کتاب سر کلاس فیلم سازی الکساندر مکندریک نشر چشمه

بازدیدکننده‌هایی در حال چرخیدن در یک کارگاه بلورسازی‌اند که در آن قهرمان جوان فیلم، که یکی از صنعتگران زبردست است، به شکلی خیال‌انگیز جام‌ها، گلدان‌ها و آینه‌های تزیینی درست می‌کند. یکی از بازدیدکنندگان خانم بازیگر جذابی است که فردی مسن و ثروتمند همراهی‌اش می‌کند که به‌وضوح می‌خواهد او را تحت‌تأثیر قرار دهد. در همین حال، خانم بازیگر بیش‌تر مجذوب این قهرمان صنعتگر است. درحالی‌که همراه مسنش دارد هدیه‌ای از داخل ویترین مغازه می‌خرد، قهرمان از پشت دیواری شیشه‌ای نگاه می‌کند. دختر از میان همین حایل شیشه‌ای به او لبخند می‌زند، که در نتیجه‌ی آن قهرمان، پس از زدن چند خراش روی یکی از قطعات شیشه‌ای با الماس شیشه‌بُر، قطعه‌ی کوچکی از شیشه به شکل قلب برای خانم بازیگر درست می‌کند. خانم بازیگر مشعوف می‌شود اما مجبور است فوراً پنهانش کند، زیرا دوست ثروتمندش با آینه‌ی بزرگ و آراسته‌ای بازمی‌گردد و با غرور آن را به او هدیه می‌دهد. او درون آینه نگاه می‌کند و سپس لحظه‌ای لبخند می‌زند. اما دوربین چیزی به ما نشان می‌هد که مرد مسن نمی‌تواند ببیند: در واقع این خانم، به تصویر آن مرد جوان که در آینه افتاده لبخند می‌زند.