کتاب بادبادک باز نوشته خالد حسینی یکی از تأثیرگذارترین و پرفروشترین رمانهای معاصر محسوب میشود که به موضوعاتی چون دوستی، خیانت، فداکاری و جبران رخدادهای گذشته میپردازد. این اثر که با ترجمه مهدی غبرائی و از سوی نشر نیلوفر منتشر شده، داستانی عمیق و احساسی را روایت میکند که در بستر تحولات تاریخی و اجتماعی افغانستان رخ میدهد. خالد حسینی در این رمان، تصویری تلخ اما واقعی از سرگذشت مردم افغانستان و تأثیر جنگ بر زندگی آنها ارائه داده است. با فیدیبو همراه باشید.
بادبادک باز نخستین رمان خالد حسینی است که در سال 2003 منتشر شد و خیلی زود توانست به یکی از پرفروشترین و تحسینشدهترین آثار ادبی تبدیل شود. این کتاب با ترکیب درام خانوادگی، مسائل اجتماعی و تاریخی، یک داستان جذاب و فراموشنشدنی از رابطهی دو دوست در دوران کودکی و پیامدهای تصمیمات آنها در بزرگسالی را روایت میکند. این رمان، اولین اثری بود که توجه جهانی را به شرایط افغانستان قبل و بعد از حمله شوروی و همچنین در زمان ظهور طالبان جلب کرد.
داستان بادبادک باز درباره امیر و حسن، دو پسر از طبقات اجتماعی متفاوت در افغانستان دهه 70 میلادی است. امیر، پسری از یک خانواده ثروتمند از قوم پشتون است، در حالی که حسن، پسر یک خادم هزارهای و وفادار است. آنها رابطهای نزدیک دارند، اما امیر همیشه میان دوستی و احساس گناه نسبت به حسن درگیر است.
نقطهی عطف داستان زمانی است که حسن برای دفاع از بادبادکی که امیر در یک مسابقه برده، مورد ظلم و آزار قرار میگیرد، اما امیر از او حمایت نمیکند و سکوت اختیار میکند. این اتفاق، زندگی هر دو را تغییر میدهد و امیر برای فرار از عذاب وجدان، حسن را از خود دور کرده و او را وادار به ترک خانه میکند.
سالها بعد، با سقوط افغانستان به دست طالبان، امیر که به آمریکا مهاجرت کرده، نامهای دریافت میکند که او را مجبور میکند به افغانستان بازگردد و برای جبران گذشته، مسیر خطرناک و چالشبرانگیز را طی کند. در این سفر، او حقیقتهایی درباره حسن و گذشته خود کشف میکند که باعث میشود زندگی او برای همیشه تغییر کند.
خالد حسینی در نگارش کتاب بادبادک باز از سبک احساسی، روان و واقعگرایانه استفاده کرده است. از مهمترین ویژگیهای سبک حسینی در نگارش این کتاب میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در صورتی که به داستانهای احساسی، تاریخی و اجتماعی علاقمند هستید، این کتاب گزینه مناسبی محسوب میشود. همچنین افراد زیر نیز میتوانند این کتاب را خوانده و از آن لذت ببرند:
خالد حسینی در این کتاب تلاش کرده است چهرهی واقعی افغانستان قبل و بعد از جنگ با شوروی و همچنین در زمان ظهور طالبان را به تصویر بکشد. او با روایت این داستان میخواهد نشان دهد که چگونه تصمیمات گذشته میتوانند زندگی حال و آینده افراد را تحت تأثیر قرار دهند و اینکه جبران اشتباهات همیشه ممکن است، حتی اگر به بهای خطر و از دست دادن امنیت باشد.
