
تا به حال به این فکر کردهای که اگر یکباره از دید اطرافیانت، یک تهدید یا موجودی غیرقابل فهم شوی، چه اتفاقی میافتد؟ کتاب مسخ اثر فرانتس کافکا و با ترجمه ماندگار صادق هدایت، یکی از تأثیرگذارترین رمانهای کوتاه ادبیات جهان در دستهبندی «داستان و رمان خارجی» است که اکنون بهصورت الکترونیکی از نشر مجید در فیدیبو در دسترس مخاطبان فارسیزبان قرار دارد.
مسخ روایت کابوسوار فروپاشی هویت انسانیست. این کتاب، نمادی از بیگانگی انسان در دنیای مدرن، فروپاشی روابط انسانی و فشارهایی است که جامعه بر فرد تحمیل میکند. کافکا در این رمان کوتاه، از دل واقعیتی آشنا، وضعیتی فراواقعی خلق میکند و با زبان استعاری، پوچی و درماندگی انسان در جهان معاصر را به تصویر میکشد. ترجمه صادق هدایت که خود از برجستهترین نویسندگان و مترجمان ایرانی است، به این اثر عمق و صلابتی ویژه بخشیده است.
داستان از جایی شروع میشود که گرگور سامسا، کارمند جوانی که نانآور خانواده است، یک روز صبح بیدار میشود و درمییابد که به حشرهای عظیمالجثه تبدیل شده است. از این نقطه، دنیای او به شکلی تدریجی و دردناک فرو میپاشد. خانوادهاش که زمانی به او وابسته بودند، حالا از او منزجر شدهاند و بهتدریج از او فاصله میگیرند.
مسخ، تمثیلیست از انسان معاصر که در مواجهه با ساختارهای سرد و بیرحم اجتماعی، به انزوا و بیهویتی کشیده میشود.
زبان فرانتس کافکا سرد، دقیق و خالی از احساسات پرزرقوبرق است. این لحن خشک و بیطرف، به شکلگیری فضای وهمآلود و اضطرابآور داستان کمک میکند. ترجمه صادق هدایت نیز با حفظ همین ویژگیها، موفق شده حس بیگانگی و رنج عمیق درونی شخصیت اصلی را به خواننده منتقل کند. سبک نوشتاری این اثر، برآمده از جریان اگزیستانسیالیسم و ادبیات مدرن اروپاست.
این اثر مناسب کسانی است که به:
· ادبیات کلاسیک اروپایی علاقهمندند
· دنبال آثار فلسفی و نمادین میگردند
· تجربهی متفاوتی از مفهوم بیگانگی و فروپاشی هویت میخواهند
· آثار نویسندگان اگزیستانسیالیست مانند آلبر کامو یا ژان پل سارتر علاقه دارند
اگرچه کافکا در زمان حیات خود چندان شناختهشده نبود، اما پس از مرگش، آثار او از جمله مسخ مورد توجه نویسندگان، منتقدان و دانشگاههای برجسته جهان قرار گرفت. مسخ امروزه یکی از آثار کلیدی ادبیات قرن بیستم به شمار میرود و در بسیاری از لیستهای «کتابهای ضروری برای مطالعه» قرار دارد.
گره گوار پی برد که اگر مایل باشد شغل خود را از دست ندهد. به هر قیمتی شده نباید بگذارد که معاون در این حالت برود. متاسفانه پدر و مادرش موقعیت را درست تمیز نمی دادند. از زمانی که پسرشان در این تجارتخانه کارمی کرد. این فکر در مغزشان جایگیر شده بود که زندگی گره گوار تأمین شده و نگرانی کنونی فکر آنها را مشغول کرده بود که قادر به پیش بینی نبودند اما قلب گره گوار وقوع پیش آمدهایی را گواهی داده بود. باید مانع رفتن معاون شد او را آرام و متقاعد نمود و بالاخره دلش را به دست آورد؛ زیرا آینده گره گوار و خانواده اش به مخاطره افتاده بود. آه اگر خواهرش آنجا بود! او می فهمید. از گریه اش پیدا بود که قضایا را درک می کرد درصورتی که همان وقت گره گوار با خاطر آسوده به پشت خوابیده بود! به علاوه معاون که زنها را دوست می داشت. به حرف او حتما گوش می داد و به وسیله او ممکن بود راهنمایی بشود.
