رمان ارتقا نوشته بلیک کرواچ، اثری درخشان در ژانر علمی تخیلی است که به کاوش در این مفاهیم عمیق میپردازد. داستانی چالشبرانگیز و میخکوبکننده که ذهن خواننده را به سفری شگفتانگیز در دنیای آینده میبرد. «تو قدم بعدی برای تکامل بشریت هستی...» این جمله، نغمهای آشنا در گوش بشرِ آینده است. زمزمهای که نویدِ تحولی شگرف را میدهد، تحولی که مرز میان انسان و ابر انسان را کمرنگ میکند. اما اگر این گمانه به حقیقت بدل شود چه؟ اگر انسانِ فردا، مجهز به تواناییهای خارقالعادهای گردد که تاکنون تنها در قلمرو افسانهها و داستانهای علمی تخیلی به چشم آمدهاند؟ تصور کنید که تمرکز مطلق را تجربه کنید، گویی پردههایی از ذهنتان کنار رفته و دریچهای نو به سوی دانایی گشوده شده است. انجام چندین کار به طور همزمان، دیگر یک رویا نیست، بلکه امری بدیهی است. حافظهای بینقص، گویی تمام آموختهها و تجربیات در اعماق وجودتان حک شدهاند و خوابی کوتاه، برای تجدید قوا کافی است. اینها، تنها گوشهای از تواناییهای انسانِ فراتر هستند. موجودی که گویی از قفس محدودیتهای بشری رها شده و به سوی افقهای بیکرانِ هستی گام برمیدارد. اما این دگرگونی، بدون چالش نخواهد بود. مرز میان انسان و ماشین، بیش از پیش باریک خواهد شد. هویت، اخلاق و جایگاه انسان در دنیایی که هوش مصنوعی در آن نفوذی عمیق دارد، زیر سوال میرود. رمان ارتقا اثری درخشان است که به کاوش در این مفاهیم عمیق میپردازد. داستانی چالشبرانگیز و میخکوبکننده که ذهن خواننده را به سفری شگفتانگیز در دنیای آینده میبرد. اگر شما هم به خواندن داستان و رمان خارجی حوزه فانتزی علاقه دارید حتما به دستهبندی داستان و رمان فانتزی خارجی فیدیبو سر بزنید.
بلیک کراوچ، نویسندهای آمریکایی متولد سال ۱۹۷۸ در ایالت کارولینای شمالی، است. او بیشتر به خاطر رمانهای علمی تخیلی و معماییاش شناخته میشود. کراوچ دوران تحصیلی خود را در دانشگاه کارولینای شمالی در رشته زبان انگلیسی و نویسندگی خلاق گذراند.
جهت مشاهده سایر آثار بلیک کراوچ کلیک کنید.
در رمان ارتقا از همان ابتدای داستان، با معمایی روبرو میشویم که خواننده را مجذوب خود میکند. لوگان، شخصیت اصلی داستان، به طور ناگهانی با تواناییهای خارقالعادهای روبرو میشود و زندگیاش به طور کامل دگرگون میشود. این اتفاق، او را به سفری پرمخاطره میکشاند تا راز این تواناییها را کشف کند و با خطرات پیش رویش مقابله کند. کراوچ با ظرافت، لایههای مختلف داستان را به تدریج آشکار میکند و خواننده را در حدس و گمان نگه میدارد. پیچشهای داستانی غیرمنتظره، هیجان و جذابیت داستان را دو چندان میکنند و تا انتهای کتاب، شما را مجذوب خود میکنند. رمان ارتقا، صرفاً یک داستان سرگرمکننده نیست، بلکه به بررسی ایدههای علمیتخیلی عمیق و فلسفی نیز میپردازد. کراوچ در این اثر، به مفاهیمی مانند هوش مصنوعی، مهندسی ژنتیک، تکامل بشر و آیندهی بشریت میپردازد و خواننده را به تفکر و تأمل در مورد این موضوعات وا میدارد. نویسنده با ظرافت، مرز میان واقعیت و تخیل را در هم میشکند و به گونهای داستان را روایت میکند که خواننده حس واقعی بودن اتفاقات را تجربه کند. شخصیتهای رمان ارتقا، به خوبی پرداخته شدهاند و هر کدام از آنها، ویژگیها و انگیزههای خاص خود را دارند. لوگان، شخصیت اصلی داستان، شخصیتی پیچیده و چندبعدی است که با چالشهای زیادی روبرو میشود و در طول داستان، شاهد تحولات و دگرگونیهای او هستیم. شخصیتهای دیگر داستان نیز به نوبهی خود، نقش مهمی در پیشبرد داستان دارند و به باورپذیری و جذابیت آن میافزایند. کراوچ با ظرافت، دنیای داستان را ترسیم میکند و خواننده را به سفری در دنیایی آیندهنگرانه میبرد. جزئیات دقیق و توصیفات ظریف نویسنده، به خلق فضایی باورپذیر و ملموس کمک میکنند و خواننده را به دل داستان میبرند. رمان ارتقا، داستانی جذاب و سرگرمکننده است که میتواند برای طیف وسیعی از مخاطبان جذاب باشد. اگر به دنبال داستانی هیجانانگیز در ژانر علمی تخیلی هستید که به بررسی ایدههای عمیق و فلسفی نیز میپردازد، این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
هنریک سورن را در کافهای واقع در فرودگاه بینالمللی پیدا کردیم. منتظر بود تا نیم ساعت دیگر سوار بر یک جت سریعالسیر عازم توکیو شود.
