کتاب «خیانت اینشتین» La trahison dEinstein نوشتهی «اریک امانوئل اشمیت» سال 2014 منتشر شد. این اثر نمایشنامهای خواندنی است که تا امروز چندین بار بر روی صحنهی تئاتر به اجرا درآمده است. این نمایشنامه گفتوگو جالب و تأملبرانگیز میان یک دورهگرد فقیر و «آلبرت اینشتین»، برندهی جایزهی نوبل در سواحل دریاچهای در نیوجرسی، در آمریکا است. «اینشتین» در این اثر نگرانیاش از ساخت بمب اتم توسط نازیها را با این دورهگرد در میان میگذارد. او با زبانی طنز و کمدی کشمکش درونی و عذاب وجدان ناشی از نقشی که ممکن است در گسترش جنگ داشته باشد را بیان میکند.
«اریک امانوئل اشمیت» Eric Emmanuel Schmitt نویسنده، فیلسوف و نمایشنامه نویس فرانسوی-بلژیکی در ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در لیون فرانسه به دنیا آمد. او در خانوادهای ورزشکار بزرگ شد و پس از دیدن تئاتری در نوجوانیاش به نوشتن علاقهمند شد. او تحصیلاتش را در رشتهی فلسفه دانشگاه سوربن را تا مقطع دکترا ادامه داد و مدتی را به تدریس در مدرسه مشغول بود. او از دههی نود میلادی نوشتن را آغاز کرد و کتابهای فاخر و خواندنی منتشر کرد. او سال ۲۰۰۱ نمایشنامهی «ابراهیم آقا و گلهای قرآن» را منتشر کرد که بیش از دویست هزار نسخه از آن در فرانسه فروخته شد.
«اریک امانوئل اشمیت» در دل داستانهای خاص که معمولاً در فضای سورئالی خلق شدهاند مسائل بنیادی و عمیقی را بیان میکند. آثار او به بیش از سی زبان دنیا ترجمه شده و در بیش از ۵۰ کشور جهان روی صحنه رفته است. این نویسنده کارنامهی پرافتخاری دارد و تا امروز چندین جایزهی بینالمللی ازجمله جایزهی آکادمی بالزاک، جایزهی گنکور و تعدادی جایزهی دانشگاهی در کشورهای اوکراین، کانادا و لهستان را دریافت کرده است. ازجمله آثار او که به فارسی ترجمه شدهاند میتوان به «نوای اسرارآمیز»، «شب آتشین»، «خرده جنایتهای زناشوهری» و «انجیلهای من» اشاره کرد که نسخهی الکترونیک و صوتی آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
کتاب «خیانت اینشتین» نوشتهی «اریک امانوئل اشمیت» را انتشارات قطره با ترجمهی «شهلا حائری» در سال 1393 منتشر کرده است که در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «شهلا حائری» مترجم این اثر تحصیل در رشتهی علوم ارتباطات و ادبیات فرانسه و ادبیات تطبیقی را به سرانجام رسانده است و در دانشگاه به تدریس مشغول است. او ترجمهی تعداد زیادی نمایشنامهی فرانسوی را در کارنامهی کاریاش دارد که برخی از آنها عبارتاند از «خرده نان»، «یک روز قشنگ بارانی»، «آقای اشمیت کیه؟»، «صدای انسانی و تئاتر جیبی» و «ترس و لرز»، نسخهی الکترونیک و صوتی این آثار هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
اینشتین: شما جنگ رو دوست دارین؟
ولگرد: انگار ازم بپرسین مرگ رو دوست دارم. آقا من که جایزهی نوبل رو نبردم، حتا جایزهی نوبل گدایی یا چاقوتیزکنی رو، پس دنبال سؤالهای احمقانه نمیرم. جنگ، سر میرسه، چه بخوای چه نخوای، ازش هم گریزی نیست. مثل مرگ.
اینشتین: اشتباهه. جنگ تنها راهحل اختلافها نیست. من مذاکره رو ترجیح میدم، بالا بردن اخلاقیات رو. درحالی که قرنهاست تربیت مردم رو به ارتشیها سپردهن. چرا دیگه. کتابهای درسی رو بخونین. کلی ستایش و تعریف و تمجید از مرزوبوم. از سلطنت، از ملت. تقدیر از امپراتورهای پیروز، از فرمانده هان زیرک، این هیولاهایی که پشت سرشون هزاران جسد به جا میذارن. با بوق و کرنا از پیروزیهاشون حرف میزنن، درحالی که این پیروزیها درواقع شکست بشریته. پسرتون از حکومت اطاعت کرد. کار حکومت چیه؟ محافظت از افراد، فرصت دادن به انسانها برای اینکه به آرزوهایشان جامهی عمل ببخشن با شغلشون با هنرشون، با خانوادهشون. حکومت باید خدمتگزار ما باشه نه ما بردهش. انسان باید در اوج عزت باشه و زندگیش مقدس و محترم. به نظر من حکومت وقتی ما رو مجبور به عملیات نظامی میکنه، عملی غیرقانونی مرتکب میشه، وقتی ما رو وادار به قتل و خونریزی می کنه ما رو مرتکب عملی غیراخلاقی می کنه. در این صورت به مأموریتش خیانت کرده. من هم مثل شما جنگ نمیخوام. مبارزه برای صلح یعنی روح تفاهم دمیدن و باعث انقلاب اخلاقی شدن.
