مادر جوانی که روزهای جوانیاش به داغ جگرگوشههایش گذشت و خم به ابرو نیاورد. شیرزنی توصیف نشدنی که در صفحات این کتاب فقط گوشههایی از صبر زینبگونهاش به تصویر کشیده شده است. مادری نمونه که علاوه بر تقدیم سه فرزند خود، افتخاری همسری جانباز دوران دفاع مقدس را دارد. اولین شهید این خانواده شهید داود خالقیپور، متولد۱۳۴۴ است که در سال۱۳۶۲ طی عملیاتخیبر در جزیرهمجنون به فیض شهادت نائل آمد. دو شهید دیگر این خانواده نیز رسول و علیرضا متولدین۱۳۴۶ و ۱۳۵۰ بودند که به طور همزمان در سال ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه، عملیات پاسگاهزید در آغوش یکدیگر آسمانی شدند.
گزیدۀ متن:
کنار تابوت زانو زدم. پوستش از شیمیایی مُلتهب و تن سفیدش پر از دانههای ریز قرمز بود. مثل وقتی که سرخک گرفت. به پوستش دست کشیدم. زخم ترکشهای زبر. چقدر حرف برای گفتن داشتم. به صورتش دست کشیدم. سرمای تنش در جانم خزید. چرا قدر پسرم را ندانستم؟ تا چشم بر هم زدم، از پیشمان رفت. من ماندم و حسرتی که دلم را میسوزاند. دستش را در دستم گرفتم. موهایش را نوازش کردم. صورتم را نزدیکش میبردم و عقب میآوردم. حرف میزدم و گریه میکردم. ساکت میشدم و نگاهش میکردم. میبوییدم و میبوسیدمش. همة تنش را لمس کردم. ذرهذرة داوود را به خاطر میسپردم.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 329.۲۹ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۵:۴۹:۳۶ |
نویسنده | زینب عرفانیان |
راوی | اعظم کیانی نیا |
ناشر | گروه فرهنگی هنری یم |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۲/۰۲ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
عالیه حتما گوش کنید، لحظ ات بسیار زیباییرو با گوش دادن به این کتاب تجربه میکنید.
آرامش بخش و پربار بود.
اصلا این کتاب رو دوست نداشتم!