کتاب شهر ممنوع اثر ویل مبیت نشر انتشارات شهر قلم

تقدیر مابل را سرنوشت آشغال دماغی رقم می‌زند که حالا روی انگشتانش نشسته است. انگشتی که حالا بین دهان و دیوار مردد مکث کرده تا مابل تصمیم بگیرد آن را بخورد یا به دیوار بمالد. آیا می خوردش؟ البته دزدهای دریایی هیچ وقت فکر نمی کردند دخترها هم از این کارها بکنند و حالا سزای عمل او این است که اسیر دست دزدهای دریایی بشود... اما این سرنوشت مابل جونز است، دختری که انگشت توی دماغش می کند...