در قرآن، اسمِ بعضی پیامبران آمده است؛ اسمِ بعضی غیرِ پیامبران هم، چه صالح و چه طالح آمده است... این صلحا عاشقِ حضرتِ باری هستند... اما حضرتِ حق، بعضی را خودش هم عاشق است... عاشقیِ خدا توفیر دارد با عاشقیِ ما... خدا عاشقی است که حتا دوست ندارد، اسمِ معشوقش را کسی بداند... به او میگوید، رجل! همین... مرد!... همین... میفرماید و جاء من اقصی المدینه رجل یسعی... جای دیگر میفرماید و جاء رجل من اقصی المدینه یسعی، یعنی این دو تا رجل با هم فرق میکنند... هر دو از دور، از بیرونِ آبادی، دوان دوان، میآیند... اما اسمشان را حضرتِ حق نمیآورد... یکی میآید موسای نبی را نجات میدهد... قومِ بنیاسرائیل را در اصل نجات میدهد... دیگری هم قومی را از عذاب نجات میدهد... اسمش چیست؟ اسمشان چیست؟ نمیدانیم... رجل است...
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۵۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 296 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۵۲:۰۰ |
نویسنده | رضا امیرخانی |
ناشر | نشر افق |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۱۰/۲۰ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 83,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
به شدت توصیه میشه من تا کتابی رو نخونم نظر نمیدم این کتاب موضوع واحدی نداره و هدفش نشان دادن و زنده کردن راه و رسم مردونگی و جوانمردیه که امروزه خیلی ها تلاش میکنن تا از جامعه ما پاکش کنن و "غیرت" که روح یک جامعه مستقل پویا موفق و رو به جلوست غیرت بود که کشور ما رو سال ها جلوی غربی و شرقی و وطن فروش مزدور سرپا نگه داشت اگه بخوام اسم دیگه ای روی کتاب بذارم بهش میگم غیرت در این کتاب مرز بندی بین دین دار و مسلمان نما به خوبی مشخص شده نثر کتاب بسیار روان و گیراست خالی از حرف های بیهوده و خاله زنکیه برای منی که طالب کتاب با موضوع واحد و پر فزار و نشیبم شاید کتاب مناسبی نباشه ولی وقتی شروع به خوندنش میکنید نثر گیرای گتاب شما رو جذب میکنه و ازش دست نخواهید کشید! در مجموع به شدت توصیه میکنم
بالاخره تموم شد :| چند بار واقعا میخواستم بیخیال اش شم و بذارمش کنار(اونجایی که کتاب ها رو گذاشت تو پی ساختمون _اونجایی که مقام سید گلپا درست کرد بازم تو پی ساختمون ، کلا با پی ساختمون اش مشکل داشتم) بعضی از کلمات اش هم واقعا کلافه ام میکرد نمیدونم امیرخانی این کلمات رو از کجا درآورده بود و مجبور میشدم به لغت نامه سر بزنم. ام ا در کل داستان جالبی داشت و تصویر سازی های قشنگی تو ذهن ام میگذشت. حس میکنم خود کتاب هم مثل جمله آخرش بود که در وصف قیدار میگفت: اولش خوش نامی بعدش بدنامی آخرش هم گم نامی.
قیدار..قیدار...قیدار..کتابو که خواندی قیدار دیگه رهات نمیکنه لااقل به این زودیها نمیتونی اونو یه گوشه ذهنت جا بذاری و بهش فکر نکنی...جادوی قلم نویسنده است که قیدار را این چنین پرقدرت و اثر گذار و ماندنی خلق کرده وشاید هم خیلی ازماها درگذرعمرمان از کنارقیدارهایی گذشته ایم که این کتاب مارادردایره همذات پنداری با او گرفتار میکند. بهرصورت با پایان کتاب قیدار رهایت نمیکند. واقعا کتاب زیبا و خواندنی است.
اولین رمان ایرانی که باهاش حال کردم . دمت گرم قیدار خان خیلی مردی ! دمت گرم رضا امیرخانی برای نوشتن چنین داستانی!
این کناب، عالیه!
کتاب بدی نیست . خیلی هم جالب نیست. بیشتر شبیه داستانهای جمالزاده است با ادبیات سقلمه ای که یک راهنمای لغات همراش باید چاپ بشه . اگر به ادبیات لوتی وار و قدیمی با لغات زیاد و جزییات کهن علاقه دارید از این کتاب لذت خواهید برد . این کتاب نمونه ای از ادبیات تهران قدیم و به نوعی ماکتی از سبک زندگی آن دوران است . زندگی یک لوتی با همه جزییات . همین . سلیقه من نبود .
یک داستان عقب مانده با شخصیتی متحجر و عقب مانده به اسم قیدار که می باید کاروان و شتر می داشت اما گاراژ دارد و کلی ماشین که بیمه نامه های همه شان به اسم جون است .شخصیتی که مشخص نیست لوتی ست ؟ عارف است؟ مراد است؟ مرید است؟ مایه دار است؟ درویش است؟ این کتاب ملغمه ای از همه اینهاست با یک قصه بی مایه و نثر و روایت البته خوب .پیشنهاد نمیدم خوندنشو .اما اگه به تبلیغات رسانه اصول گرا اعتماد دارید که هیچ !!
خیلی عالی بود. سبک نوشتاری خاص با سواد نویسندگی بالا و استفاده هنرمندانه از تمام صنایع ادبی ، خواندن کتاب را لذت بخش میکند. فصل آخر کتاب به شکل هنرمندانه ای مطرح میکند که جوانمردی و مردانگی قیدار در زمان های بعدی به شکل های نوین و متفاوتی خودش را نشان میدهد و قیدار بودن همیشه امکان پذیر هست و ایرانیها در هر جا و مکانی قیدار دارند.
از زیارت نامه ی ارباب و " سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم" این جور بر می آید که پروردگار عالمیان رفیق بازها را بیش تر دوست دارد. رمانی بی نظیر?
کتابای اقای امیرخانی که کلا حرف ندارند! این کتاب هم یکی از بهترین کتابای ایشون بود. من دوسش داشتم و باهاش خیلی حال کردم و به همه توصیه میکنم بخوننش.