در اعماق ژانر گوتیک ایرانی، رمان صوتی جاودانگان نوشتهی رضا جولایی، چون نگینی درخشان خودنمایی میکند. این داستان، الهامگرفته از قصههای خونآشامی، با ظرافت تمام، خواننده را به سفری در تاریکی و وحشت رهنمون میشود. قصر مرموز شاهزاده، واقع بر فراز قلههای برفی، یادآور لانهی کنت دراکولای افسانهای است. سکوت شب، بستر بیداری ابدی شاهزاده است و طلوع خورشید، او را به اختفا در اعماق تاریکی میکشاند. مردی غریبه، ناخواسته در روستایی متروک گرفتار میشود و پناهگاهی جز قصری مرموز نمییابد. گویی سرنوشت او را به دام تاریکی و وحشت کشانده است. فضای گوتیک داستان، با ظرافت تمام توسط نویسنده ترسیم میشود. آدمهای عجیب و غریب، با رازها و تاریکیهایشان، گامی به گام، وحشت را در وجود غریبه نهادینه میکنند. هرچند شیوهی روایت داستان کلاسیک و آشنا به نظر میرسد، اما ذرهای از اصالت و جذابیت آن را خدشهدار نمیکند. جولایی با تسلط بر عناصر ژانر گوتیک، موقعیتهایی نفسگیر و ترسناک خلق میکند که تا اعماق وجود خواننده نفوذ میکنند. جاودانگان، فراتر از یک داستان خونآشامی ساده، به کاوش در اعماق تاریکی وجود انسان میپردازد. وحشت و اضطراب، ریشه در تناقضات و رازهای ناگفتهی آدمیان دارد و جولایی با ظرافت تمام، این تاریکی را به تصویر میکشد. این رمان، اثری ارزشمند در ژانر گوتیک ایرانی است که با ظرافت و مهارت تمام، خواننده را به سفری در دنیای تاریکی و وحشت رهنمون میکند. اگر شما هم به شنیدن داستان و رمان فارسی علاقه دارید حتما به دستهبندی داستان و رمان درام فارسی فیدیبو سر بزنید.
رضا جولایی، نویسنده و ویراستار نام آشنا، در سال ۱۳۲۹ در تهران دیده به جهان گشود. حکایت سلسله پشت کمانان، نخستین اثر او در سال ۱۳۶۲ بود که آغازگر مسیری پربار در عرصه ادبیات ایران شد. جولایی در طول دوران فعالیت خود، آثاری چون جامه به خوناب، شب ظلمانی یلدا، حدیث دردکشان، تالار طربخانه، جاودانگان، نسترنهای صورتی، بارانهای سبز، برآمدن آفتاب زمستانی و سیماب و کیمیای جان را به رشته تحریر درآورد. سوءقصد به ذات همایونی، بیگمان از مشهورترین آثار این نویسنده است که موفقیتی چشمگیر در میان مخاطبان کسب کرد.
جهت مشاهده سایر آثار رضا جولایی کلیک کنید.
رمان صوتی جاودانگان بدون شک علاقهمندان به ادبیات گوتیک و داستانهای خونآشامی را مجذوب خود خواهد کرد. این اثر که از شاهکارهای ادبیات داستانی ایران به شمار میرود، با ظرافت تمام، خواننده را به سفری در دنیای تاریکی و وحشت رهنمون میکند. جولایی با قلم توانا و تخیل سرشار خود، فضایی گوتیک و وهمآلود را خلق میکند که تا اعماق وجود خواننده نفوذ میکند. قصر مرموز شاهزاده، آدمهای عجیب و غریب، رازها و تاریکیهای پنهان، همگی دست به دست هم میدهند تا فضایی ترسناک و دلهرهآور را به وجود آورند. شیوهی روایت داستان جاودانگان، کاملاً کلاسیک و آشناست. اما جولایی با ظرافت تمام، این کلیشه را از نو میآفریند و تجربهای بدیع و جذاب را برای خواننده رقم میزند. جاودانگان فراتر از یک داستان خونآشامی ساده است. این رمان، به کاوش در اعماق تاریکی وجود انسان میپردازد. وحشت و اضطراب، ریشه در تناقضات و رازهای ناگفتهی آدمیان دارد و جولایی با ظرافت تمام، این تاریکی را به تصویر میکشد. رمان جاودانگان، از معدود داستانهای ژانر گوتیک ایرانی است که با ظرافت و مهارت تمام، به نگارش درآمده است. مطالعهی این اثر، فرصتی عالی برای آشنایی با این ژانر جذاب و مهیج فراهم میکند. رضا جولایی از نویسندگان برجستهی ادبیات ایران است که قلمی توانا و نثری فاخر دارد. مطالعهی آثار او، لذتی ناب برای علاقهمندان به ادبیات فارسی به ارمغان میآورد.
