هنر چیست؟ چه نسبتی با زیبایی، به فراخدامنهترین معنای آن، دارد؟ آیا اصلاً میشود تعریفش کرد؟ خود این زیبایی چیست؟ کیفیّت شیء است یا کیفیّت نگرندهی در شیء؟ کیفیّتی افسونکننده و فریبا است یا کیفیّتی پیوسته با راستی و نیکی؟ آیا راز هنر در همین زیبایی است، یا، چنان که برخی مدّعی شدهاند، پای چیز دیگری در میان است؟ چه چیزی در هنر هست که پارهای از ما را چنین شیفته و مسحور خود میسازد؟ چیست آن آن بیانناشدنی که شوریدگان هنر در طلبش میسوزند و میگدازند؟ و چگونه است که همین هنر بر پارهای دیگر از ما آدمیان کار نمیکند و اثر نمینهد؟
آیا، به همان اندازه که سودائیانِ عالَمش میگویند، هنر از ضروریات حیات انسانی است؟ یا، چنان که دیگرانی متعرّض شدهاند، از امور غیرضرور و تجمّلی زندگی است؟ ارزش هنر تا چه اندازه است و از کجا است؟ آیا ارزش هنر منحصر در وجه زیباییشناختی آن است، یا این که میتوان ارزشهای دیگری - از جمله ارزشهای اخلاقی، حقوقی، شعائری و مناسکی، مصلحتاندیشانه، و ناظر به عرفوعادات اجتماعی - را نیز به آن نسبت داد و، بر طبق این ارزشهای دیگر، به نقد و ارزیابیاش نشست؟ پرسش دشوارتر این که: کدام قسم از این ارزشها بهاصطلاح ذاتی هنر اند و کدام عرضی آن؟ به بیان دیگر، هنربودن هر اثر هنری به داشتن کدام قسم از این ارزشها است؟ و پرسش ذهنسوزتر آن که: به وقت تعارض میان این ارزشها در عالم هنر چه باید کرد؟
قدرتِ هنر - اگر قدرتی دارد - ناشی از چیست؟ برخی معتقد اند که در قدرت اثرگذاری هنر بر حیات آدمی مبالغهها شده است و برخی، بهعکس، بر آن اند که این قدرت چنان که باید بهجدّ گرفته نشده. کدام سوی این نزاع برحقّ است؟ آیا هنر قدرت شناختبخشی دارد؟ بالاتر از آن، آیا هنر میتواند شناختهایی به ما ببخشد که از هیچ راه دیگری نمیتوانیم کسبشان کرد؟ دربارهی استعداد و قدرت هنر در فریفتن مخاطبان و ایجاد جهل مرکّب چه باید گفت؟ آیا، در کمال شگفتی، باید تصدیق کنیم که هنر هر دو قدرت را دارد؟
معرفتبخشی و/یا جهلافزایی تنها دعاوی معطوف به قدرت هنر نیستند؛ دعاوی اثرگذاری دیگری نیز طرح شده است، از جمله پرورش برخی مهارتهای ذهنی و روانی. مسئله این است که آیا هنر واقعاً میتواند مهارتهایی را در آدمیان بپرورد یا نه.
دعوی دیگر در باب قدرت تأثیر هنر بر عواطف آدمی است. در توان هنر در این خصوص تقریباً تا امروز کسی تردید جدّی نکرده است؛ آن چه محلّ مناقشه بوده است میزان و نحوهی این اثرگذاری است. هنر تا چه پایه و مایه میتواند در عواطف ما اثر کند و چه عواطفی را در ما بیدار میتواند کرد؟