رمان زمان اشتباه، مکان اشتباه نوشتهی جیلیان مک آلیستر، داستانی رازآلود و پرماجرا در ژانر جنایی را رو ایت میکند. در این داستان، نویسنده به سراغ هولناکترین کابوس یک مادر میرود و سپس راهی برای رهایی از آن کابوس را به تصویر میکشد. شب هالووین است. جنیفر با ذوق و شوق کدو حلوایی را تزیین کرده و مقابل در خانه گذاشته است. برخلاف همیشه، کلی، همسرش، هنوز بیدار است. ساعت از نیمه شب گذشته و جنیفر تلاش میکند تا نگرانی خود را بابت تاد، پسر هجده سالهشان، پنهان کند. تاد به تازگی به سن قانونی رسیده و حالا میتواند به تنهایی به بسیاری از کارها مبادرت کند. لحظاتی بعد، تاد به خانه میآید. اما او تنها نیست. جنیفر در تاریکی شب، او را همراه با یک غریبه میبیند. وقتی به تاد نزدیک میشود، با صحنهای هولناک روبرو میشود: پسرش در حال فرو کردن چاقو در بدن غریبه است. جنیفر که وحشتزده بر سر صحنه حاضر میشود، با جسد بیجان غریبه روبرو میشود. او هیچ اطلاعی از هویت و انگیزهی قاتل ندارد، جز اینکه میداند آیندهی تاد تباه شده و زندگی همگی آنها در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. اگر شما هم به خواندن داستان و رمان خارجی حوزه جنایی و پلیسی علاقه دارید حتما به دستهبندی داستان و رمان جنایی خارجی فیدیبو سر بزنید.
جیلیان مک آلیستر، نویسندهای بریتانیایی، متولد ۲۸ فوریه ۱۹۸۵ است. او با نگارش هفت رمان پرفروش، جایگاه خود را در میان نویسندگان مطرح ساندی تایمز و نیویورک تایمز تثبیت کرده است. آثار او به ۴۰ زبان ترجمه شده و مورد استقبال گسترده مخاطبان در سراسر جهان قرار گرفتهاند. مک آلیستر به خاطر داستانهای جذاب و شخصیتهای پرداختهشدهاش مشهور است. او تاکنون جوایز متعددی را از آن خود کرده، از جمله انتخاب شدن برای باشگاه کتاب ریس ویترسپون، باشگاه کتاب ریچارد و جودی، باشگاه کتاب رادیو ۲ و حضور در فهرست نهایی جایزه کتاب ملی. همچنین چندین اثر او به منظور ساخت فیلم و سریال تلویزیونی اقتباس شدهاند. هفتمین رمان مک آلیستر با عنوان زمان اشتباه، مکان اشتباه به موفقیتی چشمگیر دست یافت و در فهرست پرفروشهای ساندی تایمز رتبه چهارم و در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز رتبه دوم را به خود اختصاص داد.
کتاب زمان اشتباه، مکان اشتباه داستانی رازآلود و جنایی را روایت میکند که از همان ابتدا خواننده را مجذوب خود میکند. ماجرای هولناک قتل یک غریبه توسط پسر هجدهساله، لحظهای نفسگیر را رقم میزند و خواننده را در جستجوی راز این اتفاق و سرنوشت شخصیتها همراه میکند. نویسنده در خلق شخصیتهای داستان، ظرافت و مهارت قابل توجهی به کار برده است. خواننده به راحتی میتواند با شخصیتها همذاتپنداری کند و احساسات و انگیزههای آنها را درک کند. از جمله شخصیتهای محوری داستان میتوان به جنیفر، مادر مضطرب و نگران، تاد، پسر سرکش و پشیمان، و کارآگاه مصمم برای کشف حقیقت اشاره کرد. مک آلیستر با ظرافت تمام، فضای داستان را به تصویر میکشد. حس اضطراب، ترس و نا امیدی به خوبی در تار و پود داستان تنیده شده و خواننده را در اتمسفر داستان غرق میکند. درست زمانی که فکر میکنید راز داستان را کشف کردهاید، اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد و مسیر داستان به کلی تغییر میکند. این پیچشهای داستانی، خواننده را تا انتها با خود همراه میکنند و مانع از حدس زدن روند داستان میشوند. علاوه بر داستان جنایی جذاب، زمان اشتباه، مکان اشتباه به مفاهیم عمیق انسانی مانند عشق مادرانه، پشیمانی، رستگاری و بخشش نیز میپردازد. این موضوعات به عمق داستان میافزایند و آن را به اثری فراتر از یک داستان سرگرمکننده تبدیل میکنند. مهارت نویسنده در خلق شخصیتها و روایت داستان، در کنار تناسب آن با آموزههای روانشناسی و ایجاد تعلیقهای هوشمندانه، این اثر را به داستانی باکیفیت و جذاب تبدیل کرده است. داستانی که مخاطب را تا انتها با خود همراه میکند و او را به حل معما دعوت میکند. نکته قابل توجه دیگر، چینش هنرمندانه اتفاقات در مسیر مشخص داستان است. به گونهای که خواننده به راحتی نمیتواند روند داستان را پیشبینی کند و همین امر، جذابیت اثر را دوچندان میکند. جوایز و افتخارات کتاب زمان اشتباه، مکان اشتباه عبارتند از : پرفروش نیویورک تایمز؛ منتخب باشگاه کتاب Reese؛ منتخب مجلهی یواسای تودی؛ بهترین کتاب تریلرِ سال از نگاه ساندی تایمز؛ نامزد جایزهی RUSA CODES Reading List (2023)؛ بهترین کتاب تریلر ماه از نگاه واتراستونز (مارچ 2023)؛ نامزد جایزهی گودریدز برای بهترین کتابِ تریلر و رازآلود (2023)؛ نامزد جایزهی کتاب بریتانیا برای بهترین کتاب تریلر و جنایی (2023)؛ذحضور در فهرست بهترین کتابهای جنایی Theakston Old Peculier (2023)
جنیفر از اینکه امشب ساعتها را عقب میکشند خوشحال است. یک ساعت اضافه، وقت بیشتری برای این دارد که وانمود کند منتظر برگشتن پسرش به خانه نیست.
