کتاب «دعای دریا» Sea Prayer رمانی مصور از خالد حسینی، نویسندهی افغان-آمریکایی است که از بحران پناهجویان سوریه و مرگ آلن کردی الهام گرفته است. این اثر در 18 سپتامبر سال 2018 توسط Riverhead Books منتشر و توسط Dan Williams مزین به نقاشیهای آبرنگ بسیار زیبا شد. این کتاب بهصورت نامهای از طرف پدر برای پسر نوشته شده است. این دو به دلیل جنگ داخلی سوریه از خانه خود در حمص سوریه فرار کردهاند و با گذرگاه خطرناک مدیترانه روبرو شدهاند. آلن کردی پسری سه ساله است که به همراه خانوادهاش در تلاش برای فرار از جنگ خانمانسوز سوریه بودند که در دریای مدیترانه غرق شدند. تصویر جنازهی این پسر در ساحل بدروم ترکیه پیدا شد و توجه تمامی دنیا را به خود جلب کرد. تصویر این کودک یکی از تأثیرگذارترین اخبار چند سالهی اخیر بود که پیامهای زیادی به دنبال خودش داشت. جنگ و آوارگیهای حاصل از آن ظالمانهترین اتفاقی است که ممکن است برای مردم یک کشور رخ بدهد. جنگ سایهی مرگ و خون را بر روی شهرها و کشورها میگستراند و زخمهای تلخ و عمیقی از خود به جا میگذارد.
خالد حسینی نویسندهی برجستهی افغان آمریکایی به تأثیر از مرگ این کودک، در سالروز این اتفاق کتاب «دعای دریا» را منتشر کرد. او مدافع حقوق بشر و بهعنوان سفیر در سازمان ملل متحد فعال است. او در قالب نامهای پرگداز و دلخراش، عمق این زخم را در این کتاب نشان داده است. او غم دل خانوادههایی که آوارهی شهرها و کشورهای دیگر شدهاند را به تصویر کشیده است. او با قلمش به وظیفهی انسانیاش عمل کرده و در جهت رشد و آگاهی قدم برداشته است.
خالد حسینی Khaled Hosseini نویسندهی مشهور افغان آمریکایی در ۴ مارس ۱۹۶۵ در کابل به دنیا آمد. او در کودکی به همراه خانوادهاش به فرانسه رفت و مدتی را در پاریس زندگی کرد. او به دلیل اتفاقات سیاسی افغانستان به همراه خانوادهاش پناهندهی آمریکا شد و در سال 1980 به کالیفرنیا سفر کرد. او در آنجا به تحصیل مشغول شد و از دانشگاه سانتاکلارا (Santa Clara) در رشتهی زیستشناسی فارغالتحصیل شد. او تحصیل را ادامه داد و از دانشگاه پزشکی شهر سن دیگو در رشته پزشکی فارغالتحصیل شد. او در سال 2003 با نوشتن داستان بادبادکباز The Kite Runner به شهرت جهانی رسید و توجه رسانهها را به خود جلب کرد. این داستان روایت یک نویسندهی افغانی است که برای نجات یک بچه به افغانستان میرود. روایت این نویسنده از شرایط نابسامان کشور افغانستان و ظلم طالبان بر مردم محتوای اصلی این کتاب است که پس از انتشار به چندین زبان دنیا ترجمه شد. او پس از این اثر چندین کتاب دیگر نیز به نگارش درآورد که آنها نیز با استقبال خوبی از سوی علاقهمندان روبهرو شد. کتابهای «هزار خورشید تابان» و «و کوهستان به طنین آمد» از آثار دیگر این نویسنده هستند که نسخهی الکترونیک و صوتی آنها هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای مطالعه و دانلود موجود است.
خالد حسینی بیش از یک نویسنده شهرت دارد، او انسانی خیرخواه و صلحطلب است و از درد و رنج مردم خاورمیانه مینویسد. او در سال ۲۰۰۶ از سوی آژانس پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) بهعنوان سفیر حسن نیت این سازمان در افغانستان شناخته شد و به افغانستان سفر کرد.
