خشکم میزند!
– آقای نویسنده!
تقریباً این آمادگی را داشتم که درجایی به هویت واقعیم کسی اشاره کند. این خیلی طبیعی بود و احتمالاً با یک جستوجوی ساده همهچیز لو میرفت؛ اما در این دیدار آخر و در این سطح اصلاً انتظار نداشتم…
دوباره با صدایی از ته گلو میگوید:
– آقای نویسنده! درست بنویس!
میخندم. هنوز دستم را رها نکرده است. میگویم:
– تلاش میکنم صادق باشم. تحریم از مبادلهی کالا و ارز جلوگیری میکند. نمیگذارد کالا و ارز شما در کشور دیگری راه پیدا کند… اما تحریم بهجز کالا و ارزِ شما، جلو حرکت حرفِ شما را هم میگیرد…
دوباره دستم را میگیرد و فشار میدهد و با خوشحالی تائید میکند. بیشتر صدایی میشنوم از داخل حنجرهاش که نشان رضایت است. حالا وقتش است که در کوتاهترین زمان حرفم را بزنم. میگویم:
– در تحریم کالا و ارز مقصر امپریالیسم است، اما مقصر اصلی تحریم حرف شما، امپریالیسم نیست، خودتان هستید!
کتاب خوبی با متنی روان و مقایسه هایی زیرکانه و البته پیشنهاد میکنم در کنار این کتاب، کتاب «دختری با هفت اسم» را بخوانید تا دیدی جامع پیدا کنید.
5
خوشخوان 🪶
تا به حال در مورد کره شمالی کتابی نخونده بودم اما مطالبی پراکنده به گوشم خورده بود، به هر حال من از خوندن این کتاب لذت بردم و لحن طنز نویسنده رو خیلی دوست داشتم
4
خوب بود و سرگرمکننده. البته از شرایط زندگی و روز و حال مردم کره شمالی اطلاعات چندانی نصیب آدم نمیشه که طبیعی هم هست، با وضع سیاسی و اجتماعی اون کشور.
5
سرگرمکننده 🧩
گیرا 🧲
#کتاب_محبوب_من
خوندنش خیلی لذتبخش بود و بعضی جاهاش واقعا خندیدم...😅
5
با اینکه چندان چیزی برای گفتن نداشت ولی کتاب قشنگی بود