افغانستان سرزمین عجیبی است. سرزمینی با تاریخ پرپیچوخم و حیرتآور. داستانهای افغانستان شبیه افسانههای هزارویکشباند. نام این سرزمین در اخبار سالیان گذشته همواره با جنگ و ناامنی همراه بود. از جنگ با شوروی تا درگیریهای داخلی و حضور گروههایی چون طالبان سرنوشت این مردم را دستخوش اتفاقاتی عجیب کرده است. خالد حسینی، یکی از بهترین نویسندگان افغانستان است که روزهای سخت زنان و مردان این سرزمین را روایت کرده است. نویسندهی رمان مشهور بادبادکباز داستان دیگری نوشته است که روایت زنان افغانستان است. هزاران خورشید تابان بلافاصله پس از انتشار با استقبال بسیار خوبی مواجه شد و در یک هفته بیش از یکمیلیون نسخه از آن فروش رفت.
هزاران خورشید تابان با عنوان اصلی «a thousand splendid suns» اولین بار سال 2007 در آمریکا منتشر شد. این داستان در پی سفر خالد حسینی به افغانستان پس از انتشار بادبادکباز شکل گرفت. او که در رمان بادبادکباز قصهای از زبان مردها نوشته بود این بار تصمیم به نوشتن روایتی زنانه گرفت . او دربارهی شخصیتهای رمانش گفته است: «مریم و لیلا از قصهی هیچکدام از زنانی که من در کابل دیدهام الهام گرفته نشدهاند اما صدای این زنان، چهرههایشان و داستانهای حیرتانگیز زنده ماندنشان همیشه با من است و منبع الهام من در بخشهای زیادی از رمان است.»
خالد حسینی در هزاران خورشید تابان، محدودیتها و رنجهای زنان افغانستان را در قالب روایتی زیبا و غمگین به تصویر میکشد و شجاعت و میل به زندگی، عشق، فرزند و ادامه دادن را در این زنان میستاید. او عنوان کتابش را از یکی از ابیات قصیدهای از صائب تبریزی برداشته است. در این قصیده آمده است:
«حساب مه جبینان لب بامش که میداند دو صد خورشید رو افتاده در هر پای دیوارش»
هزاران خورشید تابان تاکنون به زبانهای بسیاری برگردانده شده است و مخاطبان در سراسر جهان از آن استقبال کردهاند. خالد حسینی برای این کتاب برندهی جایزهی «indies choice book award» شده است.
هزاران خورشید تابان داستان دو زن به نامهای مریم و لیلاست. این داستان در سالهای جنگ داخلی افغانستان اتفاق میافتد. مریم دختر مردی به نام جلیل است که چند همسر دارد و بسیار ثروتمند است. مریم و مادرش جایی دور از پدرش زندگی میکنند و جلیل گاهی به دیدار آنها میآید. مریم هنوز کوچک است که مادرش را از دست میدهد و مجبور میشود به خانهی پدرش و نزد نامادریهایش برود. آنها او را در پانزدهسالگی مجبور به ازدواج میکنند. همسر مریم که مردی بهشدت سنتی است او را به کابل میبرد. در کابل آنها با خانوادهای همسایهاند که دختر کوچکی به نام لیلا دارند. پدر لیلا معلم است و خانوادهای روشنفکر بهحساب میآیند. روزی در جریان یکی از بمبارانهای کابل خانهی این خانواده از بین میرود و لیلا تنها بازماندهی این حادثه است. مریم که حالا زنی میانسال است پرستاری دختر کوچک را بر عهده میگیرد، اما سرنوشت روزهای دردناکی را برای این دو زن رقم میزند.
خالد حسینی(Khaled hosseini) متولد 1965 در کابل است. او در یازدهسالگی همراه خانوادهاش افغانستان را ترک کرد و برای 25 سال هرگز به افغانستان نیامد. خالد حسینی در رشتهی پزشکی درس خواند، هرچند نویسندگی را بهعنوان حرفهاش برگزیده است.
اولین بار وقتی سال 2003 رمان بادبادکباز منتشر شد نام این نویسندهی جوان افغانستانی بر سر زبانها افتاد. خالد حسینی با این کتاب توجهها را بهسوی سرزمین مادریاش جلب کرد، او پسازاین کتاب هزاران خورشید تابان را نوشت و بعد به فاصلهی شش سال کتاب دیگری به نام «کوهستان به طنین آمد» را منتشر کرد. این کتاب نیز مانند و اثر قبلی این نویسنده توانست نظرات زیادی را به خود جلب کند. آخرین کتاب خالد حسینی «دعای دریا» نام دارد که سال 2018 منتشر شد.
خالد حسینی علاوه بر نویسندگی فعالیتهای بشردوستانه نیز انجام میدهد. او بنیاد خالد حسینی را برای کمک به مردم افغانستان پایهگذاری کرده است و البته سفیر صلح سازمان ملل در این کشور نیز هست.
هزاران خورشید تابان در ایران چندین بار ترجمه و منتش شده است. این کتاب را میتوانید با عناوین مختلفی ازجمله «هزار خورشید باشکوه»، «هزار آفتاب شگفتانگیز»، «هزاران خورشید درخشان» و ... در کتابفروشیها پیدا کنید.
