داستان «دختر کوچولو و خوشبختی» داستانی از کشور ایتالیاست؛ داستانی دربارهی مهربانی و خانواده. تلنگری کوچک که یادمان میآورد خوشبختی جایی نیست مگر در خانهی خودمان.
«دختر کوچولو و خوشبختی» هر کاری که میکردند به هم نمیرسیدند. چون مادر و پدر دخترک یک روز با خودشان فکر کردند اینطوری که زندگی میکنند، فایدهای ندارد و برای پیدا کردن خوشبختی باید به سفری دور و دراز بروند تا آن را با خود به خانه بیاورند. برای همین دخترشان را تنها گذاشتند و رفتند. دخترک فکر میکرد خوشبختی شاید بزرگترین دونات دنیا باشد یا بزغالهی کوچک و سفیدی که هیچوقت بزرگ نمیشود و تا همیشه کوچک میماند… تا اینکه یک روز مردی شکارچی از جلوی کلبهی دخترک عبور کرد و دلیل تنها بودنش را از او پرسید و بعد از آن…
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 68.۳۶ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 28 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۵۶:۰۰ |
نویسنده | بئاتریس مسینی |
مترجم |