ولگرد: چه طوری؟
اینشتین: اول باید احساسات ملیگرایی رو از بین برد، چون این مثلاً عشق به خودیها منجر به نفرت از سایرین میشه. دوم اینکه باید جوانها را متقاعد کرد که سربازی نرن. بهتر نیست که از این وقت و پول استفاده کنیم برای تربیت مغزهایی که زندگی براشون محترم و باارزشه؟ سوم اینکه باید صنعتی که مخفیانه از ملیگرایی حمایت میکنه، نابودشه. در اين مورد معتقدم که نباید نصفهنیمه عمل کرد. پایان کامل، خلع سلاح دایمی. باید حکومتها از استقلال شون و از قدرت نظامی شون به نفع جامعهی ملل چشمپوشی کنن. در صورت بروز اختلاف، از حکم دادگاه بینالمللی تبعیت کنن. آیندهی ما در گرو دولت جهانی است. در این صورت بشریت همونی می شه که آرزوش رو داریم. و یک روز، یک روز دور دست شاید، ولی یک روز نورانی، جنگ به کل از بین خواهد رفت و حتا کلمهش، به جای اینکه کسی رو به وحشت بندازه، تنها یادآور دیوانگی باورنکردنی اجدادمون خواهد شد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 507.۸۸ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 110 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۴۰:۰۰ |
نویسنده | اریک امانوئل اشمیت |
مترجم | شهلا حائری |
ناشر | نشر قطره |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | La Trahison D' Einstein |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۴/۲۴ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 37,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خلاصه کتاب اشاره داره به این موضوع که آلبرت (((اینشتین (از چهرههای مطرح تاریخ فیزیک) مستقیما در اختراع بمب اتم درگیر نبود، اما در توسعهی سریع آن نقش کلیدی داشت. در سال ۱۹۰۵ اینشتین نظریهی نسبیت خاص خود را منتشر کرد. بخشی از این نظریه در مورد رابطه ماده و انرژی است. بر اساس این نظریه، از مقدار بسیار ناچیزی ماده میتوان مقادیر بسیاری زیادی انرژی آزاد کرد. بهزبان ساده همان رابطهی معروف انرژی-ماده E=mc^2 که در بمب اتم هم دقیقا همین رابطه صادق است. در این رابطه ضریب مربع سرعت نور (c^2) حدودا ۹۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ مربع متر بر مربع ثانیه (نُه و ۱۷ صفر جلوی آن) است. پس روشن است که چرا مقدار ناچیزی ماده معادل مقادیر عظیم انرژی است. اینشتین جوان صلحجو بود و بمب اتم چیزی نبود که زمان چاپ این مقاله در سر داشت))) ولی این نظریه کجا و قلم ایمانوئل اشمیت کجا روایت گفتگوی انیشتن و ولگرد و تمام زیبایی های به قلم کشیدن دیدگاههای بین این دو رو میشه تو این کتاب خوند.
کتاب فوق العاده جذابی هست من شب موقع خواب شروع کردم به خوندن گفتم دو سه صفحه بخونم ببینم چجوریه، یهو به خودم اومدم دیدم صفحه ی ٥٠ ام و غرق شدم تو کتاب. مکالمات پرمفهومی که بین انیشتین و ولگرد صورت میگیره باعث میشه باهاشون احساس نزدیکی کنین. اگر کتاب دوست هستین و کتاب های پرمفهوم رو دوست دارین توصیه می کنم.
نمایشنامه خواندنی و سرراست. مکالمه اینشتین با یک ولگرد که همین انگیزه جالبیه که بخونید ببینید چی به هم میگن. دیالوگ ها پشت سر هم و هدفمند گفته میشن اضافه گویی نمیبینید. یه جاهایی حرف های خیلی زیبا و مفهومی میزنن یه جاهایی حرفای شعاری و رویافروشانه. ارزش خوندن داشت. کنار هم بمونیم و همدیگه رو تنها نزاریم.
کتابهای اریک امانوئل اشمیت ، فوق العاده زیبا هستند و همشون رو باید چندین بار خوند ، فقط تعجب میکنم که چرا فیدیبو کتاب " زمانی که من یک اثر هنری بودم" رو از این نویسنده نمیاره ؟! چون واقعا از زیباترین اثرهای این فیلسوف آلمانیه . سپاس
داستان ساده و روانی دارد. ترجمه کتاب خوب است. نمایشنامه بر پایه ی دیالوگ استوار است و در هر صحنه با مجموعه ای از گفتگوهای جالب روبرو هستیم. اما در قالب خود داستان اتفاق شگفت آوری روی نمیدهد و داستان کاملا قابل پیشبینی جلو رفته و تمام میشود.
عاااااااااالی. متن ساده و ترجمه روان. موضوع: صلح طلبی و خلع سلاح جهان ب خاطر تساوی حقوق. قالب: مناظره و گفتگو.
برخلاف سایر آثار اشمیت این کتاب جنبه روانشناختی بسیار ضعیفی داشت و مکالمات بین شخصیت ها مملو از شعارزدگی بود. از خوندنش پشیمون نیستم ولی برگردم به عقب این کتاب رو نمیخونم تا اشمیت رو اونطور که قبلا دوست داشتم، میشناختمش.
این کتاب محشره تمام پرسش های ذهنو جواب میده شروع کردم بخوندن متوجه نشدم چطور زمان گذشت تو این موضوع کتاب به این خوبی ندیدم. بسیار بسیار عالی
واقعا حس خیلی خوبی دارمبا خوندن کتاب های اریک امانوئل اشمیت من ی شخصیتی بودم کاملااا مخالف کتاب خوندن بودم اما قرنطینه باعث شد بیام سمت کتاب و انگیزه بیشترم بخاطر حس قدرتیه که از این کتابا گرفتم
واقعا زیبا بود از اشمیت قبلا «زمانی که یک اثر هنری بودم» رو خوانده بودم و این اولین نمایشنامه ای بود که ازش میخوندم گفتگو ها فوق العاده مفهومی فلسفی و عمیق بود خیلی لذت بردم 😍✨👌🏻