تابهحال به این فکر کردهای که تاریخ از نگاه کودکی دهساله چطور روایت میشود و او دنیا را چطور میبیند و کشف میکند؟
در کتاب صوتی «شکستن دماغ استالین» زندگی در شوروی دوران استالین را از زبان ساشا زایچیک دهساله میشنویم؛ پسرکی دهساله که در میان دوگانههای دنیا سعی میکند بازی پیچیده آدمبزرگها را درک کند. این کتاب صوتی را با صدای شاهین علایینژاد میشنوید. «شکستن دماغ استالین» رمانی تاریخی است که با زبانی ساده، تصویری تلخ و تکاندهنده از سرکوب و اختناق حاکم بر جامعه شوروی در دوران استالین را شرح میدهد.
روایت کتاب صوتی «شکستن دماغ استالین» از جایی شروع میشود که ساشای دهساله قرار است پس از مدتها صبر و اشتیاق پیشاهنگ شود، اما دستگیری پدرش و چند اتفاق دیگر زندگیاش را به کلی تغییر میدهد. ساشا از ششسالگی، قوانین پیشقراولان جوان شوروی را آموخته است. یک پیشقراول جوان، زندگی خود را وقف رفیقاستالین، حزب کمونیست و ایدئولوژی کمونیسم میکند. ساشا رفیقی قابلاتکاست و همیشه مطابق با وجدان عمل میکند. او حق این را دارد که از کمبودها و کاستیها انتقاد کند، اما حالا که بالاخره زمان پیوستن به پیشقراولان جوان و روزی که ساشا مدتها انتظارش را کشیده فرا رسیده است، همهچیز نادرست و مبهم به نظر میرسد.
نویسنده کتاب، یوجین یلچین، در روسیه زاده شد و تحصیل کرد و در بیستوهفت سالگی به آمریکا مهاجرت کرد. او تاکنون کتابهای متعددی نوشته و تصویرگری کرده است. کتاب صوتی «شکستن دماغ استالین» کتابی مهم و تحسینشده است که تابهحال جوایز متعددی دریافت کرده.
نویسنده در مقدمه کتاب صوتی «شکستن دماغ استالین» مینویسد:
«استالین در دوران حکومتش قدرت مطلق خود را با به راه انداختن جنگ علیه مردم روسیه تثبیت کرد. اداره امنیت استالین بیش از ۲۰ میلیون نفر را اعدام کرد، به زندان انداخت، یا به سیبری تبعید کرد. هیچکس، خواه یک مقام دولتی یا یک قهرمان جنگ، کارگر، معلم، حتی زن خانهدار، نمیتوانست مطمئن باشد که دستگیر نخواهد شد. برای دستگیری مردم بیگناه، باید جرم و جنایتهایی اختراع میشد. مردم عادی را فریب میدادند تا باور کنند جاسوسها و تروریستهای بیشماری امنیت آنها را تهدید میکنند. تا در ترس و وحشت بسر برند و برای هدایت و حمایت به استالین پناه ببرند. طولی نکشید که محبوبیت او تا حد پرستش و آیین رسید. کتاب حاضر کوشش من برای عریان کردن این ترس و مقابله با آن است. من مانند شخصیت اصلی کتابم، میخواستم یک پیشاهنگ جوان شوم. پدرم کمونیستی وفادار بود و من هم مجبور بودم دست به انتخاب بزنم؛ آیا کشور و زادگاهم را ترک کنم یا نه؟!»
در قسمتی از این کتاب صوتی، با صدای شاهین علایینژاد، میشنویم:
«من از سکوی رژه فریاد میزنم: «اسم من ساشا زایچیک است، رفیق استالین. شما به پدرم درجه نشان سرخ و لقب جاروی آهنی دادید که جانوران موذی را از میان ما برمیدارد.»
استالین سرش را به نشانه تایید تکان میدهد و لبخند میزند: «آها، زایچیک. من او را خوب میشناسم. او یک قهرمان است. یک کمونیست باوفا و از خودگذشته.»
با فریادی از ته گلو میگویم: «اشتباه وحشتناکی شده، رفیق استالین. پدرم دستگیر شده!»
چیزی که پس از این رخ میدهد هرگز در هیچ روز کارگری اتفاق نیفتاده بود. میدان رژه شروع میکند به طرف عقب حرکت کردن. نه فقط حرکت خالی. مردم به هر سو میدوند و سعی میکنند از صدای قدرتمند رفیق استالین، که سراسر پهنه میدان سرخ را به لرزه درآورده، فرار کنند. «جاسوسها! خیانتکارها! دشمنان مردم! چه کسی این اشتباه را کرده؟ چه کسی مسئول است؟ آنها را دستگیر کنید!»
سکوی چرخدار از زیر پاهایم ناپدید میشود. من میان جمعیت میافتم. جوش و خروش گروهی از مردم وحشتزده مرا با خود میبرد. چیزی نمیگذرد جایگاه مرمری ناپدید میشود و دیگر آن را نمیبینم. به پرچم چنگ میزنم و آن را به سینهام میفشارم، اما بعد نمیدانم چطور دیگر در میدان سرخ نیستم. برگشتهام به سالن اصلی مدرسه و با کله به سمت مجسمه استالین میدوم. پرچم از دستانم لیز میخورد و سر فلزی نوکتیزش میخورد به بینی مجسمه و آن را از صورتش جدا میکند.»
این کتاب را به تمامی کودکان و نوجوانانی که در پی کشف تاریخ و جهان پیچیده پشت آن هستند پیشنهاد میکنیم، و همینطور به آن دسته از بزرگسالانی که در پی پیدا کردن عینکی تازه برای تاریخی که میشناسند و برایشان آشناست.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 138.۹۷ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۲:۲۵:۲۷ |
نویسنده | یوجین یلچین |
مترجم | مینو ارجمندی |
راوی | شاهین علایی نژاد |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۹/۱۹ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |