
دانلود کتاب ناتور دشت | نوشته جی دی سلینجر
نسخه الکترونیک کتاب ناتور دشت به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
معرفی کامل کتاب ناتور دشت را رایگان بشنوید
نقد و بررسی کتاب ناتور دشت
اگر به فهرست صد کتاب برتر جهان نگاه کنید، در رتبهي هفتادودوم آن نام کتاب ناتور دشت را خواهید دید.کتابی پرطرفدار که هنوز بعد از گذشت شصت سال از اولین انتشار آن در آمریکا، در بین کتابخوانهای سراسر جهان بسیار محبوب است و به بیش از سيوپنج زبان ترجمه شده است. تا به امروز چندین میلیون نسخه از ناتوردشت در سراسر جهان به فروش رفته و در سایت «گودریدز»، سایت معروف کتابخوانی، بیشتر از دو میلیون نفر از پنج، به این کتاب امتیاز 3.8 را دادهاند. این اثر شاخص و محبوب رازی از تنهایی، شکست بیچارگی، موفقیت و خوشبختی را برای بزرگسالان و نوجوانان به زبانی ساده در ژانر رئال روایت میکند.
روایت ناتوردشت از زبان هولدن کالفید
رمان ناتوردشت از زبان هولدن کالفید، نوجوان 17 سالهای است که از مدرسه اخراج شده و حالا در یک مرکز توانبخشی داستان زندگیاش را برای روانکاو خود تعریف میکند، روايت ميشود. هولدن از همان ابتدا با لحنی صریح و خودمانی و البته بیحوصله شروع به شرح مختصری از خانوادهاش میکند. کمی بعد او ماجرای اخراج شدنش از مدرسه و ماجرای ترک خوابگاه را تعریف میکند. این چهارمین بار است که او از مدرسه اخراج ميشود و دیگر فرصت جبران ندارد. هولد كالفيد سه روز برای رفتن به خانه فرصت دارد. او در داستان راوی این سه روز از زندگیاش تا برگشتن به خانه است. سه روزی که هولدن احساس شکست و بیچارگی خود را روایت میکند و انگیزهای برای بازگشت به خانه ندارد. از طرفی علاقهای هم ندارد تا خانوادهاش چیزی در این مورد بدانند.
سلینجر؛ سعدی و معنای ناتوردشت
در ادبیات فارسی ميتوان کلمهي ناتور را در بیتی از سعدی بینیم، «جهان دیده پیری بر او بر گذشت/ چنین گفت خندان به ناتور دشت». این کلمه در فرهنگ لغت به معنای نگهبان، محافظتکننده و باغبان آمده است. در اواخر داستان هم هولدن به خواهرش فیبی از علایقش و شغلی که دوست دارد میگوید. او توضیح میدهد که میخواهم ناتور دشت باشم. یعنی در انتهای دشت و در جایی که کودکان ممکن است از لبهی پرتگاه پرت شوند، آنها را از افتادن از دره نجات دهد. هولدن میگوید: «همهش مجسم میکنم که هزارها بچهی کوچیک دارن تو دشت بازی میکنن و هیشکی هم اونجا نیس، منظورم آدم بزرگه، جز من. من هم لبهی یه پرتگاه خطرناک وایسادهم و باید هر کسی رو که میاد طرف پرتگاه بگیرم... تمام روز کارم همینه. یه ناتور ِدشتم...».
هولدن کالفیلد، شخصیتی محبوب در ادبیات داستانی
هولدن کالفیلد شخصیت محبوب علاقهمندان به ادبیات داستانی آمریکا است. او راوی هفده سالهی رک، باهوش، کلافه و مهربان رمان ناطوردشت است. پسری با احساس و با استعداد که از دنیای آدم بزرگها خوشش نمیآید، چون متوجهي افکار پوچ مردم در جامعهی خود شده است. هولدن نسبت به سن خود درک بیشتری به دنیا و حقیقت آن دارد. او با وجود استعداد و عواطف فردی بیهدف است و آیندهای روشن برای خودش در جامعهی بعد از جنگ آمریکا نمیبیند. هولدن احساس افسردگی و تنهایی میکند و معتقد است در دنیای بزرگسالان هیچ كس به معنای واقعی عاقل و بالغ نشده است. او به کودکان علاقهی زیادی دارد و موفقیت و خوشبختی آنها برایش مهم است. به همین دلیل در کتاب روابط صمیمانهي هولدن با خواهر کوچکش فیبی و نقش مهم او در علاقهی هولدن به شغل آیندهاش به چشم میخورد. هولدن کالفید نگران جامعه و سرنوشت افراد است، کتاب میخواند و متفکر است. او خودش نمیداند زندگیاش در چه مسیری و چگونه باید پیش رود و همین باعث شده تا بسیاری از نوجوانان و جوانان با شخصیت هولدن کالفید همذات پنداری کنند.
