کتاب آسیاب رودخانهی فلاس نوشتهی جرج الیوت، رمانی است که در سال ۱۸۶۰ منتشر شد. این رمان، داستان زندگی دو شخصیت اصلی به نامهای تام و مگی تالیور، برادر و خواهری را که در کنار رودخانهی فلاس در نزدیکی روستای سنت اوگس بزرگ شدهاند، روایت میکند.
تام، پسر بزرگ خانواده، فردی جاهطلب و باهوش است که میخواهد زندگی متفاوتی از پدرش، که یک آسیابان فقیر است، داشته باشد. او به دانشگاه میرود و پس از فارغالتحصیلی، به عنوان وکیل مشغول به کار میشود.
مگی، دختر کوچک خانواده، فردی باهوش و حساس است که به هنر و موسیقی علاقه دارد. او آرزو دارد که روزی بتواند به تحصیلات خود ادامه دهد و نویسنده شود. داستان این کتاب، به موازات زندگی این دو شخصیت، روایت میشود. داستانی که در آن، عشق، خیانت، آرزو، و ناامیدی، دست در دست هم میدهند و سرنوشت این شخصیتها را رقم میزنند.
کتاب آسیاب رودخانهی فلاس، رمانی است که به موضوعات مختلفی مانند عشق، آرزو، ناامیدی، و جامعهی انگلستان در قرن نوزدهم میپردازد. این رمان، با نگاهی واقعگرایانه به جامعهی انگلستان، به بررسی مسائلی مانند سنت و مدرنیته، مذهب و عرف، و آزادی و عشق میپردازد.
جرج الیوت، نویسندهی انگلیسی دوران ویکتوریا، با رمانهای واقعگرایانهی خود، به بررسی مسائل مهمی مانند سنت و مدرنیته، مذهب و عرف، و آزادی و عشق پرداخت. او، با شخصیتپردازی قوی و زبان روان و سادهی خود، آثاری ارزشمند خلق کرد که همچنان مورد توجه علاقهمندان به ادبیات قرار دارند.
کتاب آسیاب رودخانهی فلاس، به شخصیتپردازی شخصیتهای خود توجه ویژهای دارد. شخصیتهای این کتاب، شخصیتهای چندوجهی و پیچیدهای هستند که با انگیزهها و اهداف مختلف، به پیش میروند.
کتاب آسیاب رودخانهی فلاس، با نگاهی واقعگرایانه به جامعهی انگلستان، به بررسی مسائلی مانند سنت و مدرنیته، مذهب و عرف، و آزادی و عشق میپردازد.
کتاب آسیاب رودخانهی فلاس، با زبانی روان و ساده نوشته شده است. این زبان، برای مخاطبان عام قابل فهم است و نیازی به داشتن دانش تخصصی ندارد.
آقای تالیور گفت: «چیزی که میخواهم این است که تام خوب تحصیل کند؛ تحصیلی که براش نان و آب داشته باشد. قصد دارم روز عید یوحنا تو یک مدرسهی درستوحسابی بگذارمش. دو سال تو مدرسهی روزانه کافی بود اگر میخواستم ازش یک آسیابـان یا کشاورز بسازم، چون یـه عالمه بیشتر از من تحصیل کرده: همهی خرجی که پدر من برای آموزش من کرد یک ترکهی غان بود و الفبا. اما من میخواهم تـام بفهمی نفهمی دانشمنـد شود، تا بتواند از پس کلکهای این آدمهایی که قشنگ حرف میزنند و پرطمطراق مینویسند بر بیاد. تو این دادخواهیهـا، داوریها و این چیزها به کمکم میآد. نمیخواهم این بچه راستراستکی وکیل شود ــ براش متأسف میشوم اگر یک بیسروپا بشود ــ بلکه یکجور مهندس، یا نقشهبردار، یا دلال حراج و ارزیاب، مثل رایلی، یا وارد یکی از آن کسب و کـارهایی بشود که آدم توش زود ترقی میکند و همـهاش منفعت است و هیچ سرمایهای نمیخواهد، بهجز یک زنجیر ساعت بزرگ و یک چارپایهی بلند. اینها تقریباً همهاش یکی است، و به گمانم حتی فرق زیادی هم با وکالت ندارد؛ چون رایلی همانطور بهصورت ویکم زل میزند که یک گربه بهصورت یک گربهی دیگر. اصلاً ازش نمیترسد ...
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۱۲ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 462 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۲۴:۰۰ |
نویسنده | جُرج الیوت |
مترجم |