کتاب «خاکستر» نوشته گراتزیا دلددا (۱۹۳۶-۱۸۷۵)، نویسنده ایتالیایی برنده جایزه نوبل است.
دلددا تنها نویسنده زن ایتالیایی است که موفق به دریافت جایزه نوبل شده است. او در دوران نوجوانی و جوانی زندگی خانوادگی سختی داشت و فضای تنگ قرن هیجدهم و نوزدهم برای زنان، او را از درس خواندن وا داشت، اما پس از ترک تحصیل و به خاطر علاقه شخصیاش به خوانش آثار ادبیات جهان و به خصوص روسیه پرداخت و به زودی نوشتن رمان را آغاز کرد.
شهرت دلددا با انتشار رمان «راه خطا» رقم خورد و پس از آن تبدیل به نویسندهای پرکار شد که توانست مخاطبان زیادی را نیز به آثار خود جلب کند.
رمان «خاکستر» داستان اولی دختری فقیر را روایت میکند که با پسر آسیابان دوست شده اما متوجه میشود که او متاهل است، اولی در جدال با عشق و جنون ، راهی را انتخاب میکند که باید عقوبتی سنگین را تحمل کند.
در بخشی از رمان «خاکستر» میخوانیم:
« بهار وحشی جزیره ساردنی در میان دشتها جان میداد. گلهای بوریا و خوشههای طلایی گلهای پرطاووسی پرپر میشدند، علفها زرد میشدند، رزها در میان درختان و بوتهها، رنگ سرخشان را رفتهرفته از دست میدادند و کمرنگ میشدند. بوی گرم و تند یونجه، هوای سنگین را معطر میکرد. راه شیری در آسمان و آخرین رنگهای غروب در افق با رشتههای صورتی و سبزرنگ که به دریایی در دوردست شباهت داشت، شب را مانند سحر روشن کرده بود. در نزدیکی رودخانهای کم آب که آسمان کبود و ستارگان در آن منعکس شده بودند اُلی دو برادرش را دید که عقب جیرجیرک میگردند.
دخترک با صدایش که هنوز بچگانه بود گفت:
ـ فورا برگردید به خانه!
یکی از پسربچهها جواب داد: «نه.».
این کتاب را بهمن فرزانه، یکی از مشهورترین مترجمان فارسی، ترجمه کرده است که از دیگر کتابهای او میتوان به «صد سال تنهایی»، «عذاب وجدان»، «حریق در باغ زیتون»، «وسوسه»، «دفترچه ممنوع» و «دیر یا زود» اشاره کرد.
برخی از منتقدان آثار دلددا را شبیه رمانهای گابریل گارسیا مارکز میدانند.