سلینجر؛ انزوا، نویسندگی و داستانهاي ديگر
جروم دیوید سلینجر که با نام جی.دی سلینجر شهرت دارد در سال 1919 به دنيا آمد. او پسر یک پدر یهودی و یک مادر مسیحی بود و مانند هولدن کالفیلد، قهرمان کتاب ناتور دشت، در شهر نیویورک متولد شد. سلينجر بعد از گذراندن دورههای کوتاه در دانشگاههای «نیویورک» و «کلمبیا»، تمام وقت خود را به طور کامل به نوشتن اختصاص داد. انتشار داستانهایش در مجلهي «نیویورکر» باعث شهرت این نویسندهی آمریکایی شد. سلینجر فردی خجالتی منزوی و رک بود و کمتر در جمع حاضر میشد و علاقهای به مصاحبه با رسانهها نداشت. زندگی سلینجر همچنان مورد توجهي بسیاری از علاقهمندان به ادبیات است. او در دوران جنگ جهانی دوم در ارتش بود و در آن زمان حتی ملاقاتی با «ارنست همینگوی» نویسندهي بزرگ آمریکایی در پاریس داشت. بسیاری از بهترین داستانهای سلینجر برگرفته از تجربیات شخصی او در دوران جنگ است. او کتاب ناطور دشت را هم در زمان حضورش در جبهههای جنگ نوشت. سلینجر قبل از نویسنده شدن، به بازیگری علاقه داشت و مثل هولدن در کودکی به مدرسه و درس و حتی به سینما علاقهای نداشت.
نام هولدن چگونه شکل گرفت؟
سلینجر نام هولدن کالفید را از ترکیب نام «ویلیام هولدن» و «جوآن کالفیلد» دو بازیگر فیلم سینمایی «روث عزیز» انتخاب کرد. جالب است بدانید شخصیت داستانی «هنری چیناسکی» که در سایر رمانهای «بوکوفسکی» وجود دارد و شخصیت «فردینان باردامو» در کتاب «سفر به انتهای شب» نوشتهی «لوئی فردینان سلین» تا حدودی شخصیتهایی نزدیک به هولدن کالفید در دنیای ادبیات هستند.
ممنوعیت چاپ در آمریکا!
«جان لنون» از اعضای اصلی گروه معروف موسیقی«بیتلز» که شهرت جهانی داشت، در هشتم دسامبر 1980 زمانی که بیرون از خانهاش بود، هدف چهار گلوله قرار گرفت. قاتل مرد بيستوپنج سالهای به نام «مارک دیوید چپمن» بود. بعد از اینکه مسئولان دولت فدرال از او بازپرسی کردند، قاتل گفت انگیزهی قتل بعد از خواندن کتاب ناتور دشت به او الهام شده است. در مارچ 1981 هم ترور ناموفق «رونالد ریگان»، ريیسجمهور وقت آمریکا اتفاق افتاد. بعد از دستگیری متهم، در جیب کت او یک کتاب پیدا شد و آن ناتور دشت اثر دیوید سلینجر بود. به همین دلیل چند سال دههي نود ميلادي اين كتاب در آمریکا جزو کتابهای ممنوعه بود.
چه کسانی بهتر است ناتوردشت را نخوانند
سلینجر از همان ابتدای داستان از کلمات عامیانه و خودمانی در لحن هولدن استفاده ميكند تا خواننده با شخصیت او ارتباط نزدیکتری برقرار کند و فضای داستان ملموس به نظر برسد. اما در بعضی از قسمتهای داستان از عبارات نامناسب و عامیانه که گاهی حتی کلمات رکیک هستند، مستقیم استفاده شده است. به همین دلیل خواندن این کتاب برای افراد زیر چهارده سال توصیه نمیشود. به غیر از زبان مورد استفاده شده در داستان موضوعاتی در کتاب وجود دارد که از نظر محتوای اخلاقی، خواندن آن به افراد کمتر از این سن پیشنهاد نمیشود.
