رمان خوب مثل مرده ها اثر هالی جکسون با انتشار در سال 2021، بار دیگر طوفانی در دنیای ادبیات به پا کرد و دنبال کنندگان مشتاق خود را به وجد آورد. این رمان که در ادامهی رمانهای پرمخاطب راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب و دختر خوب، خون بد به نگارش درآمده، ماجراهای نفسگیر پیپ فیتز-آموبی، کارآگاهِ شجاع و در عین حال آسیبپذیر داستان را روایت میکند. پیپ که در حال مبارزه با اختلالات اضطرابی خود با مصرف قرص زاناکس است، با چالشی جدید روبرو میشود. او که به دریافت پیامهای تهدیدآمیز عادت دارد، این بار با پیامی عجیب و تکراری از سوی فردی ناشناس روبرو میشود. گویی این فرد سایهای همیشگی در زندگی پیپ است. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود. کبوترهای مرده و نقاشیهای رازآلود با گچ، آرامش پیپ را به طور کامل از بین میبرند. او که از بیتوجهی کارآگاه هاکینز نسبت به این شواهد نا امید شده، خود دست به کار میشود و در جستجوی قاتل سریالی که در گذشته دستگیر شده، به سرنخهای تازهای دست مییابد. با وجود دستگیری قاتل، نگرانی جدیدی ذهن پیپ را به خود مشغول میکند: آیا این فرد، همان کسی است که او را تهدید میکند؟ یا شخص دیگری در این ماجرا دخیل است؟ پیپ که در این راه از کمک پلیس ناامید شده، چارهای جز یافتن قاتل واقعی و نجات جان خود ندارد. او با تکیه بر شجاعت و ذکاوت خود، گام در مسیری پرمخاطره میگذارد و در هر قدم به رازهای تازهای پی میبرد. اما زمان به سرعت در حال گذر است و او برای فرار از این کابوس وحشتناک، فرصت چندانی ندارد. خوب مثل مرده ها رمانی پر از هیجان است که خواننده را تا انتها مجذوب خود میکند. این اثر بار دیگر ثابت میکند که هالی جکسون یکی از قدرتمندترین و خلاقترین نویسندگان ژانر جنایی در دنیای امروز است. اگر شما هم به خواندن داستان و رمان خارجی حوزه جنایی و پلیسی علاقه دارید حتما به دستهبندی داستان و رمان جنایی خارجی فیدیبو سر بزنید.
هالی جکسون، نویسنده بریتانیایی، در سال 1992 متولد شد. او در رشته ادبیات و نوشتن خلاقانه تحصیل کرد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته زبان انگلیسی دریافت کرد. جکسون نوشتن را از سن کم آغاز کرد و اولین رمان خود را در 15 سالگی به نگارش درآورد. اما شهرت او با انتشار مجموعهی راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب رقم خورد. این مجموعه به پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز تبدیل شد و مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. جکسون با خلق شخصیتهای جذاب و فضاسازیهای نفسگیر، به سرعت جایگاه خود را در میان نویسندگان برجسته ژانر جنایی تثبیت کرد. آثار او به دلیل روایتهای غیرخطی، کاوش در موضوعات روانشناسی و اجتماعی و لحن طنزآمیزشان مورد توجه قرار گرفتهاند.
جهت مشاهده سایر آثار هالی جکسون کلیک کنید.
خوب مثل مرده ها یک انتخابی ایدهآل برای دوستداران کتابهای جنایی تبدیل شده است. هالی جکسون در این رمان، خواننده را به سفری پرمخاطره در دنیای تاریک یک قاتل سریالی میبرد. داستان از همان ابتدا با لحنی هیجانانگیز آغاز میشود و تا انتها، مخاطب را در فضایی پر از هیجان نگه میدارد. شخصیت اصلی داستان، پیپ فیتز-آموبی، کارآگاهی شجاع و در عین حال آسیبپذیر است که با چالشهای متعددی در زندگی شخصی و حرفهای خود روبرو میشود. خواننده به راحتی میتواند با پیپ همذاتپنداری کند و در طول داستان، او را در مسیر کشف حقایق همراهی کند. علاوه بر پیپ، شخصیتهای فرعی داستان نیز به خوبی پرداخت شدهاند و هر کدام نقشی منحصر به فرد در پیشبرد داستان ایفا میکنند. تعاملات بین شخصیتها و تضادهایی که بین آنها وجود دارد، به جذابیت و عمق داستان میافزاید. جکسون در خلق فضای داستان، مهارت قابل توجهی دارد. او به خوبی حس ترس، اضطراب و نا امیدی را که شخصیتها تجربه میکنند، به خواننده منتقل میکند. در کنار روایت داستانی جنایی، خوب مثل مرده ها به بررسی موضوعات روانشناسی و اجتماعی مختلفی مانند اختلالات اضطرابی، تبعیض جنسیتی و خشونت علیه زنان میپردازد. این موضوعات به عمق داستان میافزایند و آن را به فراتر از یک داستان سرگرمکننده تبدیل میکنند. جکسون در کنار لحن جدی و گاه غمانگیز داستان، از طنز نیز به طور ماهرانهای استفاده میکند. این طنز، تلخی داستان را تا حدودی تعدیل میکند و به خواننده کمک میکند تا با شخصیتها ارتباط برقرار کند. جکسون در خوب مثل مرده ها خواننده را تا انتها غافلگیر میکند. پایانی که او برای داستان رقم میزند، غیرقابلپیشبینی و تکاندهنده است و به همین دلیل، تا مدتها در ذهن خواننده باقی میماند. جوایز و افتخارات کتاب خوب مثل مرده ها عبارتند از : پرفروشترین مجموعههای نیویورکتایمز با بیش از یک میلیون نسخه فروش، نامزد جایزه برترین کتاب داستانی نوجوان گودریدز در سال 2021 و از کتابهای برتر در طبقهبندی آمازون.
نگاهِ مُرده. اسمش همین است، مگر نه؟ بیجان، سرد، خالی. حالا نگاه مرده همیشه همراهش بود و دنبالش میکرد. هیچوقت از او فاصله نمیگرفت؛ انگار در پس ذهنش قایم شده بود و تا خواب و رؤیا همراهش میآمد. نگاه مُردة او همان لحظهای بود که زندگی از کالبدش خارج شد. آن را در نگاههای لحظهای و عمق سایهها میدید. گاهی هم به آینه زل میزد و آن نگاه در چهره خودش مینشست.
پیپ باز هم آن را دید. مستقیم به او خیره بود. نگاهی مرده در صورت کبوتری مرده که جلوی خانه افتاده بود. کبوتر سرد و بیجان بود و فقط انعکاس تصویر پیپ در آینه چشمهایش تکان میخورد. پیپ خم شد و دستش را دراز کرد. نمیخواست کبوتر را لمس کند. فقط باید به آن نزدیک میشد.
بابا از پشتسرش گفت: «بریم، دردسر؟» درِ خانه را محکم بست و پیپ از جا پرید، چون صدای بسته شدن در طنین صدای تفنگ را داشت؛ همراه دوم پیپ.
ایستاد و گفت: «ب ـ بله.» گلویش را صاف کرد. نفس بکش، نفس بکش. «ببین، این کبوتر مُرده.»
بابا خم شد تا نگاهی بیندازد. پوست سیاه دور چشمانش جمع شد و شلوار رسمی و مرتبش چروک افتاد. بعد حالت صورتش عوض شد. پیپ او را خیلی خوب میشناخت. میخواست شوخی کند و بگوید...
«چطوره واسه شام بخوریمش؟»
بله، درست بهموقع. حالا تقریباً مدام شوخی میکرد. انگار حسابی تلاش میکرد لبخندی روی لبهای پیپ بنشاند. پیپ تسلیم شد و لبخند زد.
