0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  آئورا نشر نی

کتاب آئورا نشر نی

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
ناشر:
درباره آئورا
زنی پیر، مردی جوان و زنی جوان. در خانه‌ای که همه‌چیز در آن بوی گذشته می‌دهد و گویی تنها نیرویی که آن را برپا نگه داشته یادها و نفس‌ها و عطرهای گذشته است. اما در این میان چیزی ناشناختنی، جادویی شگفت در کار است تا از گذشته بگذرد و به اکنون و آینده، به جاودانگی، برسد: جاودانگی عشق، جاودانگی جوانی. آئورا، نام دیگر تمناست.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
535.۵۴ کیلوبایت
تعداد صفحات
94 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۳:۰۸:۰۰
نویسندهکارلوس فوئنتس
مترجمعبدالله کوثری
ناشرنشر نی
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
Aura
تاریخ انتشار
۱۳۹۵/۱۰/۰۸
قیمت ارزی
4 دلار
قیمت چاپی
40,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۵۳۵.۵۴ کیلوبایت
۹۴ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.9
از 5
براساس رأی 71 مخاطب
سخت‌خوان 💎 (1)
گیرا 🧲 (1)
5
38 ٪
4
33 ٪
3
12 ٪
2
12 ٪
1
2 ٪
35 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5
گیرا 🧲

آئورا از کارلوس فوئنتس، کتابی است که با شیوه غیرمرسوم زاویه دید، و شیوه روایت و خلق فضای داستانی غرق فکرت می‌کند. از جمله کتاب‌هایی که برای فهم صفحات کوتاهش، باید پیش‌زمینه مطالعاتی خوبی در سبک‌ها و نمادها داشته باشی. که گرچه اگر هم ندانسته بخوانی‌اش، باز کیف خودش را دارد. دانشجویی از طریق یک آگهی با زن سالخورده‌ای آشنا می‌شود که دوست دارد زندگی‌نامه شوهرش را منتشر کند. همه چیز به همین سادگی شکل می‌گیرد و اساس داستان آئورا انگار سادگی است. غافل که کلماتی که نوشته نشدند، خیلی بیشتر از جملاتی است که می‌خوانیم. آئورا فضای خانه خانم هاویشام و راسکولنیکف پرسودا و اغواگری مادام بواری را تداعی می‌کند. کتابی تنیده در نمادها و داستان‌هایی که با یک اشاره تو را وصل به هزارداستان می‌کند. فلیپه وارد خانه‌ای می‌شود که تاریک است. پوسیده و بدبو و مرموز. طعنه‌ای که فضا به داستان می‌زند ما را به یاد گور می‌اندازد. و در نهایتِ داستان تازه به دلیل فضاسازی پی می‌بریم که چرا این عشق و شوریدگی در پس چنین تصویری قرار گرفته شده. مونترو عاشق برادرزاده خانم کنسوئله می‌شود، آئورا. دختری لطیف و معصوم که پذیرش هر فرمانی را دارد. مطیع و گوش‌به‌فرمان در خانه قدم می‌زند و تا چیزی ازش نخواهند، گفتنی‌ای ندارد. فلیپه اما ساکت نمی‌نشیند که شاهد سکوت معشوق باشد. از او می‌پرسد، تلاش می‌کند برای نجات از این تاریکی، مدام در تکاپو است بخشی روشن و سبز در خانه پیدا کند، چیزی که نشانگر ذره‌ای زندگی باشد. و این عشق تا جایی مرکز تمرکز می‌شود که فراموش کنیم فلیپه به چه دلیل در آن خانه است. برای نگارش خاطرات سرهنگ درگذشته، شوهر خانم کنسوئله. و انگار هر چه از تاریخ، از سرگذشت مردی که مرکز داستان است و از عشق کنسوئله به او گفته نمی‌شود، بیشتر می‌بینیمش. داستان سرشار از نماد است، مثل اغلب داستان‌های امریکای جنوبی که برگرفته از دنیای مردگان است و توجه خاصی که مورد علاقه‌شان است. حیواناتی مثل خرگوش سفید یا گربه بی‌صاحبی که کسی نگاهش نمی‌کند. یا حتی رنگ‌های داستان که اتاقی سفید را در کنار غذایی سرخ آورده یا زنی سبزپوش را در تاریکی خانه می‌چرخاند. که انگار جز این چند رنگ، هیچ رنگی در دنیا نیست. و با رسیدن به پایان داستان، لازمه هر رنگ مشخص می‌شود. فوئنتس با هوشمندی چنان فکر خواننده را به بازی می‌گیرد که با هر کشف غرق لذت شوی و فکر کنی مگر فلیپه غیر از همان سرهنگ است؟ و کشف می‌کنی که آئورا روزگار جوانی شخصیت است و با این حال هر کدام از این چهار شخصیت، در عین تنیدگی در هم، چهار شخصیت مستقل دارند. این کتاب لاغری با ترجمه خوب عبدلله کوثری آن‌قدر دلچسب است که یک نفس بخوانی و شگفت‌زده شوی از ذره‌ذره‌اش.