خالد حسینی در نگارش داستان خود تحت تأثیر تفکر نویسندگان مختلفی قرار داشته است. از جمله این نویسندگان و تأثیرگذاری هر کدام بر داستان بادبادک باز میتوان افراد زیر را نام برد:
بادبادک باز یکی از پرفروشترین رمانهای دو دهه اخیر بوده و موفق شده افتخارات متعددی کسب کند:
"همه باور داشتند در منطقهی وزیر اکبرخان، محلهی نوساز و اعیان نشین، زیباترین ویلای کابل را متعلق به پدرم میباشد. عدهای هم آن را قشنگترین ویلا در کابل میدانستند. ویلایی با ورودی پهن که دو طرفش، با گلهای رز تزیین شده بود، با بنایی عظیم با سنگ مرمر و پنجرههای بزرگ. ویلا چهار حمام داشت که کف هر چهار حمام، موزاییکهای زیبایی داشت که پدرم شخصا از اصفهان خریده بود.
دیوارها با پردههای ملیله دوزی شده تزیین شده بود که پدر از کلکته خریده بود. از سقف گنبدی ویلا، چلچراغ کریستالی زیبایی آویزان بود. اتاقی در طبقه بالا بود که به اتاق سیگارکشیدن معروف بود که دائم از آن بوی تنباکو و دارچین میآمد. پدرم و دوستانش روی صندلیهای چرمی اتاق لم میدادند و علی برایشان شام میبرد، پیپهایشان را آماده میکرد یا به قول پدرم چاق میکرد. سیاست، تجارت و فوتبال موضوعاتی بود که پدر و دوستانش در آن اتاق در موردشان با هم صحبت میکردند."
اگر از بادبادک باز لذت بردید، پیشنهاد میکنیم این کتابها را نیز مطالعه کنید:
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۳۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 368 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۱۶:۰۰ |
نویسنده | خالد حسینی |
مترجم | مهدی غبرائی |
ناشر | نشر نیلوفر |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۴ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 85,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من خودم اینجا در ایران متولد شدم بعد از سی سال ب تازگی سیم کارتم ب نام خودم گرفتم ب تازگی دوباره کارت عابر بانکی رو دیگه بهمون نمیدن.اینجا حق پیوند ندارم از ایرانی ک معلومه ندارم حتی از فرد زنده افغانی ک از سال ۸۸ بخشنامه دادن هم نزاشتن. برید سرچ کنین مشمولان کارت کارگری اتباع افغانی و شغلهایی که باید داشته باشند چیست.سرچ کنین ایا میتوانند مسکنی به نامشان زده شود!؟کنتور اب و برق خیلی چیزای دیگه نمیشه.کتابهای خالد حسینی رو بخونین مخصوصا هزار خورشید تابان مخصوصا بادبادک باز. تا بدونین که چقد فرهنگ و اداب رسوم نزدیکه. اما همچنان فاصلس. تا بدونین افغانی جماعت همشون بی سواد و بیشعور نیستن همشون متجاوز نیستن نباید کسی رو بخاطر محل تولد پدرمادرش مسخره کرد.مرسی
به آخرای داستان که رسیدم،بغض داشتم و گریه می کردم. کتاب که تموم شد،باورم نمی شد!چون با کتاب در مدت زمان کوتاهی اخت شده بودم.بازم گریه کردم. چند ساعت بعد از خوندن کتاب،افسرده و عصبانی بودم و بازم گریه کردم. کتاب داستان خوبی داشت.شروع خوب و البته عادی،روایتی ساده و خودمونی،فراز و نشیب های فراوون و غافلگیر کننده و پایانی...مگه پایان خوش هم وجود داره؟فیلم هندی که نیست!(با اقتباس از متن کتاب).از یه جایی به بعد،کتاب اینقدر درگیرت می کنه که نمی تونی رهاش کنی و مثل من شب رو تا صبح بیدار می مونی تا تمومش کنی. ما خراسانی ها بیشترین همزادپنداری رو با مردم افغانستان می تونیم داشته باشیم.نزدیکیِ جغرافیایی و اشتراکات بسیار فرهنگی،لهجه ای،دینی و مذهبی،و...ماها رو خیلی بهم پیوند داده.جوری که از قدیم الأیام هم در بین ما وصلت بوده و هم داد و ستد.