کتاب سرباز ناساز رمانی ضد جنگ به قلم ژیل مارشان، نویسنده فرانسوی، است که در سال ۲۰۲۳ توسط نشر خوب و با ترجمه روان و زیبای محمود گودرزی به زبان فارسی منتشر شده است. این رمان با نگاهی متفاوت به جنگ جهانی اول، به بررسی تأثیرات مخرب جنگ بر روح و جسم سربازان و بازماندگان آن میپردازد. «سرباز ناساز» نه فقط تصویری از میدان جنگ، بلکه نمایی از تبعات آن در زندگی پس از جنگ و جامعهای است که سعی در فراموشی آن دارد. این کتاب با تمرکز بر زندگی یک سرباز مجروح، به خواننده نشان میدهد که چگونه جنگ میتواند تا سالها پس از پایان آن، بر زندگی افراد تأثیر بگذارد و چگونه خاطرات و تجربیات جنگ میتوانند روح و روان انسان را تسخیر کنند. «سرباز ناساز» رمانی است که با زبانی ساده و روان، به عمق فاجعه جنگ و تأثیرات آن بر زندگی انسانها میپردازد و خواننده را به تفکر و تأمل در این موضوع وا میدارد.
داستان کتاب حول محور سربازی میچرخد که در جنگ جهانی اول مجروح و از ادامه نبرد ناتوان میشود. او که از جنگ و خشونت بیزار است، پس از بازگشت به خانه، با چالشهای بسیاری در زندگی شخصی و اجتماعی خود روبرو میشود. سرباز ناساز، نه تنها با آسیبهای جسمی جنگ دست و پنجه نرم میکند، بلکه با زخمهای روحی عمیقی که جنگ بر او گذاشته نیز درگیر است. او در تلاش است تا معنای جدیدی برای زندگی خود بیابد و با گذشتهی دردناک خود کنار بیاید. این رمان، داستان تلاش یک انسان برای بازگشت به زندگی و یافتن هویت خود در جهانی است که جنگ آن را دگرگون کرده است. سرباز ناساز، نمادی از انسانهایی است که در جنگ آسیب دیدهاند و تلاش میکنند تا دوباره زندگی خود را بسازند. داستان او، داستانی از امید، resilience و تلاش برای یافتن معنا در زندگی پس از جنگ است.
ژیل مارشان، نویسنده معاصر فرانسوی، با نگارش رمان «سرباز ناساز» به شهرت رسید. او در آثار خود به موضوعات مختلفی از جمله جنگ، عشق، از خودگذشتگی و انسانیت میپردازد. مارشان با استفاده از زبانی ساده و روان، به خوبی توانسته است احساسات و افکار شخصیتهای داستانهای خود را به تصویر بکشد و با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند. او در «سرباز ناساز» به خوبی توانسته است عمق فاجعه جنگ و تأثیرات آن را بر زندگی انسانها نشان دهد. مارشان در آثار خود به بررسی پیچیدگیهای روابط انسانی و تأثیرات آن بر زندگی افراد میپردازد. او با خلق شخصیتهای واقعی و ملموس، خواننده را به دنیای داستانهای خود میبرد و او را با خود همراه میکند.
ترجمه روان و دقیق محمود گودرزی از رمان سرباز ناساز یکی از دلایل اصلی برای خواندن این کتاب است. گودرزی با تسلط بر زبان فرانسه و فارسی، به خوبی توانسته است ظرایف و زیباییهای نثر مارشان را به خوانندگان فارسیزبان منتقل کند. علاوه بر این، داستان جذاب و شخصیتپردازی قوی کتاب، خواننده را تا پایان مجذوب خود نگه میدارد. ترجمه گودرزی نه تنها به درک داستان کمک میکند، بلکه تجربه خواندن آن را نیز لذتبخشتر میسازد. او با استفاده از کلمات و عبارات مناسب، توانسته است حس و حال داستان را به خوبی به خواننده منتقل کند.
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات ضد جنگ، رمانهای فرانسوی و داستانهای تاریخی مناسب است. همچنین، افرادی که به دنبال کتابی تأملبرانگیز و احساسی هستند، از خواندن این رمان لذت خواهند برد. به طور کلی، سرباز ناساز میتواند برای هر کسی که به دنبال درک عمیقتر از تأثیرات جنگ بر انسانها است، جذاب باشد. این کتاب به خصوص برای کسانی که به دنبال درک دنیای پس از جنگ و چالشهای بازگشت به زندگی عادی هستند، میتواند روشنگر باشد. سرباز ناساز میتواند به خوانندگان کمک کند تا درک بهتری از قربانیان جنگ و مشکلات آنها داشته باشند و به اهمیت صلح و آرامش پی ببرند.
«جنگ تمام شده بود، اما برای من هنوز ادامه داشت. زخمهای جسمیام کم و بیش التیام یافته بودند، اما زخمهای روحم هنوز خونریزی میکردند. هر شب کابوس جنگ را میدیدم و با فریاد از خواب میپریدم. نمیتوانستم با گذشته کنار بیایم. احساس میکردم تکهای از وجودم را در جنگ جا گذاشتهام.» این بخش از کتاب به خوبی نشان میدهد که چگونه جنگ میتواند تا سالها پس از پایان آن، بر زندگی افراد تأثیر بگذارد و چگونه خاطرات و تجربیات جنگ میتوانند روح و روان انسان را تسخیر کنند. این بخش از کتاب، تصویری واضح از رنج و درد سربازان و بازماندگان جنگ ارائه میدهد و به خواننده کمک میکند تا با آنها همدردی کند.
اگر از خواندن کتاب «سرباز ناساز» لذت بردید، پیشنهاد میکنیم کتابهای زیر را نیز مطالعه کنید:
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 216 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۱۲:۰۰ |
نویسنده | ژیل مارشان |
مترجم | محمود گودرزی |
ناشر | نشر خوب |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Le Soldat désaccordé |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۹/۰۵ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
از متن كتاب: عشق هايمان را براي هم تعريف مي كرديم.آن هايي كه نداشتند سرهم مي كردند،آن هايي كه ديگر نداشتند يادآوري مي كردند.عشق هايي كه تباه نشده بودند قشنگ تر مي شدند.حسن قصه اين است كه زندگي را بهتر مي كند،پاهايمان سنگين بودند،اما احازه نمي داديم دل هايمان از اندوه سنگين شود.نميً تولنستيم اشك ها را به باران اصافه كنيم،غرق مي شديم. وناچار بوديم جلو برويم.كوله پشتي هايمان را كه با ماجراهاي عاشقانه پرشان مي كرديم،كولمان مي گرفتيم، هميشه كمك مي كرد.عشق خوب تقسيم مي شود،تكه اي ازش برمي داري وهمان قدر از براي كسي مي ماند كه قصه را برايت تعريف كرده،دست ودل بازي راحت بود. نويسنده چقدر عجيب تونسته بود زشتي و دهشتناكي جنگ رو در كنار زيبايي و معصوميت عشق قرار بده،در جايي قلبت از توصيفات دردناك فشرده مي شد و جايي از زيبايي عشق قلبت لبريز مي شد.