کتاب نجار نشر انتشارات البرز

نجار: بزرگ‌ترین راهکار موفقیت یکی از اثار موفق نویسنده و سخنران سرشناس امریکایی جان گوردن است که در سال 2014 منتشر شد. او برای تالیف این کتاب از دو مدل شخصیت کارآفرین و یک کاسب محلی بهره گرفته است و با نگارش مکالمات و گفتگوی میان آن دو، خصوصیات و نقش یک رهبر موفق در هر موقعیت شغلی را عنوان کرده است. او در کتاب خود خدمت کردن و کمک به دیگران را مهم‌ترین راه موفقیت برشمرده است.

‌درباره‌ی کتاب نجار اثر جان گوردن

رهبر یک مجموعه معمولا فردی مقتدر، جدی و با جذبه تلقی می‌شود که در همه‌ی مکان‌های ممکن با لباس رسمی تردد می‌کند. رهبر کسی است که افراد با شنیدن نام خواسته یا ناخواسته باید به او احترام بذارند و خواسته‌هایش را در سریع‌ترین وقت ممکن برآورده کنند. اما جان گوردن درکتاب نجار، ذهنیت مخاطب را در ارتباط با نقش رهبر برای همیشه متحول کند. او مفهوم جدیدی به نقش رهبر می‌بخشد و ویژگی‌ها و وظایف او را طوری دیگر توصیف می‌کند. کتاب نجار با یک داستان یک تصادف و فردی نجات دهند آغاز می‌گردد. جان گوردن تلاش کرده است اندیشه‌های خود را در قالب دو شخصیت اصلی این داستان بیان کند. او یک رهبر را مدیر یک مجموعه نمی‌داند بلکه رهبر واقعی را یک مربی معرفی می‌کند. مربی به بچه‌های خود آموزش می‌دهد، آنها را برای رسیدن به موفقیت تشویق می‌کند، به اخلاق‌ها و نوع شخصیت آنها اهمیت می‌دهد دلسوز است و از همه مهم‌تر به آنها عشق می‌دهد. کتاب نجار به مخاطب می‌آموزد فارغ از موقعیت و جایگاه باید در برابر دیگران مسئول بود، به آنها خدمت کرد و موفقیت را تقسیم نمود.

نجار: بزرگ‌ترین راهکار موفقیت در سی و پنج فصل تدوین شده است. جان گوردن در هریک از فصول کوتاه کتاب نجار به یک نکته‌ی ظریف اما مهم در رابطه با نقش رهبری و راه‌های رسیدن به موفقیت اشاره می‌کند. قلم او ساده و روان است و مخاطب به خوبی می‌تواند با اندیشه‌ها و آموزه‌‎های او ارتباط برقرار کند.

‌درباره‌ی جان گوردن نویسنده‌ی کتاب نجار

جان گوردون نویسنده و سخنران در حوزه‌ی رهبری و فرهنگ و کار تیمی است. او مدرک تحصیلی خود را از دانشگاه کرنل (cornell) و اموری(emory) اخذ نموده است. جان گوردن با نهادهای آموزشی، ورزشی شرکت‌های متعددی همکاری داشته است و در آنجا به سخنرانی و ارائه‌ی دوره‌های آموزشی می‌پردازد. یکی از دوره‌های پرطرفدار او دوره‌های آموزشی مبتنی بر کتاب پرفروش خود «اتوبوس انرژی» است. آثار او مورد توجه بسیاری از نشریات معتبر نظیر واشنگتن پست، وال استریت ژورنال و نیویورک پست قرار گرفته است. او تاکنون آثار مختلفی را به رشته‌ی تحریر دراورده است. کتاب «اتوبوس انرژی» محبوب ترین اثر او در سال 2015 عنوان کتاب پرفروش وال استریت ژورنال لقب گرفت. از آثار او می‌توان به کتاب‌های «کتاب کلمه‌ای که زندگی شما را تغییر می‌دهد»، «اردو آماده سازی» و «برد شما از رختکن آغاز می‌شود» اشاره کرد.

ترجمه‌ی کتاب نجار به فارسی توسط یاسین قاسمی

یاسین قاسمی متولد 21 دی ماه سال 1367 در سیستان و بلوچستان است. او تحصیلات خود را در رشته‌ی فناوری اطلاعات ادامه داد اما به ترجمه و نویسندگی روی آورد. یاسین قاسمی مترجم حرفه‌ای در حوزه‌ی کسب و کار، انگیزشی و موفقیت است و آثار متعددی را به فارسی برگردانده است. او علاوه بر زبان انگلیسی به زبان عربی نیز مسلط است. از آثار ترجمه شده توسط یاسین قاسمی می‌توان به کتاب‌های «آتش و خشم درون کاخ سفید ترامپ»، «وعده‌ی مداد» و «همه چیز خوب است» اشاره کرد. انتشارات البرز کتاب «نجار: بزرگ‌ترین راهکار موفقیت» را در سال 1394با ترجمه‌ی یاسین قاسمی عرضه کرده و در اختیار علاقه‌مندان قرارداده است.

