فرنگیس مرده است اثری است که مرز بین واقعیت و خیال را محو میکند و خواننده را به سفری احساسی و تفکربرانگیز درون زندگی، مرگ و خاطرات میبرد. مسعود کریمخانی، با نثری تیزبینانه و شاعرانه، داستانی را روایت میکند که در آن گذشته و حال درهمتنیده شده و سایههای تاریخ و سرنوشت شخصیتها را دنبال میکند. این کتاب، با زبانی پر از ظرافتهای احساسی و توصیفات عمیق، زندگی شخصیتهایی را به تصویر میکشد که در کشاکش امید و ناامیدی، عشق و رنج، و حقیقت و افسانه سرگرداناند.
داستان حول محور مرگ فرنگیس شکل میگیرد، اما مرگ او تنها یک اتفاق نیست، بلکه دروازهای است که رازهای پنهان، زخمهای عمیق و خاطرات فراموششده را دوباره زنده میکند. کریمخانی با مهارت، روایتهایی در هم تنیده را خلق میکند که خواننده را به تأمل درباره معنای زندگی، روابط انسانی و تأثیر گذشته بر حال و آینده وامیدارد. انتشارات برج با انتشار این اثر، فرصتی را برای خوانندگان علاقهمند به داستانهای درام فراهم کرده تا اثری متفاوت و تأثیرگذار را تجربه کنند.
این رمان داستان زندگی و درونیات یک باستانشناس ایرانی را روایت میکند که ساکن آلمان است و با زخمهای عمیق ناشی از فقدان، مهاجرت، و اندوه از دست دادن عزیزانش دستوپنجه نرم میکند.
این اثر با پرداختن به مفاهیمی چون زندگی و مرگ، معنای هستی، و جستوجوی معنا، سفری عمیق به دنیای روان انسان و پیچیدگیهای آن را به تصویر میکشد. داستان با نگاهی به خاطرات کافهها، گالریها، کلاسهای دانشگاه، و اندوه فقدان فرنگیس – شخصیتی که همواره در پسزمینه داستان حضور دارد – ذهن مخاطب را درگیر میکند.
فرنگیس مرده است یک دعوت است برای تأمل درباره زندگی خودمان؛ درباره انتخابها، مسیرها، و مواجهه با حقیقت تلخ ولی اجتنابناپذیر مرگ. کریمخانی با قلمی زنده و صمیمی، روایتی خلق کرده که نهتنها قلب مخاطب را لمس میکند، بلکه ذهن او را نیز به پرسش وامیدارد.
مسعود کریمخانی، نویسندهای توانا و عمیقنگر، با آثار خود توانسته جایگاهی متمایز در ادبیات معاصر ایران پیدا کند. او با بهرهگیری از تجربههای شخصیاش، از جمله زندگی در مهاجرت و آشنایی با فرهنگهای مختلف، داستانهایی خلق میکند که فراتر از مرزهای جغرافیایی و فرهنگیاند.
کریمخانی در آثارش توجه ویژهای به هویت فردی و جمعی، مهاجرت، اندوه فقدان، و پیچیدگیهای روابط انسانی دارد. او توانسته این مفاهیم پیچیده را با زبانی ساده و روایتی جذاب برای مخاطب بازگو کند.
فرنگیس مرده است بهخوبی نشاندهنده نگاه منحصربهفرد او به زندگی و مرگ است. با پرداخت دقیق شخصیتها و فضاسازیهای هنرمندانه، کریمخانی توانسته داستانی خلق کند که نهتنها یک روایت احساسی، بلکه اثری فلسفی و روانشناختی باشد.
علاقه او به جستوجوی معنا در فرهنگهای مختلف، از جمله آیینهای کهن، بهخوبی در این کتاب دیده میشود. این ویژگیها او را به نویسندهای متفاوت و تأثیرگذار تبدیل کردهاند که میتواند الهامبخش نسلهای آینده باشد.
فرنگیس مرده است یک رمان معمولی نیست؛ این کتاب همانند یک آینه است که زوایای مختلف زندگی انسان را بازتاب میدهد. در دنیایی که سرعت و سطحینگری بر آن حاکم شده، این اثر فرصتی است برای درنگ و تأمل.
کتاب با روایتی شاعرانه و در عین حال عمیق، داستانی انسانی را بازگو میکند که در هر فصل آن میتوان احساسات و افکار شخصیت اصلی را لمس کرد. اگر تا به حال با درد فقدان مواجه شدهاید یا سوالاتی درباره معنای زندگی و مرگ در ذهن داشتهاید، این کتاب میتواند همراهی ارزشمند برای شما باشد.
نویسنده با انتخاب شخصیت اصلی بهعنوان یک باستانشناس، استعارهای زیبا از جستوجوی گذشته و معنا در دل خاطرات و تمدنهای کهن خلق کرده است. این جستوجوی درونی و بیرونی، مخاطب را با چالشهایی عاطفی و فکری روبهرو میکند که بهراحتی قابل چشمپوشی نیستند.
همچنین، نگاه نویسنده به آیینهای کهن آفریقا، روایت داستان را فراتر از یک مرز جغرافیایی یا فرهنگی برده و آن را جهانی کرده است. همین ویژگیها این کتاب را به اثری منحصربهفرد تبدیل میکند که میتواند در میان آثار ادبیات معاصر ایران بدرخشد.
مرده را آوردند.
خوابانده بودندش روی تابوت و بالای تابوت را پوشانده بودند. جلوی تابوت را اما توری نازک سفیدی آویزان کرده بودند که میشد مرده را دید. دستها روی هم و چانه روی دستها، که گفتی دراز کشیده است و به چیزی زل زده است و نه انگار که مرده است.
نمرده بود. مرگ اینجا معنای دیگری دارد. میرفت که به جلوهٔ دیگری از طبیعت درآید.
ــ چرا آوردهاندش اینجا؟
از صاحب کومه پرسیدم.
ــ چون چند سال اینجا زندگی میکرد.
ــ خب؟
ــ مرده را میگردانند. میبرند که جاهایی را که در آن زندگی کرده دوباره ببیند.
ــ که خداحافظی کند؟
ــ خداحافظی؟! نه. او جایی نمیرود که خداحافظی کند. همینجاهاست. همهاش میآید به ما سر میزند.
و رفت که مرده را از نزدیک ببیند.
ــ اگر قرار باشد ما را هم پس از مردن بگردانند، چه میشود؟ تا به قبرستان برسیم که پوسیدهایم!
نخشب میگوید.
نیمهمشتی برنج جلوی تابوت پاشیدند، آخرین حصهٔ برنج از طبیعت انسانیاش. که شاید ساعتی دیگر بازگردد و در هیئت پرندهای دانهها را ورچیند.
تابوت به راه افتاد.
به راه افتادیم.
زنان هلهله میکردند و سرود میخواندند، شاید شعر زندگی پیرزن را. چند نفرشان رقصیدن آغاز کرده بودند.
اگر فرنگیس مرده است شما را تحت تأثیر قرار داد، این آثار نیز میتوانند به همان اندازه جذاب و الهامبخش باشند:
· کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی نشر چشمه
· کتاب روی ماه خداوند را ببوس نشر مصطفی مستور
فرمت محتوا | epub |
حجم | 846.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 152 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۰۴:۰۰ |
نویسنده | مسعود کریمخانی |
ناشر |