کتاب «دعای دریا» نوشتهی «خالد حسينی» با ترجمهی «میلاد فشتمی» از سوی انتشارات بهنام در سال 1397 منتشر شد که نسخهی الکترونیک آن در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «میلاد فشتمی» مترجم جوان ایرانی ترجمهی آثار ادبیات فانتزی و اسطورهای را در کارنامهی کاریش دارد. کتابهای «شیوع طاعون سایه» و «تئودور بون وکیل نوجوان» ازجمله آثار ترجمه شدهی این مترجم هستند که نسخهی الکترونیک و صوتی آنها هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای مطالعه و دانلود موجود است. «میلاد فشتمی» در ابتدای کتاب «دعای دریا» مقدمهای تأملبرانگیز و خواندنی نوشته است که در بخشی از آن میخوانیم: «هدف از انتشار دعای دریا پایان دادن به خشونتهای دنیای لجامگسیختهی امروز نیست، که هیچ کتاب و روایتی را یارای چنین کاری نیست. اما شاید. فقط شاید، تلنگری باشد تا برای لحظهای به یادمان بیاورد که جنگ، زلزله نیست، جنگ، طوفان نیست، جنگ، بلای طبیعی نیست، جنگ زاده ذات برتری جوی بشر است... و صدالبته اجتنابپذیر، تنها اگر از خود بپرسیم: «به چه بهایی؟»».
کتاب «دعای دریا» نوشتهی «خالد حسينی» با ترجمهی «محسن عقبانی» هم از سوی انتشارات مجید به چاپ رسیده است که نسخهی PDF آن نیز در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای مطالعه و دانلود موجود است.
از آسمان بمب بارید. قحطی. کفنودفن. پشت کفنودفن. اینها چیزهایی هستند که تو میشناسی: تو میدانی که چالهای را که بمب بر زمین برجای گذاشته میتوان به استخر تبدیل کرد. تو یاد گرفتهای که خون تیره خبری خوشتر از خون روشن است.
آموختهای که مادران و خواهران و همکلاسها را میتوان در فاصلههای باریک میان بتن و تیر و آجر یافت که پوست آفتاب خوردهشان در تاریکی برق میزند.
مادرت امشب اینجا به همراه ماست، مروان. در این ساحل سرد و مهتابی، در میان نوزادان گریان و زنانی که به زبانی که ما نمیدانیم، دلمشغولیهایشان را بر زبان میآورند. افغانها و سومالیاییها و عراقیها و اریتریاییها و سورهها.
همه ما بیقرار رسیدن صبح و طلوع خورشیدیم و در عین حال، همه ما از رسید آن در هراسیم. همه ما در جستوجو خانم ايم.
شنیدهام که میگویند ما مهمانان ناخواندهایم. که کسی به ما خوشامد نخواهد گفت. که باید کولهبار بدبیاریهایمان را بر دوش گذاشته و با خود به این دیگر ببریم. اما صدای مادرت در گوشم میپیچد که در میان همهمه موجها نجوا میکند : اه، عزیزکم، اثر آنها دیده بودند ... حتی نیمی از آنچه را که تو دیدهای ...
اه که اگر دیده بودند... به يقين مهربانان تر سخن میگفتند.»
پسرم، من زیر زیر نور تربيع سوم ماه به نیمرخ تو خیره میشوم. مژگانت به ظرافت حروف خوشنویسی بستهاند و به خوابی بن تزویر فرورفتهای. به تو گفتم: «دستم را بگیر، هیچ اتفاق شومی رخ نخواهد داد.»
اما اینها واژگانی تهی بیش نبودند. فریبی پرانه. پدرت را میکشد ... ایمان تو به او.
چرا که امشب به تنها چیزی که میتوانم بیاندیشم، ژرفای دریاست، و وسعت بیکرانش و بیتفاوتی بیحدش. و من برای محافظت از تو در برابر دریا چه ناتوانم.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 28.۷۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 32 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۱:۰۴:۰۰ |
نویسنده | خالد حسینی |
مترجم |