انتشارات آوا نامه کتاب صوتی هزاران خورشید تابان را با ترجمهی مهدی غبرائی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
هزاران خورشید تابان آینهای از روزهای تلخی در افغانستان است. این داستان زیبا روایت تلخی از نابودی حقوق انسانهاست و درعینحال قدرتمندی زنان افغانستان را به تصویر میکشد. هزاران خورشید داستانی است که قدرت لمس جامعهی سنتی افغانستان و رنج مردم این سرزمین در سالهایی که هنوز چندان از آنها نگذشته است به خواننده میدهد.
کتاب هزاران خورشید تابان در دستهی کتابهای زنان در افغانستان قرار دارد.
کتاب هزاران خورشید تابان مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
خوانش کتاب صوتی هزاران خورشید تابان را مریم پاک ذات به عهده داشته است.
کتاب هزاران خورشید تابان جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع زنان در افغانستان است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی زنان در افغانستان زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب هزاران خورشید تابان اثر خالد حسینی بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها درزمینهی زنان در افغانستان میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
آن روز در کلاس لیلا به علت غیاب طارق و دعوای پدر و مادرحواسش جمع نبود. بنابراین وقتی معلم اسمش را صدا زد و خواست پایتخت رومانی و کوبا را بگوید، غافلگیر شد.
نام معلم شنزای بود، اما دانشآموزها پشت سرش به او میگفتند خاله رنگمال، چون وقتی به دانشآموزها سیلی میزد، یکی با کف دست بود و دیگری با پشت دست. مثل حرکت قلمموی نقاش ساختمان. خاله رنگمال زن جوانی بود با صورتی سهگوش و ابروهای پرپشت. روز اول مدرسه با غرور برای کلاس تعریف کرده بود که دختر کشاورز فقیری از اهالی خوست است. قامتش خدنگ بود و موهای سیاه پرکلاغیاش را پشت سرجمع میکرد و با نواری میبست؛ چنانکه وقتی برمیگشت لیلا موهای ریز پشت گردنش را میدید. خاله رنگمال نه آرایش میکرد و نه جواهرات به خودش میآویخت. سرش را نمیپوشاند و دخترهای دانشآموز را هم از این کار منع میکرد. میگفت زن و مرد از هر حیث برابرند و دلیلی ندارد که اگر مردها سر برهنهاند زنها سر را بپوشانند.
میگفت اتحاد شوروی بهترین ملت دنیاست. بهاضافه افغانستان. در این کشور با کارگران مهربانی میکنند و همه باهم برابرند. در کشور شوروی همه شاد و مهرباناند. برخلاف امریکا که مردمش از جنایت میترسند پا از خانه بیرون بگذارند. میگفت همه در افغانستان باید خوشحال باشند که راهزنان عقبمانده و ضد پیشرفت شکستخوردهاند.
«به همین دلیل رفقای اهل شوروی ما از ۱۹۷۹ اینجا هستند. تا به همسایه خودیاری کنند. تا کمک کنند این وحشیهایی را که میخواهند کشور ما ملت عقبمانده و بدوی بماند. شکست دهیم. شما بچهها هم باید پاری کنید. شما باید هرکسی از این شورشیان را که میشناسید معرفی کنید. این وظیفه شماست. باید گوش بدهید. بعد گزارش کنید. حتی اگر پدر و مادر یا بستگانی مثل عمو و دایی و عمه و خاله باشند. چون هیچکدامشان بهاندازه کشورتان دوستتان ندارند. کشور در وهله اول است. یادتان باشد! من به شما افتخار میکنم، کشورتان هم همینطور.»