البته که همین ها، باعث دلخوری و نفرت هم بوده. ما با وجود مرز مشترک زیادی که با افغانستان داریم و دوستی های دیرینه،اطلاعات چندان زیادی از مردمان این کشور نداریم.از قوم هزاره،از زندگی قبل از حملهٔ شوروی،از حملهٔ طالبان و...که کتاب این اطلاعات ریز به ریز رو به خوبی در قالب داستان می ده.خلاصه،کتاب بسیار خوبیه.حتماً بخونین.خیلی دیدتون نسبت به مردمان افغانستان و کشور افغانستان تغییر می کنه.چنان که من دیگه به هیچ افغانستانی ای نخواهم گفت:چرا به وطنت برنمی گردی؟چرا تو وطنت نمی مونی که مبارزه کنی؟آخه کدوم وطن؟با کدوم قوم و خویش؟با کدوم خاطره؟جنگیدن و مبارزه برای چی و کی؟مگه وطن جایی نیست که آدم توش امنیت،آرامش و آسایش داشته باشه؟قوم و خویشش اونجا باشن؟شکل و شمایلش تو رو ببره به دوران قبلت؟آیا افغانستان برای مردمش اینطوریه؟ نفرین به تعصب و جنگ!نفرین به جهل و نادانی!که تمام قصهٔ بادباک باز روایت غصه دار جهل و تعصبه!بخونید و لمس کنید اندکی از رنج همسایگان مان،افغانستان زیبا رو.
یک شاهکار به معنای واقعی کلمه؛ احساس درد و سوزش از پرپر شدن یک سرزمین و غم و نکبتی که دامن مردمان بیگناه رو میگیره به بهترین شکلی روایت میکنه
قصهای در دل تحولات افغانستان؛ از اختلافات داخلی و عقیدتی گرفته تا افغانستان قبل طالبان و زمان طالبان؛ و بخش هایی از کتاب هم در واقع آسیب شناسی همین اختلافات و جنگ در افعانستانه تسلط نویسنده به فضای افغانستان چه از لحاظ جغرافیا و چه از لحاظ فضای اجتماعی، نقطه قوت کتابه که چندان عجیب نیست از یک نویسنده افغانستانی_آمریکایی که دقیقا در کتاب هم از افغانستان به آمریکا پل زده؛ تصویری که از آمریکا نشون داده نویسنده اینه که انگار مرکز رسیدن به آرزوها و رویاهاست!! آمریکایی که خودش یکی از دلایل جنگ در افغانستان بوده اما میشه پناهگاهِ مردم جنگ زده !!! و وقتی اونها آسمونی در کشور خودشون ندارن، توو آسمون آمریکا باید بادبادکهاشونو به هوا بفرستن و این مضحکه! اگرچه بخش هایی از کتاب رو دوست نداشتم و به نظرم میشد حذفش کرد اما کلیت کتاب مناسبه
خیلی قشنگ بود. نکته ای که من فهمیدم کلا چه از این کتاب چه ازسرنوشت کشوراهایی مثل لیبی یا عراق و ... اینه که تبدیل حکومت پادشاهی به جمهوری تا وقتی خود ملت انسان نشدن فایده نداره. خود قوم افغان اینطور که تو کتاب نوشته نزاد پرست شدید بودن (نگاهشون به هزاره ها) و با استقبال به سمت طالبان رفتن و همون طالبان بلای جونشون شد. کاش ما مردم فقط و فقط یاد بگیریم کتابخون بشیم . همین . اونوقت عمقمون بیشتر میشه و کم کم اخلاق و رفتارمون هم بهتر میشه. رحم و مروتمون به همنوعمون هم بیشتر میشه من کتابخون نبودم ولی بخاطر مترو با فیدیبو آشنا شدم و مرتب کتابهاشو دانلود میکنم. قشنگ تفاوت رو حس میکنم مردم رو میبینیم که تو مترو بحای استفاده از وقت موبایل بازی میکنن یا فقط آهنگ گوش میدن، واقعاغصم میشه کاش همه با نعمت کتابخونی آشنا بشیم
با سلام بنده کتاب رو کامل خوندم و دوباره نظر میدم. کتاب قلمی روان جذاب با تمامی جزئیات که فرد تمامی تصاویر داستان رو لمس میکنه بعد از خواندن کتاب شما فیلم در ذهنت ثبت میشه نه فقط کتاب. این کتاب رو میشه از نظر سیاسی فرهنگی و ... دربارش صحبت کرد. مردم افغانستان مردمی بسیار زحمت کش پرتلاش و خستگی ناپذیر هستند ظالمان دنیا بر آنها ح اکم شدند،جالب است کشور آمریکا شباهت زیادی به پدر امیر دارد ولی خالی از مرام او،طالبان رو حمایت میکنه و هرجا تروریستی هست فرزند نامشروع آمریکاست. دعا میکنم که همه کشورهای دنیا دست مردمان خودشان باشد و وحدت داشته باشند و خالی از ظلم و ظالمان شوند و ان شاالله با ظهور حضرت عج این امر محقق میشود.
