این کتاب به داستانی در دل تاریخ پهلوی و به ماجراهای دوران رضاشاه میپردازد. جرقه نگارش این داستان، از علاقه یک زن و مرد به هم آغاز میشود؛ زن و مردی که دو روحیه متفاوت داشتند؛ زن که «آنا» صدایش میزنند، از مخالفان رضاشاه است اما مرد از قزاقها و کهنهسربازهای او.
این اثر برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است. نویسنده تلاش دارد تا با استفاده از نثری شیرین، شخصیتپردازی و با استفاده از گفتوگوهای متعدد خواندن این اثر را برای مخاطب خود شیرین کند.
قوجق در کتاب تازه خود از زوایای مختلف به ماجراها پرداخته است؛ از این جهت صداهای گوناگونی از این کتاب تازه به گوش میرسد.
مخ تعطیل شماره یک و مخ تعطیل شماره دو با هم رقابت دارند که ببیند کدامشان بچههای بیشتری را میتوانند با حکایتهای خودشان سرگرم کنند. داستانهای خیالییشان که تمام میشود میروند سراغ داستانهای واقعی و روی کار آمدن رضاخان.
آنها اینقدر به کَلکَل خودشان ادامه میدهند که یحیی از مدرسه اخراج میشود و فرهاد به عنوان مخ تعطیل شماره یک مفتخر. اما این پایان ماجرا نیست و مخ تعطیلها همچنان با هم کار دارند اما این بار به جای اینکه با هم رقابت کنند هر دو در یک تیم همبازی میشوند.