سرسبزی هر درخت، وابسته به برگهای آن است؛ این برگها هستند که با استفاده از انرژی موجود در نور و تولید اکسیژن، بخش مهمی از کتاب حیات درخت و سایر موجودات را رقم میزنند. شجره طیبهای که خداوند در قرآن فرموده هم از این قاعده مستثنی نیست؛ همان درختی که اصل و ریشهاش در زمین است و شاخ و برگش در آسمان. اصلاً شاید برای همین بود که رسول مهربانیها فرمود: «مَثَل من و علی، مَثَل درختی است که من ریشه و تنه آن هستم و علی شاخه، حسن و حسین میوه و شیعه برگهای آن را تشکیل میدهند»
برگ بودن برای چنین درختی، هم لذت دارد و هم افتخار؛ درختی که بهار و خزانش جز خیر و برکت ثمری ندارد. بهار که باشد، برگ جان میگیرد و کمک میکند به رشد بیشتر درخت، خزان هم که بیاید، برگهایی که به پای درخت میریزند، کمکم جذب ریشهها میشوند. شیعه که باشی، حیات و مماتت برای اسلام، خیر و برکت است.«هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ»؟
شهید علیرضا بابایی، یکی از پرشمار برگهای درخت امامت و ولایت است. یکی از پرشمار شیعهای که راکد و ساکت و منفعل نبود. جریان داشت. در عرصههای مختلفی جهاد کرد و جاودانه شد. سخت است برای آقا رضا فعل ماضی به کار بردن. اصلاً، سخت است که برای آقا رضاها فعل ماضی به کار ببریم؛ مگر نفرموده است: «بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.» رضای شهید در مسیر حیات طیبه، پرتکاپو و خیر منتشر بود. «وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً».