آبی است و این اقوام در آغاز تمدن شهرنشینی وسیلۀ بهرهبرداری از رودهای بزرگ را نداشتند ناچار نخستین قلعهها را در کنار رودخانههای کوچک و یا در اطراف چشمهسارها ساختهاند. به همین دلیل آبادیهای کوچک دور از یکدیگر در اطراف این آبها بهوجود آمده و حکومتهای کوچک در سرزمینهای محدود تشکیل شده و کمکم که تمدن پیشرفت کرده است و به آبهای زیرزمینی پی برده و طرز استفاده از آنها را با کندن قنات فراگرفتهاند کشاورزی و عمران وسعت پیدا کرده و زمینهای بایر نیز تحت کشت درآمده است. نخستین شهرها را کنار دامنههای کوههایی که آبهای زیرزمینی داشته است و یا در کنار رودخانهها ساختهاند که امروز در آثار اکثر شهرهای قدیم دیده میشود. به این ترتیب آبادیها و شهرهای کوچک وسعت پیدا نموده و به هم نزدیک شده و زندگی اجتماعی توسعه پیدا کرده است.