اگر از فضای تاریک و فلسفی کتاب مسخ لذت بردید، پیشنهاد میکنیم این آثار را نیز بخوانید:
· محاکمه اثر فرانتس کافکا نشر ماهی
· بیگانه اثر آلبر کامو نشر نگاه
· ناتور دشت اثر جی. دی. سالینجر نشر نیلا
کتاب الکترونیکی مسخ با ترجمه صادق هدایت از سوی نشر مجید در اپلیکیشن فیدیبو در دسترس است. برای تهیه این اثر کافیست در فیدیبو ثبتنام کنید، نام کتاب را جستجو کرده و نسخه epub را به کتابخانه خود اضافه کنید. همچنین با تهیه اشتراک فیدی پلاس میتوانید به هزاران عنوان کتاب دیگر در دستههای متنوع دسترسی داشته باشید.
| فرمت محتوا | epub |
| حجم | 681.۰۰ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 120 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | فرانتس کافکا |
| مترجم | صادق هدایت |
| ناشر | مجید |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۳/۱۹ |
| قیمت ارزی | 3 دلار |
| قیمت چاپی | 95,000 تومان |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من نسخه چاپی کتاب رو دارم و حدودا شیش سال پیش خوندم و از اون به بعد سراغ داستانهای اینچنینی نمیرم خیلی فضای سرد و نا امیدی داشت ...در اینکه نویسنده در نگارش داستان تبحر داره شکی نیست اما عقاید اون با عقاید من سازگار نبود این نظر شخصیه منه...سعی میکنم به دنبال کتابایی باشم که حالم رو خوب کنه نه اینکه توی یه فضای بسته و خفه قرارم بده.
اول از همه بگم که این کتاب دارای نثری عجیبه. کتاب از چند قسمت (مومان) تشکیل شده که مومان اول و یکی دو مومان آخر زمان روایت کتاب بدون هیچ نشونهی از قبل مشخصی، عقب و جلو میره. حداقل توی این نسخه الکترونیکی، پاراگرافا به هم چسبیدن و نمیشه از این نظر متوجه تغییر زمان روایت شد. با این حال، اگه مومان اول رو به سلامت بگذرونید، به این شیوه روایت عادت میکنید. داستان کتاب پیوسته از همون ابتدا غمانگیز هست و همونطور که جلو میره میزان اندوه داستان بیشتر میشه. یک جاهایی بک سری اتفاق میفته که بعدا در ادامه داستان متوجه میشید که قضیه از چه قراره. مثلا چرا مردم به &#۳۴;اورهان&#۳۴; میگن برادرکش. لذا صبر میخواد خوندنش. توقعتون از کتاب، یک ریتم آرام افزایشی از غم باشه. اگه همچین چیزی باب میلتون هست، این کتاب مناسبه. کتاب از آخر داستان شروع میشه و در قسمتهای میانی به تعریف ما وقع میپردازه و کم کم شخصیتها رو برای خواننده تعریف میکنه. بازم تاکید میکنم که ریتم کتاب کند هست و چون غمانگیز و سرده، نیاز به صبوری زیادی برای خوندن و لذت بردن داره. ولی ارزش خوندن داره چرا که بخش خوبی از نه تنها جامعه اون سالها بلکه حال حاضر هم شبیه خونواده داستان هستن.
اکثر ما یجورایی مسخ قوانین جامعه شدیم؛ شرطی شدیم واسه انجام دادن یه روال ثابت و تکراری و اگر غیر ازون عمل کنیم ممکنه طرد شیم؛ اینکه از خودمون و علایقمون بگذریم واسه پدر مادر خانواده یا اطرافیان یه مزیت اخلاقی حساب میشه مخصوصا تو فرهنگ ما ایرانیا، ،عاشق داستانای سورئالم چون به چالش میکشتت ،گرگور افکارش و احساساتش هیچ تغییری نکرده بود همون آدم قبلی بود فقط دیگه سرویس نمیداد به بقیه ؛ به نظر من اگر پولو میرسوند حتی اگر سوسک هم شده بود رفتار خانوادش که نزدیک ترینن هم شاید خیلی متفاوت بود ،من بعد این کتاب به این فکر کردم که اگر واقعا من فردا بیدار شم و یه حشره اونجوری شده باشم رفتار اطرافیانم چجوریه باهام ؟ چقدر تحملم میکنن ؟ چقدر دارم انرژی میزارم ؟ چه کارای نکرده ای دارم ؟ اینکه بعد از اینکه یه اتفاق بد افتاد واست تازه متوجه بشی که به هنر علاقه داری و استعدادتو کشف کنی اصلا جالب نیست ؛ یا برعکس اگر یکی از عزیزام این اتفاق واسش بیفته من عکس العملم چیه ؟ چقدر تاب تحمل دیدن یکی با ظاهر متفاوتو داریم ؟ تا کجا میتونم تحمل کنیم بار مسئولیت حتی عزیزترین آدم زندگیمو ؟ سخته صادقانه و قاطعانه جواب دادن بهش
کتاب دو نوع روایات داره: یک روایت سطحی و نوشتاری کتاب هست که خود به تنهایی بسیار زیبا بود ، یعنی تبدیل شدن انسان به یک موجود غیر متعارف مثل حشره و افکار اون نسبت به خانواده و دل مشغولی هاش و کنار آمدن با ساختار جدیدی که ناخواسته بر اون غلبه کرده روایت دوم و مفهمومی کتاب دقیقا عکس روایت اول هست ، مسخ واقعی در وجود کسان ی رخ داد که در واقع در ظاهر ادمی تبدیل به سنگی سرد شدن و همگی به خاطر قدرت بیان میتونستن اون رو به زبان بیارن و قابل درک بود در حالی که شخصیت اصلی دیگه زبانی برای گشودن و بیان احساسات و نگرانی هاش نداشت و صرفا بخاطر تغییر ظاهرش "مسخ" شد
بد نبود اگه ما ها هم به شکل حشره یا حتی بدتر ازاون در میومدیم یروز و میفهمیدیم ادمای دور و برمون نه صرفا به خاطر خودمون بلکه بخاطر موقعیتامونه که به ما احترام میذارند و به ظاهر زندگی خوبی با ما دارند ... چقدر ادما میتونند بی رحم باشند و نفهمند که درست روز مرگ پسرشون به فکر ازدواج دخترشون باشن ..