چرا باید کتاب نجار: بزرگ‌ترین راهکار موفقیت را خواند؟

کتاب نجار: بزرگ‌ترین راهکار موفقیت در دسته‌ی کتاب‌های موفقیت در کسب و کار، خودسازی و روانشناسی مثبت‌گرا قرار دارد. این کتاب برای گروه سنی بزرگ‌سال مناسب است. تعداد صفحات نسخه‌ی چاپی کتاب 168 صفحه است که با مطالعه‌ی روزانه 20 دقیقه می‌توانید این کتاب را در 8 روز بخوانید.

کتاب نجار: بزرگ‌ترین راهکار موفقیت حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتاب‌های طولانی را ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع موفقیت در کسب و کار، خودسازی را بخوانند مفید خواهد بود.

آن‌چه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب «نجار: بزرگ‌ترین راهکار موفقیت» اثر جان گوردن بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکان‌پذیر است. برای مطالعه‌ی دیگر کتاب‌ها در زمینه‌ی موفقیت در کسب و کار، خودسازی و روانشناسی مثبت‌گرا می‌توانید به قسمت دسته‌بندی کتاب‌ها مراجعه و کتاب‌های این موضوع را یکجا مشاهده کنید.

‌در بخشی از کتاب نجار: بزرگ‌ترین راهکار موفقیت می‌خوانیم

آخرین چیزی که مایکل پیش از به هوش آمدن خود به یاد آورده دویدن درخیابان های شهر و اندیشیدن به روش‌های گسترش شرکت خود بود. ولی حالا با سیم‌ها و دستگاه‌هایی که به بدنش وصل شده بودند روی تخت بیمارستان دراز کشیده. همسرش سارا در کنارش نشسته و پرستاری بالای سرش ایستاده بود.

با بی‌حالی پرسید: «من اینجا چه کار می‌کنم؟ با ماشین تصادف کردم یا چیز دیگری؟»

سارا که از شدت گریه می‌لرزید جواب داد:«وقتی در حال دویدن بودی یک دفعه از حال رفتی.»

همسر او در تمام سال‌هایی که او را می‌شناخت به یاد نداشت که جز یک سرماخوردگی ساده. مریضی دیگری گرفته باشد چه برسد به مایکل پرسید:«چطوری؟ چرا؟»

پرستار گفت:«دکتر در حال تلاش است تا دلیل این اتفاق را بفهمد. الان در حال بررسی آزمایش‌ها شماست و به زودی جواب آن را می‌دهد»

مایکل به اطراف اتاق نگاهی کرد. سپس به سمت سارا برگشت و گفت: «امیدوارم چیزی نباشد.» سارا سعی کرد لبخند بزند و او را دلگرم کند. اما نتوانست. می‌ترسید و انتظار شنیدن خبرهای بدی را داشت.

مایکل دست خود را بالا آورد و باندپیچی و ورم روی سرش را لمس کرد.

«چطوری آمدم اینجا؟»

«با آمبولانس، سرت بدجوری به زمین خورده بود. پزشک آمبولانس به ما گفت که آقایی تو را در آن حالت دیده و به کمک تو آمده. لباس خود را در آورده و دور سرت پیچیده تا جلوی خونریزی را بگیرد و بعد به ‎٩۱۱  زنگ زده. شاید همان جان تو را نجات داده باشد.»

«آن شخص چه کسی بوده؟»

«اسم او را نپرسیدند. فقط آن کارتی که روی میز هست را به آن‌ها داده.»

سارا کارت را برداشت و به مایکل نشان داد. یک کارت سفید ساده بود که فقط کلمه نجار و یک شماره تلفن با رنگ مشکی روی آن چاپ شده بود.

مایکل دوباره به حالت و رفتارهای همیشگی خود برگشت و گفت: «اصلا شبیه کاسب‌ها نیست»

سارا با شنیدن این حرف، دلهره‌اش تبدیل به خنده شد و سرش را به علامت تایید تکان داد. حتی در بیمارستان هم دست از کار و کاسبی بر نمی‌داشت. خدارو شکر کرد که همسرش حداقل به حالت طبیعی خود برگشته بود.