ساعت از نیمهشب گذشته، و حالا سیام اکتبر است.
چیزی به هالووین نمانده. جنیفر به خودش یادآوری میکند که تاد هجده سال دارد. نوزاد پسرکوچولویی که ماه سپتامبر به دنیا آورد حالا یک آدمبزرگ شده، پس هر کاری دلش بخواهد میتواند انجام دهد.
خودش بیشتر عصر را ناشیانه مشغول بریدن یک کدوحلوایی بوده و حالا کدوی آماده را لبه پنجره بزرگ مشرف به خیابان میگذارد و روشنش میکند. تزیین کدوحلوایی را دقیقاً به همان دلیلی انجام داده که خیلی از کارهای دیگر را انجام میدهد ـ چون حس میکند موظف است. اما از طرفی، کدو زیبا شده. کجوکوله است، اما زیباست.
صدای پاهای شوهرش کِلی را از پاگرد طبقه بالا میشنود و برمیگردد تا به او نگاه کند. بیدار بودنش عجیب است. شوهرش سحرخیز است و او شببیدار. از اتاقشان در طبقه دوم بیرون آمده. موهای آشفته مشکیاش در نور کم تقریباً آبیرنگ دیده میشوند. لباس تنش نیست. فقط لبخند کوچک و کمی شیطنتآمیزی گوشه لبش دارد.
از پلهها پایین میآید. نور به خالکوبی مچ دستش میتابد: یک تاریخ. روزی که مطمئن شد عاشق او است، بهار سال ۲۰۰۳. جنیفر تماشایش میکند. در سال اخیر، در چهلوسهسالگی، فقط چند تار از موهای روی سینهاش سفید شدهاند. به کدوحلوایی اشاره میکند. «سرت شلوغ بود؟»
جنیفر با خجالت توضیح میدهد: «آخه همه از این کدوهای تزیینشده دارن، همه همسایهها.»
«خب به ما چه؟» کِلی همیشگی.
«تاد هنوز برنگشته.»
«برای اون تازه سر شبه.» موقع تلفظ هجاهای سر شب میشود لهجه ملایم ولزی را در صدایش حس کرد. انگار که نفسش لحظهای پشت رشتهکوهها گیر میکند. «مگه اجازه ندادیم تا ساعت یک بیرون باشه؟»
اینجور مکالمهها بینشان خیلی عادی است. جنیفر بیش از حد به بعضی چیزها اهمیت میدهد، و کِلی گاهی کمتر از حد معمول. درست وقتی جنیفر مشغول این فکرهاست، کِلی برمیگردد و حالا شوهری که بیشتر از بیست سالِ تمام عاشقش بوده درست جلوی چشمش قرار گرفته. بینظیر است. نگاهی به خیابان میاندازد.
«الان همسایه ها همهجات رو میتونن ببینن.»
اگر شما هم به خواندن داستان و رمان جنایی خارجی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
کودک 44 نویسنده تام راب اسمیت انتشارات مروارید
ماجرای ناپدیدشدن استفانی ملر نویسنده ژوئل دیکر انتشارات البرز
کسی که می شناسیم نویسنده شاری لاپنا انتشارات البرز
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 2.۵۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 368 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۱۶:۰۰ |
نویسنده | جیلیان مکآلیستر |
مترجم | روناک احمدیآهنگر |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | weong place wrong time |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۷/۱۶ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 239,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب جالبی بو د واقعا آدم رو درگیر خودش میکنه پر از رمز و رازه و هربار یه تیکه از پازل تکمیل میشه بعضی جاهاش مو به تن سیخ میکنه.بعضی جاهاش پند آموز هم هست؛ سفر در زمان داره، فقط وقتی کلش رو بخونین صفحه آخرش یکم چیز ها رو گنگ میکنه که من خوشم نیومد (بجز اون چیزای جزئی دیگه هم بود که خوشم نیومد واسه همین یه ستاره کم دادم) یعنی اگه پایان رو میزد وقتی روز مثبت یک تموم میشه خیلی بهتر بود. اولش گفتم چه کتاب قطوری کی برسم تمومش کنم ولی تقریبا دو روزه تمومش کردم. اگه وقت آزاد دارید بخونید حالا بازم خودتون میدونید هیجانی، استرس زا، یکم ترسناک، معمایی، کشش داره
۳.۵/۵ ⭐️ ایده کتاب رو دوست داشتم چراکه متفاوت با تمام کتابهای معمایی /جنایی بود که خونده بودم. شما توی این کتاب برای کشف حقیقت همراه با شخصیت اصلی داستان در زمان به عقب برمیگردید. و همچنین پایانبدی خوب و قابل قبولی داشت. ولی خب نمیشه کشدار بودن کتاب رو انکار کرد. کتاب میتونست کوتاهتر و خلاصهتر باشه.و اینکه بخش زیادی از داستان رو حدس زده بودم ولی با این حال مواردی هم داشت که من رو غافلگیر کرد. در کل بنظرم ارزش خوندن رو داشت.
