صدای یک مرد:(پشت پرده) متهم، بایستید!
همزمان با بالارفتن پرده، متهم در جایگاه مخصوص خود میایستد و بخشی از دادگاه آشکار میشود. دادگاه، سمت چپ و بالای صحنه قرار دارد. سمت راستوقسمت پایین صحنه در تاریکی فرو رفته است. پس، آن بخش از دکور که دیده میشود به وسیلهی روشنایی نورافکنها محدود شده است و نسبت به دیگر نقاط صحنه در سطحی بالاتر قرار دارد. به این ترتیب تماشاگران تنها بخشی از صحن دادگاه را میبینند: جایگاه قاضی، خود قاضی، مأموران اجرایی، وکلای طرفین دعوا و هیئت منصفه. وکیل مدافع، حدودا چهل ساله است و «گاوین استیونز» نام دارد. متهم ایستاده است. زنی است سیاهپوست، تقریبا سی ساله ــ به این معنا که میتواند هر سنی بین بیست تا چهل سال داشته باشد ــ با چهرهای آرام، نفوذناپذیر و تقریبا رؤیایی. به نظر، بلندبالا میرسد. نیازی به کمک ندارد. همهی نگاهها به سوی او چرخیده است. اما او به کسی نگاه نمیکند. چشمانش را بالا گرفته و به نقطهای در دوردست، در انتهای دیگرِ صحن دادگاه خیره شده است. گویی تنهاست. سکوتی مرگبار بر سالن حکمفرماست. همه به او خیره شدهاند.
قاضی:نانسی مانیگو، قبل از آنکه دادگاه رأی خود را اعلام کند، حرفی دارید که در دفاع از خود بزنید؟