3

در این رمان چهار شخصیت وجود دارد. پیرزنی که رفتار بسیار عجیب و پیچیده دارد. شوهر پیرزن که سال ها قبل از دنیا رفته و فقط خاطراتش در داستان بیان میشود. آئورا که در داستان برادرزاده پیرزن معرفی میشود و راوی که خواننده، خود را درجایگاه او حس میکند. کتاب به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و فضایی وهم آلود دارد به گونه ای که تشخیص واقعیت یا خیال بسیار دشوار است. کتاب کم حجم است و کشش لازم برای همراه کردن خواننده با داستان را دارد ولی پایان کتاب به شدت رازآلود و شوکه کننده بود. به گونه ای که مطمئن نیستم برداشتم از اتفاقات داستان درست باشد.در هر صورت خواندن این کتاب تجربه جدیدی برای خواننده رقم میزند.

4

کتاب خیلی خاصی بود،اولا از جهت راوی که دوم شخص بود و با مهارت از این زاویه دید داستان را پیش میبرد،دوم از لحاظ خود داستان و فضای وهم آلودش. با شوکی که در انتهای داستان هست میتونه ذهن خواننده را به چالش بکشه.به هر حال تجربه ی جالبی بود.

5

آئورا چگال‌ترین قصه‌ایه که تو عمرم خوندم. بعد اتمام، انباشت هزاران تصویر و فکر وهم‌آلود ذهنت رو تسخیر می‌کنه. انگار که رمانی بوده حجیم و چند جلدی. فضاسازی داستان حیرت‌انگیزه و احتمالا هر کسی بعد خوندنش، آرزو کرده که کاش می‌تونسته چنین قصه‌ای بنویسه. داستانی گواه تخیلی درخشان. چه تخیلی داشتی آقای فوئنتس. چه تخیل باشکوه و رشک‌برانگیزی... جستار بعدش را هم حتما بخونید. تو چند ده صفحه و در کمتربن زمان ممکن، فوئنتس نشون می‌ده هم قصه‌نویس قهاریه، هم جستارنویسی درجه یک. بی‌تردید پنج‌ستاره، بی‌تردید!

5

تو این کتاب (با توجه به سبکش که رئالیسم جادویی هست) واقعیت و خیال همزمان باهم پیش میرن، به همین علت باید دو یا چند بار بخونیش تا بتونی به اندازه ی درک خودت از داستان، واقعیت رو از خیال تشخیص بدی و ذهنت رو توجیه کنی و اگه میبینی که از این کار کلافه میشی، سراغ این سبک نرو چون ذهنت درگیر میشه بدون اینکه به سوالاتت پاسخی داده بشه! من وقتی میخوندمش یاد فیلم "تلقین" افتادم?

4

یک روایت کوتاه با چهار شخصیت که در پایان به دو شخصیت میرسیم . تلاش پیرزنی برای برگردوندن جوانی و زیبایش و مردی که ستایشش میکرده و دوستش داشته و محقق شدن این امر با پیدا شدن جوانی هایش به عنوان یک شخصیت مستقل که گویا از او دل خوشی ندارد و دوست ندارد شبیه وی شود.تمام اتفاقات در خانه ی تاریکی روی میدهد که گویا هرکدام منظوری دارند و در پایان فهم خواننده و نتیجه گیری وی از اینکه پیرزن و دختر زیبای جوان در واقع یکی هستند

4

این داستان رو دوست داشتم .توصیفات خانه انقدر دقیق و کامل بود که تصور میکردم الان تو خونه هستم... یه عنوان د ربخش دوم کتاب بعد از پایان داستان وجود ددره که نویسنده خودش اضافه کرده تحت عنوان چگونه آئورا را نوشتم .خیلی خوب بود تمامی مواردی که الهام بخش نویسنده شده بود رو اشاره کرده ومن تا انتها خوندمش وخوشم اومد.

2

می‌گویم رئالیسم جادویی از نوع نچسب! یعنی ایده ای که شاعرانه و تامل برانگیز است، پرداختی که از جایی به بعد قابل حدس زدن می‌شود و در نهایت، روایت نویسنده در ضمیمه کتاب که ملغمه ای است از آثار دیگر و تاثیرپذیری فراوان از لوئیس بونوئل اما درنهایت برای من چندان پذیرفتنی و باربط نبود. از اهمیت و عمق این نگاه شاید نتوان چشم پوشی کرد، اما شاید برای کسی که در فرهنگ لاتین با راز و رمزهای متفاوتش زیسته قابل فهم تر باشد

4

یه هفته بعد از تموم کردن آئورا، آقای کوثری رو توی کافه‌کتاب آفتاب دیدم که برای رونمایی از کتاب جدیدشون، ریچارد سوم دعوت شده بودن. دیگه آئورا باشه و ترجمه آقای کوثری، تجربه از این بهتر نمی‌شه. چیزی که توی این داستان خیلی نوآورانه و جدیده، نحوه‌ی روایت و پایان‌بندی و زاویه‌دیده که من شخصاً اینطوری نخونده بودم.

4

من تو ایران صدا گوش دادم سه فصلشو خوب و جذاب و هیجان انگیز بود بویژه که از چند گوینده استفاده کرده بودن خیلی خوب میشه و ممنون میشم اگه بتونید فایلهای صوتیش رو قرار بدید یا دوستان اگه سایتی جایی دیدن که ممنون میشم لینکشو بذارن یا ایمیل کنن برام m.h.bank۷۵@gmail.com باتشکر از زحمات عزیزان مسئول فیدیبو

نمایش 25 نقد دیگر
3.9
(82)
گیرا 🧲 (1)
50,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
٪30
آئورا
آئورا
کارلوس فوئنتس

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
آئورا
کارلوس فوئنتس
نشر نی
3.9
(82)
گیرا 🧲 (1)
50,000
تومان