درباره چگونه برای ادامه ی زندگی مشترکمان تصمیم بگیریم؟
کتاب چگونه برای ادامه زندگی مشترکمان تصمیم بگیریم؟ نوشتهی آلن دو باتن راهکارهایی را به خوانندگان ارائه میکند که بر اساس نوع مشکلاتی که در زندگی مشترک خودشان دارند تصمیم بگیرند در آن رابطه بمانند یا جدا شوند.
مشکلات و درگیری در زندگی مشترک هر شخصی وجود دارد. فرد در مواقعی همسر خود را دوست دارد و ممکن است در شرایطی قرار گیرد که از همسر خود متنفر شود و نتواند وی را تحمل کند. آلن دو باتن سعی کرده است در این کتاب شرحی از این وضعیت ارائه داده و سپس توضیح دهد که چگونه میتوان این مشکل یا مسئله را حل کرد. باتوجهبه میزان بالای حساسیت یک رابطه تصمیمگیری درباره هر موضوعی مانند تمام شدن یا ادامه دادن باید بر اساس نگاهی واقعبینانه باشد. زمانی که افراد صرف ساختن یک زندگی کردهاند در مواقع بسیاری ارزش این را دارد تا برای تداوم زندگی مشترک تلاش کنند.
کتاب چگونه برای ادامه زندگی مشترکمان تصمیم بگیریم به ما نشان میدهد که برای تصمیمگیری برای یک رابطه بخشها مثبت و منفی آن را در کنار هم بگذاریم و رفتاری بالغانه از خود نشان دهیم. به عبارتی، بهجای این که از یک مسئله فاجعه بسازیم و در جایگاه درست قرار بگیریم، تا بتوانیم باتوجهبه این دوگانگی پیشآمده راهکارها را بهدرستی اجرا کنیم.
- بخشی از کتاب:
وقتی افراد سعی میکنند دلیل جدایی زوجهای خاص را توضیح بدهند معمولاً بر ایده تفاوت تأکید میکنند. یکی شخصیت خلاق و بینظمی داشت، در مقابل دیگری شخصیت مدیریتی منظم؛ یکی تپه نوردی را دوست داشت درحالیکه دیگری از فضای باز متنفر بود؛ جای تعجب نیست که آنها مجبور شدند جدا بشوند.
در پس این توضیح نظریهای غالب راجع به عشق وجود دارد: اگر ازدواجی موفق است، دلیلش شباهت دو طرف رابطه است. تفاوت است که آنها را از هم جدا میکند. وقتی عملکرد سایتهای همسریابی مدرن را در نظر میگیریم متوجه میشویم که این نظریه چقدر گسترده است. این وبسایتها با هدف کمک به ما برای یافتن فرد «درست»، پایگاههای اطلاعاتی خود را جستوجو میکنند تا ما را با کسی مطابقت بدهند که با ما در سلایق، علایق و نگرشها بیشترین اشتراک را داشته باشد. تئوری این است که هر چه تعداد تفاوتها کمتر باشد، احتمال کارایی رابطه بیشتر است. هرچقدر هم این موضوع قابلقبول به نظر برسد یک حقیقت اساسی راجع به عشق را که ما با هزینههای گزاف نادیده میگیریم در بر میگیرد: هیچ زوجی هرگز به دلیل تفاوتهایشان از هم جدا نمیشوند. آنها از هم جدا میشوند؛ زیرا یکی از آنها از شنیده نشدن خسته شده است.