«باید کنارش یه موش لهشده هم سِرو کنیم.» بالاخره نگاهِ خالی کبوتر را رها کرد و کوله قهوهایرنگش را روی دوشش انداخت.
بابا ضربهای به پشتش زد و خندید. «ها، عجب دختر مریضی دارم!» وقتی متوجه حرفش شد دوباره حالت صورتش تغییر کرد. در دل آن چهار کلمه ساده چه مفهومی نشسته بود. حتی در صبح زیبای ماه اوت و در کنار گرمای وجود پدرش هم نمیتوانست از مرگ فرار کند. انگار الان تمام زندگیاش در مرگ خلاصه شده بود.
بابا سعی کرد فضا را عوض کند. هیچوقت زیاد معذب نمیشد. با سر به ماشین اشاره کرد. «یالا، نباید دیر به جلسه برسی.»
پیپ گفت: «آره.» در را باز کرد و نشست. نمیدانست چه بگوید. ماشین راه افتاد و او ذهنش را پیش کبوتر جا گذاشت.
اگر شما هم به خواندن داستان و رمان جنایی خارجی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
مردم مشوش نویسنده فردریک بکمن انتشارات نون
مرگ خانم مگینتی نویسنده آگاتا کریستی انتشارات هرمس
قتل در قطار سریع السیر شرق نویسنده آگاتا کریستی انتشارات هرمس
فرمت محتوا | epub |
حجم | 4.۴۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 416 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۳:۵۲:۰۰ |
نویسنده | هالی جکسون |
مترجم | محدثه احمدی |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | .[۲۰۲۱] ,As good as dead |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۰۵/۲۶ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این کتاب خیلی با دوتا کتاب قبلی فرق میکنه حس میکنم از اول نویسنده برای نوشتن این کتاب دوتا کتاب قبلی اش نوشته تا به اینجای داستان برسه همه سوال ها رازایی که پشت شخصیت ها بود مشخص میشه و راستش خوندنش سخت بود چون یه اتفاقی افتاد که حتی بهش فکرم نمیکردم پیپ اسیب خورده اس از اتفاقی که تو کتاب قبلی افتاد مدام همه چیز براش تکرار میشه نمیتونه بخوابه این پیپ خیلی با پیپ هیفده ساله ی کتاب اول فرق میکنه نظرها درمورد این کتاب متفاوت بود میتونم درک کنم که چرا جوری که این داستان پیش رفت دوست نداشتن با این کتاب گریه کردم ترسیدم شوکه شدم و گیج شدم مرز بین خوب و بد گم کردم چیزی که واقعا دوست داری با خوندن یه کتاب تو ایم ژانر تجربه کنی و البته پیپ راوی برای من خیلی عزیزن خیلی دوست داشتین " تیم پیپ و راوی :((" جوری که راوی همیشه برای پیپ اونجا بود و یه قسمت کتاب که روای به پیپ میگه "هیچکس نمی تونه تورو از من بگیره ،حتی خودت" ماجراهای این کتاب خیلی دارک تر از دوتا کتاب قبلین من بهتون پیشنهاد میکنم بخوندیش و لذت بردم 💘
براساس دو کتاب قبلی هالی جکسون از این کتاب هم انتظار یک اثر گیرای معمایی پلیسی داشتم ولی کتاب کاملن روانشناسانه شده بود؛ که البته به ذات چیز بدی نیست ولی نميتواند خواسته خواننده کتابهای پلیسی را فراهم کند؛ از طرفی در میانه راه ناگهان داستان منطق خودش را از دست داد و انسانهای خوب براي رسیدن به عدالت تبدیل به آدم بده شدند و روند کتاب به شکلی بود که گویا نویسنده فقط دستور داشته سیصد صفحه دیگر بنویسد تا انتظار انتشارات را برآورده کند. متاسفم که کتاب سوم حال و هوای دو کتاب اول را تحتالشعاع قرار داد و قوین توصیه میکنم کتاب اول و دوم را بخوانید ولی کتاب سوم هرگز، تا تصورات تان از قهرمان داستان بهم نریزد!!!!