قصبهای متروک بود ـ یا من چنین پنداشتم. باد سرد مثل مار در میان درختان پیچید و از لابهلای دیوارهای کهن بیرون خزید، گرد من چرخید و صورت و دستهایم را لیسید. لرزی در تنم دوید. تکههای برف سرگردان به زمین مینشست. درها همه بسته بود و من در میدانچهی خالی ایستاده بودم. دقایقی پیش کالسکهچی مرا پیاده کرده بود، درحالیکه دوروبر را میپایید و دعایی زیرلب میخواند. حتی دستمزدش را نشمرد؛ شلاق بر اسبها کشید و با شتاب دور شد. چهرهی تنها همسفرم را دیدم که با هراس از پشت شیشهی کالسکه سری تکان داد و بعد تنها بر خاک یخزده ایستاده بودم و پنجرههای بستهی خانهها و دکانهای شبکوبزده را نگاه میکردم. درست مثل تصویری بود از کابوسهای کودکی. این تصویر نقطهی آغازی بود بر ماجرایی هراسناک و باورنکردنی. اکنون که بعدِ سالها از هراس کابوسگونهی آن ماجرا رستهام، گاه باور ندارم تمام این وقایع در رؤیا اتفاق نیفتاده باشد. دگرگونی اندکی در منطق شاید ما را بر آن دارد تا هر چه در رؤیا میبینیم خیال بپنداریم و هر چه در زندگی روزمره میبینیم واقعیت. شاید مرگ یعنی در رؤیا بیدار بودن و در بیداری رؤیا دیدن. شاید جاودانگان در گوشههای تاریکِ رؤیاهای ما متولد میشوند و رشد میکنند. شاید… سرانجام زمانی بر آن شدم که این وقایع را روی کاغذ بیاورم، تنها به قصد هشدار به آنان که به دیدهی تمسخر در این حکایت مینگرند، زیرا یقین دارم عنقریب جماعت دیگری از این موجودات، در گوشهای دیگر از خاک، از زمین سر برخواهند آورد و آنگاه تمامی این کلمات حقیقتی خواهد شد. عیان و پُرمعنا و شاید به کار شمایی بیاید که آسوده در گوشهای روزگار میگذرانید و خود را در امان میپندارید، اگر بدانید زیر پایتان مُردگان چندهزارساله در تکاپوی رستاخیزند... گویی از پشت دیوارها و در قاب پنجرههای بسته صدها چشم به من خیره بود: مردی با سرداریِ مشکی، کلاه رسمی، چمدانی در دست و ساعت نقرهای زنجیردار در جیب جلیقه و کفشهایی غبارگرفته که در میدانچه ایستاده و به دوروبر خود مینگرد و هنوز در وجود خود و مدارکی که همراه آورده، آن کاغذهای مُهر شدهی نشاندار، بازماندهی قدرتی را که تمدن شهری در آنسوی کوهها به او بخشیده احساس میکند...
اگر شما هم به شنیدن رمان و داستانهای فارسی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
راهنمای مردن با گیاهان دارویی نویسنده عطیه عطارزاده ناشر رادیو گوشه
چراغ ها را من خاموش می کنم نویسنده زویا پیرزاد ناشر نوین کتاب
سه گزارش کوتاه درباره ی نوید و نگار نویسنده مصطفی مستور ناشر نوین کتاب
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 314.۹۸ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۵:۳۵:۵۹ |
نویسنده | رضا جولایی |
راوی | مجید آقاکریمی |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۳/۰۷ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
حتما بشنوید 🌹 و لذت ببرید♥️ و با صدای مجید آقا کریمی ف وق العاده شده 👏👏👏👏👏👏⭐⭐⭐
اجرا عالیه. میکس و مستر این کار بینهایت جالبه.
هم صدای عالی هم میکس بینظیر
موضوع به تن داستان زار میزد