اعترافات هولناک لاکپشت مرده رمانی از مرتضی برزگر، نویسندهی ایرانیست. مرتضی برزگر بیش از این کتاب قلب نارنجی فرشته را منتشر کرده بود که با استقبال فراوانی مواجه شده بود. این کتاب همانطور که از عنوانش پیداست فضایی طنز آلود و گروتسک دارد. روای همسرش را از دست میدهد و داستان شروع میشود؛ زنی جوان، قلدر و عجیبی که در بیمارستان از دنیا میرود. حالا راوی مجبور است در رویارویی و مواجهه با این اتفاق آدمهایی که بر هر شکلی به او مشکوکند را درک کند. راویِ کتاب بازیگوش است، هراس دارد روح زن مردهاش روزگارش را سیاه کند و از سویی از اعماق وجودش این زن را دوست دارد.
نسخه صوتی اعترافات هولناک لاکپشت مرده توسط انتشارات گوشه، با صدای نیما رئیسی منتشر شده است و شما میتوانید از فیدیبو بشنوید و لذت ببرید.
ضیا، کاراکتر اصلی، مردیست عزادار و شکست خورده. همسرش کانی را از دست داده و باید با مرگ او کنار بیاید. داستان در چند روز پس از مرگ کانی میگذرد و ما وارد جهان ذهنی و نگاه او به جهان و آدمهای اطرافش و دنیا پیرامونش نگاه کنیم. شخصیت ضیا در ابتدا شخصیت دوست داشتنیای نیست؛ مردی شهوتروان و بددهن. او گمان میکند که همسرش هیچوقت او را دوست داشته نداشته و حتی به او خیانت هم میکرده است. او ترکیبی از احساسات متناقض انسانیست؛ همانقدر که ترسیده و عصبانیست، تشنه محبت و امنیت است. بزرگر بدون هیچ اشاره مستقیمی نشان میدهدکه او مدام با ترسهای عمیقی همچون ترس از مرگ، تنهایی، فقدان و دوست داشته نشدن دست و پنجه نرم میکند.
اعترافات هولناک لاکپشت مرده یک رمان فانتزیست که خواننده اضطرابهایی که با صراحت و مستقیم به آن اشاره نمیشود، اما همیشه حاضر است و وجود دارد را به فراموشی در ذهن منتقل کند. مرگ، از دست دادن، گذر عمر، نبود معشوق و ترسهایی از این دست که همگی همخاتوادهاند. در اعترافات هولناک لاکپشت مرده تمامی این نگرانی ها به شکلی نمادین به معنایی تازه و جدید میرسد؛ معنایی غیر از آنچه بازنمایی و تصویر شده. برزگر در این کتاب تلاش میکند به دنیای درون بازگردد؛ بازگشت به اعماق بدن و غرق شدن در آرامشی ناگسستنی.
مرتضی برزگر 25 خرداد 1360 متولد شد. او در رشتهی IT تحصیل کرد و مدیر تولید نرم افزارهای آموزشی شرکت پرند و مدرس نرم افزار است. همچنین او به نوشتن و تدریس نویسندگی مشغول است. اولین کتاب او یعنی قلب نارنجی فرشته با استقبال مواجه شد و بعد از آن کتاب اعترافات هولناک لاکپشت مرده را منتشر کرد. مرتضی برزگر در سال 1394 و 1395 نفر نخست جایزه داستان انقلاب در بخش داستان کوتاه شد.
اگر به داستان و رمان در ادبیات معاصر فارسی علاقه دارید خواندن این کتاب را از دست ندهید. این کتاب با زبانی ساده و طنز سیاه به مسائل ترسهای درونی انسان میپردازد. این طنز سیاه و گروتسک به کمک برزگر آمده تا پیچیدگیهای شخصیت را به مخاطب نشان دهد. همه ما ترسهای درونی بسیاری داریم. گاه آنها را میشناسیم و به آنها آگاهی داریم و گاهی اوقات نیز چنان در اعماق روح و روانمان ریشه دواندهاند که تنها در شرایط سختیها و رنج کشیدنها به یادمان میآیند. شاید بتوان گفت قصه کتاب اعترافات هولناک لاک پشت مرده، قصهی ترسها و رنجهای درونی انسان باشد که پشت هزاران نقاب پنهان شدهاند. با این کتاب شاید بتوان به کمک تخیل از این مخمصه فرار کرد.
نیم ساعتی است بالای سالن روی سه تا صندلی چوبی نشستم. من، مادر کانی که پیشونی باندپیچی خونی خروپف میکنه و مانی. جلومون زن و مرد و بچه، شونه به شونه روی زمین چندک زدن. رسم فامیل کانیه؛ کافیه بفهمن کسی مرده، هرجا باشن فوری سوار هواپیما و قطار و اتوبوس و سواری میشن و خودشون رو میرسونن به خونه داغدیده. زل میزنن به صاحبخونه که باید جایی بلندتر از اونها نشسته باشه. هیچ نمیشه توی چشماشون نگاه کرد از بس رگهای خونی داره.
از گوشه و کنار هق هق گریه به گوش میرسه. بعضی وقتها هق هق تبدیل میشه به آواهای نامفهوم و یکهو مثل ویروس توی جمع پخش میشه. اما بیشتر اوقات ساکتن و به صدای عبدالباسط گوش میدن تا برسه به سوره بعد. اون وقت همصدا با قاری و با صوتی غمگین و تودماغی میگن: بسم الله الرحمن الرحیم...
-
تا قبر کانی راه زیادی نیست. لنگ میزنم و عرق می کنم و با هر قدمی، همه جایم می سوزد. جلو گلفروشی، یک شیشه گلاب میخرم و چند شاخه گل. کل پول توی کارتم را میکشم. یارو میگوید «دو تومنم بعدا برامون بیار.» تا جلو قبر کانی خودم را میکشم. خاک قبرش حسابی نشست کرده. شیشه گلاب را باز میکنم و خالیاش میکنم روی قبر. گل ها را شکل یک قلب بزرگ برایش پرپر میکنم. صدایش از سرم بیرون نمیرود که «ای کاش من زودتر از تو بمیرم ضیا.» به عکسش که نگاه میکنم، چشمم تار میشود از اشک.
اگر داستان اعترافات هولناک لاکپشت مرده و آثار مرتضی برزگر علاقه دارید شما را به شنیدن چند کتاب صوتی دیگر نیز دعوت میکنیم.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 528.۶۸ مگابایت |
مدت زمان | ۰۹:۳۷:۲۷ |
نویسنده | مرتضی برزگر |
راوی | نیما رئیسی |
ناشر |