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 868.۶۹ مگابایت |
مدت زمان | ۱۵:۴۴:۵۰ |
نویسنده | خالد حسینی |
مترجم | مهدی غبرائی |
راوی | مریم پاکذات |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۱۰/۲۶ |
قیمت ارزی | 10 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این کتاب یه تصویر دردناک از تاریخ خونبار معاصر افغانستانه. کمونیستها و گروههای جهادی هر کدوم سهمی در سیاهروزی مردم دارند و اونجایی که خبری از هیچکدومشون نیست سنتهای متحجر پا روی گلوی مردم و بخصوص زنها میذاره. در این داستان همه قربانی هستند در هرمی که زنها و کودکان در قاعدهش قرار دارند. خیلی خوبه که هنر و ادبیات میتونه صدای مردم در این گوشه فراموششده دنیا بشه و وجدانها رو بلرزونه. کاش نویسنده به ریشههای سیاسی و ایدئولوژیک این رفتارها و رویههای قرون وسطایی هم میپرداخت. در مجموع کتاب خیلی خوبی بود. شناخت اجمالی خوبی از تاریخ تحولات معاصر افغانستان به خواننده میده
کتاب بی نظیره...تلخ و واقعی افغانها غنی از تمدن و فرهنگن و این به ما نشون داده نشده متاسفانه! مردمانی محکم و بسیار متمدن و خوش قلب داره و به نظرم همین برجستگی باعث شده که روسها کمر به نابودی اونا ببندن و روزگارشون سیاه شه! داستان تفاوت بین زندگی و انتخابهای دو دختر تحصیل کرده و عادی رو بیان میکنه... تحصیل علم هر چند کم جایی از تاریکی زندگی دستت رو میگیره...کلیدی برای رهایی دستت میده... عالییی بود عالییی صدای راوی فوق العاده به داستان روح داده صدای کل فایل ضعیفه و نمیشه تو فضا پخش کرد من مجبور بودم با هندزفری گوش کنم
در تمام مدت مطالعه کتاب میتوان حس کرد که ظلم به زنان و نگاه جنسیتی که در ایران هم کم نیست چقدر منزجر کننده و مهمتر انکه ناعادلانه است. و اما افغانستان چقدر مظلوم است در روایت کتاب وقتی خروج طالبان و خوشحالی مردم از زبان لیلا روایت میشود به وضعیت حال حاضر افغانستان اندیشیدم خدایا چقدر برای این مردم ورود دوباره طالبان و شروع دوباره ان رنجها و محدودیتها سخت و دشوار است امیدوارم هر چه زودتر مردم افغانستان دوباره ازادی را بدست اورند از نویسنده و راوی که هر دو عالی بودند و از فیدیبو سپاسگزارم
در کتابهایی که برای خواندن انتخاب میکنم ،سعی دارم با سبک و ملیت نویسندههای مختلف آشنا شوم.بسیار به افغانها میاندیشم . چون در کشور ما بسیارند . فرهنگ مردمش بسیار به ما نزدیک است حتی لهجههایشان .البته این که نویسنده با تلاش بسیار سعی در این دارد که به خواننده بقبولاند خودش این دردها را شاهد بوده کاملا مشهود است.، که او هم مثل بسیاری از افغانهای عزیز از دور دستی بر آتش داشته و دارد.ولی مجموعا لذت بردم ،وخواستم آثار دیگر نویسنده را بخوانم.
به نظر من این کتاب هم از نظر نویسندگی و هم از نظر گویندگی بسیار ضعیف بود. توصیف های دقیق و جزئی موقعی جذابه که یه هدفی رو دنبال کنه. بیشتر جاهای این کتاب نویسنده با صحنه ها و مواردی رو با جزئیات توصیف میکنه که اگه کل اون صحنه و مورد حذف هم بشه، ذره از داستان حذف نشده. در واقع توصیفهای بیجا و حوصله سر بر. صدای گوینده هم خیلی ضعیف بود و جذابیتی نداشت. بعد از گوش کردن حدود ۲۵ فصل، پشیمون شدم از وقتی که برای این کتاب گذاشتم.
در تمام مدت گوش کردن کتاب از مظلومیت مردم افغانستان بخصوص زنها در حیرت بودم کاش با این چنین کتابهایی مردم دنیا با اینهمه ظلم به ناحق رفته بر این مردم آشنا بشوند نویسنده بسیار زیبا شرایط کشور و احوالات مردم را تصویر کرده صدای خانم پاک ذات نیز عالی و مملو از لحن و آوا های متناسب با حال و هوای قصه است. باید بگویم حس می کنم مریم، آشنای مهربان و از خود گذشته ای است که داغش برای همیشه به دلم می ماند
این کتاب یکی دیگر از شاهکارهای خالد حسینی هست .درد و رنج و تبعیض جنسیتی را در این کتاب به خوبی به تصویر کشیده است دیدگاه طالبان نسبت به زن و نوع زندگی آنها و همچنین سرنوشت مردم در طی جنگ داخلی افغانستان به خوبی نشان داده شده این است،البته پیشنهاد میکنم آثار دیگر خالد حسینی هم بخوانید مثل بادبادکباز.
من لذت بردم ... بسیار عالی فرهنگ ، تاریخ و جغرافیای افغانستان رو در قالب داستان بیان کرده ... اوایل از بیان خانم پاک ذات خوشم نیومد ولی به مرور نه تنها اون تلفظ کمی لوس کلمات برام ناخوشایند نبود؛ که نحوه خوانش و اینکه کاملا حرفه ای ، بی غلط و با رعایت مکث و ... میخونن خیلی هم جذاب بود. امیدوارم لذت ببرید.
خالد حسینی با روایتی هنرمندانه از داستان زنان و مردان سرزمینش صدای درد و رنج سرزمین افعانستان را به گوش جهان رسانید، از این حیث شاید جزو افراد موثر تاریخ معاصر افغانستان باشد.این قصه به طور خاصه شرح زندگی برخی گروه های زنان معاصر افغان است ، شنیدنی است.
یکی از بهترین کتابهایی که خوندم. قلم نویسنده عالیه. داستان بسیار پرکشش و آموزنده. یه شاهکار عالی. روایت خانم مریم پاکذات هم عالی بود. تنها ایرادی که میتونم بگیرم درمورد موسیقی متنه. موسیقی متن یمقدار طولانی میشد و البته صدای موسیقی نسبت به صدای راوی هم بالانس نبود.