فرمت محتوا | epub |
حجم | 535.۵۴ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 94 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۰۸:۰۰ |
نویسنده | کارلوس فوئنتس |
مترجم | عبدالله کوثری |
ناشر | نشر نی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Aura |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۱۰/۰۸ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 40,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
در این رمان چهار شخصیت وجود دارد. پیرزنی که رفتار بسیار عجیب و پیچیده دارد. شوهر پیرزن که سال ها قبل از دنیا رفته و فقط خاطراتش در داستان بیان میشود. آئورا که در داستان برادرزاده پیرزن معرفی میشود و راوی که خواننده، خود را درجایگاه او حس میکند. کتاب به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و فضایی وهم آلود دارد به گونه ای که تشخیص واقعیت یا خیال بسیار دشوار است. کتاب کم حجم است و کشش لازم برای همراه کردن خواننده با داستان را دارد ولی پایان کتاب به شدت رازآلود و شوکه کننده بود. به گونه ای که مطمئن نیستم برداشتم از اتفاقات داستان درست باشد.در هر صورت خواندن این کتاب تجربه جدیدی برای خواننده رقم میزند.
کتاب خیلی خاصی بود،اولا از جهت راوی که دوم شخص بود و با مهارت از این زاویه دید داستان را پیش میبرد،دوم از لحاظ خود داستان و فضای وهم آلودش. با شوکی که در انتهای داستان هست میتونه ذهن خواننده را به چالش بکشه.به هر حال تجربه ی جالبی بود.
این داستان رو دوست داشتم .توصیفات خانه انقدر دقیق و کامل بود که تصور میکردم الان تو خونه هستم... یه عنوان د ربخش دوم کتاب بعد از پایان داستان وجود ددره که نویسنده خودش اضافه کرده تحت عنوان چگونه آئورا را نوشتم .خیلی خوب بود تمامی مواردی که الهام بخش نویسنده شده بود رو اشاره کرده ومن تا انتها خوندمش وخوشم اومد.
تو این کتاب (با توجه به سبکش که رئالیسم جادویی هست) واقعیت و خیال همزمان باهم پیش میرن، به همین علت باید دو یا چند بار بخونیش تا بتونی به اندازه ی درک خودت از داستان، واقعیت رو از خیال تشخیص بدی و ذهنت رو توجیه کنی و اگه میبینی که از این کار کلافه میشی، سراغ این سبک نرو چون ذهنت درگیر میشه بدون اینکه به سوالاتت پاسخی داده بشه! من وقتی میخوندمش یاد فیلم "تلقین" افتادم?
متأسفانه جذبم نکرد، زیاد ب جزئیات پرداخته بود، سبک نوشتاریش برام جالب نبود، ترجمه عالی
یه هفته بعد از تموم کردن آئورا، آقای کوثری رو توی کافهکتاب آفتاب دیدم که برای رونمایی از کتاب جدیدشون، ریچارد سوم دعوت شده بودن. دیگه آئورا باشه و ترجمه آقای کوثری، تجربه از این بهتر نمیشه. چیزی که توی این داستان خیلی نوآورانه و جدیده، نحوهی روایت و پایانبندی و زاویهدیده که من شخصاً اینطوری نخونده بودم.
یک روایت کوتاه با چهار شخصیت که در پایان به دو شخصیت میرسیم . تلاش پیرزنی برای برگردوندن جوانی و زیبایش و مردی که ستایشش میکرده و دوستش داشته و محقق شدن این امر با پیدا شدن جوانی هایش به عنوان یک شخصیت مستقل که گویا از او دل خوشی ندارد و دوست ندارد شبیه وی شود.تمام اتفاقات در خانه ی تاریکی روی میدهد که گویا هرکدام منظوری دارند و در پایان فهم خواننده و نتیجه گیری وی از اینکه پیرزن و دختر زیبای جوان در واقع یکی هستند
به نظرم کتاب زیبایی بود و نظریه آئورا ( در روانشناسی) به زیبایی بیان کرده بود
داستان عشقی مرموز با وجود ارتباط هایی گیج کننده و در عین حال جذاب که هدش نویسنده را به رخ میکشد
فضای کتاب یه کمی ترسناک بود