از میان کسانی که سرمایه فکری لازم برای ارائه کار جامعهشناسی حرفهای را پدید آوردند، گئورگ زیمل شاید اصیلترین و خلاقترین آنها باشد. او در جستوجوی موضوعی برای جامعهشناسی که آن را از تمام دیگر علوم اجتماعی و رشتههای علوم انسانی متمایز سازد طرح حوزه جدیدی را برای کشف کردن ریخت و کاوش در جهانی از عناوین نو را در آثاری در پیش گرفت که افکار نسلها جامعهشناس را هدایت و پیشبینی کرده است. مفاهیم شاخص جامعهشناسی معاصر همچون فاصله اجتماعی، حاشیهای بودن، شهرنشینی بهمثابه شیوه زندگی، ایفای نقش، رفتار اجتماعی به منزله مبادله، تضاد بهمثابه فرایندی منسجم کننده، گروه دونفره، تعامل چرخشی، گروههای مرجع بهمثابه چشمانداز، و دوسویگی جامعهشناختی ایدههایی را تجسم میبخشند که زیمل شمایی از آنها را بیش از شش دهه پیش ارائه کرده است. اینها و ایدههای مشابه فقط کسری از بازده فکری کامل زیمل را نشان میدهد، ایدههایی که همچنین آثار ماندگاری را در زیباییشناسی، اخلاق، شناختشناسی، متافیزیک، و تاریخ اندیشه دربرمیگیرد.