کتاب «داستانهای شرلوک هلمز: جعبه مقوایی ۲۸» نوشته سر آرتور کانن دویل (۱۹۳۰- ۱۸۵۹) چشمپزشک و نویسنده مشهور اسکاتلندی است.
ماجراهای شرلوک هلمز سهم مهمی در مجموعه کتابهای ادبیات کلاسیک جهان دارد.
دویل شخصیت هلمز را از شخصیت یک جراح اهل ادینبورد بنام جوزف بل الهام گرفت. بل میتوانست با دیدن ظاهر مردم از شخصیت درونی آنها آگاه شود. شرلوک هلمز، با دید تیز و شم کارآگاهی قوی خود، زودتر از دیگران به قلب معماهای جنایی میرسد و دکتر واتسون پزشک بازنشسته ارتش، بهترین یار و یاور هلمز در این ماجراهاست.
این دو همراه هم و با حل معماهای پیچیده و مبهم جنایی و تسلیم جنایتکاران به دست عدالت، به نسلهای مختلف خوانندگان این داستانها لذت میبخشند.
در سطرهای آغازین داستان «جعبه مقوایی» میخوانیم:
«روز گرمی در اواسط ماه اوت بود. شــرلوک هلمز و دکتر واتســون در خانه شــماره ۲۲۱ب خیابان بیکر، با تنبلی روی صندلیهای راحتی نشسته بودند. هلمز مشغول خواندن يک نامه بود که چندين بار برايش ارسال شده بود. دکتر واتسون که به مسافرت به جاهای ســرد فکر میکرد، ســعی کرد روزنامه بخواند. اما اخبار هم مثل آن هوای گرم، ملالآور بود. هلمز روی پروندهی خاصی کار نمیکرد و روزها برای او هم خستهکننده شده بود.
هلمز به دکتر واتســون گفت: «دوست داری به کريدون برويم؟» دکتر واتسون تعجب کرد.
هلمز گفت: «بستهی عجیبی به آدرس دوشیزه سوزان کوشینگ در خیابان کراس واقع در کريدون، پست شده است. در روزنامه نخواندی؟» واتسون گفت: «نه. آن مطلب را نديدم».
هلمز گفت: «روزنامه را به من بده تا نشان بدهم. آها! اين پاراگراف».