اوایل کتاب به شدت کند جلو میرفت و خستهکننده بود. باوجود درگیری پیپ با PTSD و اعتیاد، هالی جکسون نتونستهبود اونطور که باید خواننده رو درگیر کنه اما خب...شما قطعا جلدهای قبل رو خوندین و برای فهمیدن پایان داستان ادامه میدین! خبر خوب اینه که تو جلد سوم حالوهوای کاملا متفاوتی رو تجربه میکنین؛ چه از نظر شخصیت پردازی، چه پیچش داستانی! اینکه از این تغییر استقبال میکنین یا ناامید میشین کاملا سلیقهایه...به شخصه دوستش داشتم :) در کل به عنوان پایان مجموعه، جای فکر داشت، میشد باگها برطرف بشه و هیجانانگیزتر نوشته بشه! همچنان رو دست جلد اول نیومده😉
باید بگم این جلد در مقایسه با دوجلد قبلی واقعا ناامید کننده بود ! هرچقدر که از خوندن دوجلد قبلی لذت بردم اینجا این اتفاق نیفتاد. ژانر این جلد در مقایسه با جلدای قبلی بیشتر جنایی بود تا معمایی و اگر دنبال اتفاقی و معمایی هستید که مغزتونرو منفجرکنه، خب اینجا این اتفاق نمیوفته. متاسفانه کتاب پر از توضیحات زیادی و حوصلهسربر هست بطوریکه خیلی از قسمتای کتاب رو میشه رد کرد(که همینکارم کردم) چیزی که حالا توی جلد دوم و سوم دوست داشتم این رفرنس دادنای به جلدهای قبل بود که نشون میده نویسنده از جلد اول ،داستان جلدهای بعدی رو تو ذهنش داشته.
نسبت به کتابای قبلی پایان جالبی نداشت. نمیدونم چرا نویسنده حس کرده که نمیشه به سیستم پلیس اعتماد کرد و ادامه کار رو به خود پیپ سپرده. توی کتاب بازگشت ریچل پرایس هم همین مسیر رو پیش گرفته با این تفکر که پلیس حرف منو باور نمیکنه چون تنها شاهد الزایمر گرفته. این همه مدارک و شواهد فیزیکی موجود هست ولی نظر نویسنده اینه که پلیس متوجه نمیشه.
پیپ بزودی به دانشگاه خواهد رفت، ولی همچنان درگیر تحقیقات جنایی قبلی است. او مرتب پیام های تهدیدآمیز دریافت می کند. پیپ حدس می زند بین این تهدیدها و یک قاتل سریالی ارتباطی وجود دارد. پیپ باید این معما را حل کند چون جانش در خطر است.
کتاب جالبیه اما خیلیییییی کشدار نوشته شده، مخصوصاً شرح مکرر افکار و احساسات پیپا از حوصله خواننده خارجه، من تقریباً نصف کتاب که همین توصیفات اضافه بود رو نخونده رد کردم و چیزی رو هم از دست ندادم.
داستان جذابی داره البته یکم از دو کتاب سطحش پایین تره ولی بازم بهت هیجان میده . یکم توصیفات این داستان بیشتر از قبلیاست. توی این کتاب همه گره ها و نکات گنگ داستان تو این کتاب حل میشه .
به نظر من داستان بسیار جذابی داره تا زمانی که تمامش نکنی فکرت پیشش میمونه.کتاب دیگه ای هم ازین نویسنده خوندم که همینقدر پر کشش و گیرا بود .متن بدون غلط املایی بود .ممنونم فیدیبو .
روند داستان جالب بود و کمابیش با نظریه های خود آدم برای ادامه داستان متفاوت و خب اخراش خیلی نفس گیر میشه یعنی میخوای زود بخونی که بفهمی چی میشه ولی دروغ چرا پایانش یکم غیر واقعی بود