کتاب ارزش یکبار خواندن را دارد. داستان زیبایی است ولی ایرادات زیر قابل توجه است: ۱. وقتی نویسنده به گذشته فلش بک میزند، تقریبا همیشه روایت تکراری است و پیشتر آن را در داستان آورده است و این نشان میدهد وقتی داستان را مینوشته، پیشبینی آینده را نکرده است. ۲. برخی اوقات نویسنده وارد ماجرایی میشود که نمیتواند بدون ایراد از آن خارج شود (مثل زمانی که برای گرفتن سهراب پیش آصف میرود، چرا باید آصف اجازه میداد امیر سهراب را با خود ببرد در حالی که میتوانست از این کار ممانعت کند؟!). ۳. حالات روحی امیر فقط بطور مستقیم بیان میشود و نمودی در رفتارهای ناخودآگاه او ندارد در حالی که فردی در این شرایط روحی قطعا رفتار غیرطبیعی از خود نشان خواهد داد.
شخصیت پردازی خالد حسینی خیلی خوبه و تونسته شخصیتهایی جون دار و باورپذیر ایجاد کنه که عاطفه و همدردی مخاطب رو شدیدا تحریک می کنن. در داستانهای حسینی شخصیتها سیاه و سفید نیستن، قهرمان کاملی وجود نداره، بدی هایی هست که میتونن به خیر و خوبی تبدیل بشن و برعکس، محروم ترین و سرکوب شده ترین آدمها گاهی در یک لحظه شجاعانه ترین تصمیمها رو میگیرن... و صحنه هایی از داستان هست که واقعا فراموش نشدنیه مثل صحنه ی بادبادک بازی بچه ها در کابل، یا مسابقه فوتبال در زمانه طالبان.... اما اشکال داستان در اینه که ریتم واحدی نداره و در حالیکه بعضی قسمتها استادانه روایت شده کیفیت داستان در برخی بخشها پایین میاد و مخاطب رو خسته می کنه. ترجمه هم عالیه.
کتاب بی نظیر و بی عیب و نقصی است از یک نویسنده فوقالعاده که به زیبایی دردها و رنج هایی را به تصور افراد دور از رنج کشانده. من هنرمندان کشور ام را که اینگونه میدرخشند تحسین می کنم و آرزومندم موفقیت خود و سایر جوانان وطن زخم خورده ام را...♡ و همچنین بسیار تشکر می کنم از مترجم ( آقای مهدی غبرائی )که زحمت کشیدند و این کتاب را زبان فارسی ترجمه کردند تا ما بتوانیم لذت خواندن این کتاب زیبا را ببریم. 《من خود این کتاب را که متعلق به استاد عزیزم بود خوانده ام و بسیار به دلم نشست شماهم میتونید این کتاب را بخوانید و از گذشته کشور آگاه شوید》 اگر کتاب خوب دیگری سراغ دارید ریپ بزنید و معرفی کنید???
باید بخونیدش تا بفهمید چقدر زیباست. از دستش ندید