تا امشب تنها او را در تصاویر ثبتشده توسط پلیس اینترپل و فیلم دوربینهای مداربسته دیده بودم. از روبهرو اما آنچنان ابهتی نداشت: یک متر و شصت قد، کفشهای کتانی کهنه مارک سنتلورن که البته اصل هم نبودند و یک هودی مارکدار که بخش اعظمی از صورتش را پوشانده بود. انتهای کافه پشت پیشخان ایستاده بود، کتاب میخواند و هرازگاهی جامش را از بطری نوشیدنی مارک کراگ لبریز میکرد.
کنار او جایی برای خودم باز کردم و نشانم را روبهرویش گذاشتم. روی نشان، تصویرِ عقاب سرسفیدی حکاکی شده بود که بالهایش یک جفت مارپیچِ مولکول دیانای را در بر گرفته بودند. تا چند لحظه هیچ عکسالعملی از او ندیدم. گمان کردم شاید بهخاطر درخشش گویهای نورانیای که روی سرمان روشن بودند نشان را ندیده باشد، اما سرش را برگرداند و به من نگاه کرد.
لبخند زدم.
کتابش را بست. اگر هم دستپاچه شده بود، نشان نمیداد. فقط با آن چشمهای آبی اسکاندیناویاییاش خیره به من نگاه میکرد.
گفتم: «سلام هنریک. من مأمور رمزی هستم. برای آژانس حفاظت ژن یا همون جیپیاِی کار میکنم.»
«و... اونوقت... چه خطایی از من سر زده؟»
سورن سی و سه سال پیش در شهر اسلو متولد شده، اما در لندن، شهری که مادرش بهعنوان سیاستمدار در آن مشغول به کار بوده، تحصیل کرده است. حالت حرف زدنش بسیار شبیه به لهجه مردم لندن است.
گفتم: «چرا نریم یه جای دیگه در مورد این قضیه حرف بزنیم؟»
کافهچی خیره به ما نگاه میکرد، حتماً متوجه نشانم شده بود. شاید پیش خودش فکر میکرد که نمیتواند پولی از ما بگیرد.
سورن گفت: «پروازم داره دیر میشه.»
«قرار نیست بری توکیو، حداقل امشب نه.»
ماهیچههای فکش منقبض شدند و چشمهایش به حالت خیرهگونهای شروع به سوسو زدن کرد. موهای بورِ بهنسبت بلندش را پشت گوشهایش جمع کرد و نگاهی به دوروبرش انداخت. سپس به مسافرینی که بیرون از کافه، در سالن مرکزی تجمع کرده بودند خیره شد.
اگر شما هم به خواندن داستان و رمان فانتزی خارجی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
شازده کوچولو نویسنده آنتوان دوسنت اگزوپری انتشارات نیلوفر
مترو 2033 نویسنده دمیتری گلوخوفسکی انتشارات کتابسرای تندیس
درباری از خار و رز نویسنده سارا جی ماس انتشارات آذرباد
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۸۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 376 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۳۲:۰۰ |
نویسنده | بلیک کراوچ |
مترجم |