کتاب باله با ویروس‌ها سیدقاسم یاحسینی نشر هامون نو

اوایل دهه هشتاد قرن گذشته شمسی بود که من بر اثر استنــشاقِ کاغذِ کهنۀ کتاب¬هایِ خطی، دچار مشکل تنفسی شدم. سرفه امانم را بریده بود! گاهی چنان سرفه می¬کردم که نفسم بند می¬آمد. پس از مشورت با خانم دکتر پریا ربیعیان، همسرِ پسرِ دایی¬ام جناب مهندس سیامک خدیور، به¬خانم پرفسوری به¬نام دکترکتایون وحدت راهنمایی شدم. پائیز و غروب تنگی بود که به¬ مطب ایشان، واقع در درمانگاه حضرت ابوالفضل در محله کوتی بوشهر، مراجعه کردم. دائم سرفه می¬کردم. بیم گرفتاری به بیماری آسم و تنگی نفس هم داشتم! در سالن انتظار بود که به طور اتفاقی فهمیدم ایشان همسر پرفسور ایرج نبی¬پور می¬باشد. با نبی¬پور دوست صمیمی بودم. نوبت شد و رفتم داخل مطب. خانم دکتر مرا معاینه کرد. خوشبختانه آسم نگرفته بودم، اما ریه¬ام بر اثر عفونت، حسابی درگیر شده بود. این نخستین دیدار من با خانم دکتر کتایون وحدت بود.

بیش از بیست سال گذشت! شاید هم بیشتر! در این مدت، و تا حالا، از هرگونه کتاب کهنه، خطی و قدیمی مثل جن از بسم الله هراس دارم. وسواسم چنان است که اگر بخواهم کتابی چاپ اول انقلاب هم بخوانم، برای احتیاط ماسک می¬زنم و دستکش یک بار مصرف دستم می¬کنم.

در این بیست سال بارهای بار نام و آوازۀ خانم دکتر وحدت را شنیدم. بسامد این شنیدن، در دوران شیوع دو سالۀ کرونا در بوشهر بیشتر و بیشتر هم شد. اما در این مدت، هرگز ایشان را دگرباره ندیدم. در این فاصله با یکی، دو ترجمۀ خانم دکتر آشنا شدم و از آن¬ در برخی از کارهای تحقیقاتی و پژهشی استفاده کردم.

در آغاز شیوع بیماری پاندمیک کرونا (کووید19)، در اواخر سال 1398، که لاجرم خودم و خانواده¬ام را خانه¬نشین و قرنطینه کردم، تصمیم گرفتم مقاله¬ای را که چند سال پیش نوشته بودم، درباب آنفلوانزای اسپانیایی در سال 1918 میلادی در استان بوشهر، بسط بدهم. همین سرآغازی شد برای نوشتن یک کتاب در این باب! در خلال نوشتن این کتاب بود که عمیق¬تر با ترجمه¬های دکترکتایون وحدت، خصوصاً کتابی که درباره آنفلوانزای اسپانیایی در ایران ترجمه کرده بود، آشنا شده و از آن در کتابم بهره بردم. کتاب، با عنوان «سال آزارو» در سال 1400 چاپ و منتشر شد و خوشبختانه مورد استقبال نیز قرار گرفت و خیلی سریع چاپ اول آن تمام شد.