سلینجر در هالیوود
با وجود تقاضای زیاد از طرف کارگردانهای بزرگ سینمایی مثل «بیلی وایلدر»، «استیون اسپیلبرگ» و «الیا کازان» جی دی سلینجر هیچگاه راضی نشد تا براساس کتابش در هالیوود فیلمی ساخته شود. او در پاسخ به دیگران میگفت: «نمیتوانم چنین اجازهای را بدهم. چون هولدن خوشش نمیآید!»
داريوش مهرجويي و اقتباس آزاد از سلينجر
احتمالا «داريوش مهرجويي» به دليل وجود نداشت قانون «كپيرايت» تنها كارگرداني در جهان است كه توانسته از داستانهاي سلينجر يك فيلمنامهي اقتباسي بنويسد. او در سال 1373 فيلم «پري» را بر اساس اقتباسي آزاد از رمان «فروني و زويي» و «يك روز خوش براي موزماهي» سلينجر نوشت. فيلم در زمان خود بسيار مورد استقبال اهالي سينما قرار گرفت.
ناتوردشت: ترجمهی نجفی، چاپ نهم
کتاب ناتوردشت که با املای ناطوردشت هم در فرهنگ لغت وجود دارد، در دهه های اخیر توجه بسیاری از مترجمان را برای برگرداندن آن به زبان فارسی جلب کرده است. در حال حاضر بیش از 8 ترجمه از این کتاب توسط مترجمان و ناشران مختلف از جمله نشر نیلا، راه معاصر، الینا، آذرمیدخت، جامی و آثار نور در بازار نشر وجود دارد. این کتاب در سال 1393 توسط نشر نیلا و ترجمه محمد نجفی با 10 هزار نسخه به چاپ نهم خود رسید که نشان دهنده ی علاقه و استقبال فارسی زبانها به این کتاب است. ترجمه محمد نجفی با حفظ لحن درست زبان عامیانه و استفاده ی به جا از کلمات و عبارات غیر رسمی که جزئی از شخصیت هولدن است؛ جنبه های مختلف شخصیت های داستان را به خوبی نشان میدهد که این خود باعث فروش بالای این کتاب از نشر نیلا بوده است.
کتاب صوتی و نسخهي pdf ناتوردشت و دیگر آثار سلینجر در سایت فیدیبو براي دانلود و خريددر دسترس است. اين كتاب با قيمت مشخصشده براي كتابهاي الكترونيك بر روي اين سايت موجود است.
در بخشی از کتاب ناتوردشت میخوانیم
از طرف دیگه گاهی رفتارم کوچک تر از سن و سالمه. اون موقع شونزده سالم بود، الان هیفده سالهم و گاهی عین سیزده سالهها رفتار میکنم. این خیلی خنده داره، آخه قدم شیش فوت و دو و نیم اینچه، موی سرمم سفید شده. جدی میگم. یه طرف سرم-طرف راست-پرموی سفیده. از بچگی همین جور بوده. با این حال گاهی طوری رفتار میکنم که انگار دوازده سالهم. همه همین رو میگن، مخصوصا پدرم. یه قدری هم راس میگن، ولی نه صد درصد. من که عین خیالم نیست، هرچند بعضی وقتا عقم میگیره بس که بهم میگن مطابق سنت رفتار کن. بعضی وقتام رفتارم بزرگتر از سنمه -راس راسی- ولی هیچ وقت کسی متوجه نمیشه. مردم هیچوقت متوجه هیچچی نیستن...
به هر حال، تو راه برگشت به هتل، به این چیزا فکر میکردم. ترسو بودن هیچ لطفی نداره. شایدم من یه ترسوی تمام عیار نباشم. نمیدونم. گمونم نصفم ترسوئه، نصف دیگهمم براش مهم نیست که دستکشاش گم بشه. یکی از دردسرامم همینه. وقتی چیزی رو گم میکنم زیاد پاپیاش نمیشم. بچه که بودم این خصوصیتم حرص مادرم رو در میآورد. انگار چیزی وجود نداشته که من گم کنم و نگرانش بشم. شاید واسه همینه که ترسوی تمام عیار نیستم. ولی بازم دلیل خوبی نیست. جدا نیست. آدم اصلا نباید ترسو باشه. اگه باید زد چونهی یکی رو خورد کرد، اگه دلیلی واسه این کار هست، باید این کارو کرد. ولی من اصلا نمیتونم. حاضرم طرف رو از پنجره بندازم بیرون یا کلش رو با تبر شقهشقه کنم ولی تو چونهش مشت نزنم.
نظرات کاربران درباره کتاب ناتور دشت