نظرات اکثریت مشابهه : کتاب، شروع جذابی داره و ایده اش هم عالیه ولی برای خوانندگان رمان های معمایی، قابل پیش بینیه و تقریباً قبل از وسط داستان، کل ماجرا رو حدس زده بودم. شاید اگه نویسنده، کتاب رو کوتاه تر نوشته بود و این همه اطلاعات نمی داد... کمتر قابل پیش بینی میشد. دو نکته ی مثبتی که در مورد این کتاب می تونم بگم : یکی پایانشه و دیگری آموزندگیش! فکر می کنم برای همه ی مادرها خواندنش خالی از فایده نباشه، حتی پدر ها. خیلی جالبه که دقت کنیم تصمیمات کوچکمون ممکنه چه عواقبی روی سرنوشت فرزندمون بذاره.
ایده کتاب رو خیلی دوست داشتم و ای کاش میشد برای ما هم این اتفاق بیفته. به نظرم هدف کتاب، ترسیم صرفا فضایی معمایی و جمایی به مخاطب نیست و بلکه در کنارش از مجرای روایت معماگونه میخواد پیام اخلاقی مهمی رو برسونه که قدر وقت و رخدادهای ظاهرا کمتر مهم زندگیمون رو بدونیم و به سادگی از کنارشون عبور نکنیم. ی جاهایی از کتاب دلم میخواست منم برگزدم ده سال قبل. امنیاز کم دادم چون یکم کشدار بود ی جاهایش و تقریبا از اواسط کتاب میشد حدس زد اخرش رو…
نشر نون بی نهایت عالی مننسخه چاپی رو گرفتم و انقدر گیرا و خوب بود که تو چند روز با وجود حجم زیاد تموم کردم!تا اواسط کتاب معماهارو روشن میکنه و بعد اون به تک تکشون پاسخ میده جوری که من بعد هر چند صفحه شوکه میشدم! به شدت به کسایی که ژانر معمایی وسفر در زمان دوست دارند پیشنهاد میشه
خرید این کتاب هم خودش یه اشتباهه ، ایده ش خوب بودا ولی طولانی بود و شدیدا کش پیدا کرده بود اینقد که موضوع جالبش کمرنگ شد ، من 50 درصد اول کتاب رو کامل خوندم 50 درصد بقیه رو جسته گریخته خوندم و بیشترش رو رد کردم و باز اخرش چیزی رو از دست نداده بودم و می دونستم چه اتفاقی افتاده و چی به چیه و چیز خاصی از اتفاقات کتاب رو از دست نداده بودم.
اگر به کتاب های معمایی علاقه ندارید ، حتما این کتاب را بخوانید ، چون بعد از خواندن این رمان عاشق این گونه داستان ها می شوید . سرگرم کننده و تا حدودی آموزنده در حین خوندن به این فکر میکردم که چه فرصت هایی را از دست دادم و یا چه چیز های مهمی را در زندگی راحت از کنارشون گذشتم . و مهم ترین چیز میتونه خانواده باشه
داستاننش که واقعی نیس بیشتر شبیه آرزوعه ( اسپویل) اینکه وقتی متوجه یه اشتباه بشی بتونی اینقد برگردی عقب تا ریشه اشتباهتو پیدا کنی کلا این موضوع که تو کتابهای معمایی یکی از نزدیکان مقصر اِصلیه خیلی جالبه بخونین آقا...کتاب بدی نیس...ولی خب اعجاب انگیز هم نیس
یه داستان فانتزی جنایی رو تعریف میکنه. برای یک بار خوندن کتاب قابل پیشنهادیه. سخت گیر نباشید و فقط از ایده ی نویسنده لذت ببرید. تا آخرین صفحه کتاب هم برای خواننده سورپرایز داره .
واقعا محشر بود. ایده متفاوتی با اکثر رمان های جنایی پلیسی داشت. واقعا خیلی جاها آدم رو شوکه میکرد. شاید بعضی جاهاش در حد خیلی کمی حوصله سربر میشد ولی خیلی زود دوباره به روند خفنش برمیگشت. به نظرم بدون شک ارزش خوندن داره. قطعا پیشنهاد میکنم.