در جلد دوم دن کیشوت، قهرمان ما بازمیگردد؛ شکستخورده اما همچنان امیدوار، خسته اما وفادار به رؤیایش. میگل سروانتس در این جلد، روایت را با عمق بیشتر، طنزی تندتر و نگاهی فلسفیتر ادامه میدهد. این نسخه با ترجمهی درخشان محمد قاضی و از سوی نشر ثالث به صورت کتاب الکترونیکی منتشر شده و در دسته داستان و رمان خارجی از طریق فیدیبو در دسترس قرار دارد.
دن کیشوت جلد دوم ادامهای است بر ماجراهای شوالیهی سرگشتهی لامانچا و همراه وفادارش سانچو پانزا. سروانتس در این جلد، نهتنها ماجراهای تازهای خلق میکند، بلکه نسبت به جلد اول، لحن انتقادی و رندانهتری به داستان میدهد. نکته جالب اینجاست که در دنیای داستانی جلد دوم، مردم کتاب دن کیشوت جلد اول را خواندهاند و این موضوع، طنز متافیکشنال بینظیری را به روایت میافزاید. این جلد، به نوعی پاسخیست به شهرت خود کتاب در دنیای واقعی!
در این جلد، دن کیشوت پس از مدتی خانهنشینی، بار دیگر زره به تن میکند و عزم سفر میکند. او که حالا به عنوان شخصیت کتابی شناخته شده، با واکنش مردم روبهرو میشود: برخی با او بازی میکنند، برخی تحقیرش میکنند، برخی از او الهام میگیرند.
ماجراهایی چون حکومت خیالی سانچو بر جزیرهای فرضی، عشق دن کیشوت به دولسینهآ، مبارزههای بینتیجهاش با ستم و حماقت، و در نهایت، مواجههای تلخ با واقعیت، فصلهایی هستند که خواننده را به خنده، اندیشه و اندوه وامیدارند.
سروانتس در جلد دوم، سبک روایی پیشرفتهتری را ارائه میدهد و با استفاده از ساختار داستان در داستان، اثری مدرنتر خلق میکند. طنز او تیزتر، شخصیتپردازیاش عمیقتر و فضای رمان، فلسفیتر شده است. ترجمه محمد قاضی با همان نثر روان، شوخطبع و پرظرافت، این اثر را به نمونهای موفق از ادبیات کلاسیک ترجمهشده به فارسی بدل کرده است.
این کتاب برای تمام علاقهمندان به ادبیات جهان، فلسفه طنز و رمانهای ساختارشکن توصیه میشود:
دن کیشوت گفت: من نمیخواهم فکر و نظر خود را الساعه و در این مکان بگویم و فردا صبح به گوش اعضای شورای حکومتی شهر کاستیل برسد و افتخار و پاداش کار من نصیب شخص دیگری گردد. دلاک گفت: اگر مرا میفرمایید من در این دنیا و در پیشگاه خداوند قول شرف میدهم که سخنان جنابعالی را نه به شاه بگویم و نه به سنروک و نه به هیچیک از افراد بشر و من این سوگند را از تصنیفی آموختهام که کشیشی برای پادشاهی میخواند و در ضمن آن پادشاه را از نام و نشان دزدی باخبر میساخت که صد «روبل» طلا و قاطر شاه را دزدیده و قاطر را به حال یورغه برده بود. دن کیشوت گفت: من این داستان را نمیدانم ولی میدانم، که این سوگند بسیار خوب است و جناب دلاک نیز مرد بسیار نیکی است.
اگر از جلد دوم دن کیشوت لذت بردید، کتابهای زیر نیز پیشنهاد میشوند:
نسخه الکترونیکی دن کیشوت – جلد دوم با ترجمهی محمد قاضی و از سوی نشر ثالث، از طریق اپلیکیشن و سایت فیدیبو قابل خرید و مطالعه است. با تهیه اشتراک فیدیپلاس نیز میتوانید به هزاران عنوان کتاب متنی و صوتی در دستههای مختلف از جمله رمانهای کلاسیک، اجتماعی و فلسفی دسترسی نامحدود داشته باشید.