تا این لحظه در بین کتاب های مشهوری که یادم میاد، در کنار تمساح داستایوفسکی و آلیس پای آتش فوسه، مسخ عذاب آور ترین کتابی بود که خوندم. خیلی اذیت شدم تا تمومش کنم. هر صفحه اش برام صد صفحه بود. کتاب من نبود به معنای واقعی. این نسخه که خوندم یه چند تا داستان کوتاه هم داشت یه ستاره برا اونا. دو تا چیز بگم و سریع از دنیای این کتاب تا ابد خارج شم داشتم مقایسه میکردم طراحی جلد نسخه های مختلف کتاب رو ظاهرا نویسنده گفته عکس سوسک نزنید رو جلد کتاب چون درباره حشره نیست به این خواسته تو نسخه های ایرانی بیشتر احترام گذاشته شده تا نسخه خارجی مورد بعدی هم انگار اردلان سرفراز بعد خوندن این کتاب آینه هارو برای فرهاد نوشت. همین. مراقب هم باشیم.
من خودم از طرفدارای هدایتم اما لطفا از آدما بت نسازین. یه سریا چیزایی میگن که... سخن احمقانه حتی از دهان یه فیلسوف هم بیرون بیاد، بازم احمقانه است. پس معیار انتخاب رو عقل قرار بدین نه صرفاً شهرت یه عده. در کل کتاب خوبی بود. اینکه شخصیت و جایگاه ما چقدر در رفتار آدم ها با ما تاثیر داره رو بخوبی بنمایش گذاشته. واسه یه بار خوندن (باتوجه به کوتاهیش) ارزش داره. اما اگه نثرهای غمگین و پر از اندوه تاثیر منفی در شما میذاره بهتره این کتاب رو نخونید. (هر چند آدم نباید سوسول باشه و خوبه که همه نوع کتاب بخونه☺️)
بهترین اثر کافکا (و یا حداقل تامل بر انگیز ترین) به ترجمه هدایت، واقعا وقتی این داستان رو میخونی امکان نداره تا حداقل یک ماه بعدش(در واقع اگر خوب درکش کنی تا آخر عمرت) بهش فکر نکنی و راجع به اینکه واقعا اگر فردا صبح تبدیل به سوسک بشی واکنش خانوادت راجع به این موضوع چیه و چقدر طول میکشه تورو فراموش کنن و یا حتی بخوان به هر دلیلی نابودت کنن. در نگاه اول شاید فکر کنید که کافکا منظورش واقعا سوسک شدنه و اگر درست بهش فکر کنیم میبینیم که این داستان بعد از مریض شدن، مهاجرت و یا حتی فوت شخص قابل تعمیم هستش. در کل شا هکاره اگر با هوشیاری بخونید و خودتون رو درگیر تم دارکش نکنید.
سلام... به عقیده من وقتی کتاب رو میخونید میتونید خودتون رو جای هر ش خصیت بزارید...حتی میتونید هر بار موقع خوندن کتاب یک شخصیت رو انتخاب کنید...اینجوری بنظرم بیشتر میشه ارتباط برقرار کرد یکبار گرگور باشید و متحمل سختی و رنجی بشید که حتی زمانی که به فروپاشی رسیده بود باز هم فکرش به سمت خانوداش بود(بنظرم نماد انسان های فداکار میتونه باشه) و میتونید گرته باشید که در ابتدا دلسوز و مسئولیت پذیر بود اما در انتهای کتاب در نهایت به سمت خودخواهی رفت...(به تعبیر بعضی ها میتونه خودخواهی نباشه) و همینطور شخصیت پدر و مادر و ...
چند روز پیش خوندمش . بنظرم از نظر داستان روایی واقعا جذاب هست هر چند اصلا ترجمه بروز و جالبی نداشت . ولی واقعا جذابیت داشت. در مورد بیان عقاید نویسنده از دو جنبه اجتماعی معضلات ی را عنوان کرد که خیلی دچارش شدیم . و از نظر فلسفی نگاهش به مرگ نه تنها در این اثر بلکه در آثار دیگه اش هم جالب توجه. نباید خیلی وارد فضاهای تاریک داستانها ی اینجوری بشه کسی وگرنه خودبخود دچار افسردگی میشه فقط خواندن از جهت آشنایی با ی دیدگاه جدید باید باشه . خصوصا کسانی که خیلی جوان هستند مراقب باشند دچار یاس و افسردگی نشن