داستان رنج و جنگ. کورسرخی را میتوان داستان سرگذشت واقعی مردمان افغانستان و شهرهای مرزنشین ایران دانست. عالیه عطایی به عنوان نویسنده این کتاب، در قالب ۹ داستان، روایت زنانهای از جنگ بیان میکند. عطایی که خود سالها در مرز ایران و افغانستان زندگی میکرد، در این روایتها داستان زندگی دختری کم سن و سال را بیان میکند که طی ۹ روایت، بزرگ و بالغ میشود. این کتاب که یکی از بهترین رمانهای ایرانی است، خوانندگان را به یاد کتابهای سوتلانا آلکسیویچ میاندازد. این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهای نشر چشمه است و تاکنون به چاپ سوم رسیده است. کورسرخی نیز مانند بسیاری از نوشتههای عطایی به مهاجرت میپردازد. مهاجرت برای افرادی که نه در این سوی مرز جای دارند و نه در سوی دیگر مرز.
عطایی متولد سال ۱۳۶۰ است. وی افغانی تبار و ساکن ایران است و دوران کودکی خود را در مرز استان خراسان جنوبی گذرانده است. پس از گذراندن دوران کودکی، وی به بیرجند رفت و در آنجا به تحصیلات متوسطه پرداخت. عطایی مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه هنر تهران دریافت کرد. وی از نوجوانی علاقه بسیار زیادی به نویسندگی داشت و این موضوع باعث شد تا با انتشارات و روزنامههای مختلف مثل همشهری و مجله تجربه همکاری داشته باشد. منتقدان ادبی، عطایی را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین زنان نویسنده در این عصر دانستهاند. اولین نوشته وی مگر میشود هابیل، قابیل را کشته باشد بودکه به عنوان مجموعه داستان در سال ۱۳۹۱ به چاپ رسید. کتاب دیگر وی کافورپوش است که جایزه مهرگان ادب را برای وی به ارمغان آورد. اکثر آثار وی در نهایت به موضوع مهاجرت و سختیهای آن میپردازد.
افغانستان کشوری هم مرز با ایران است که از نظر فرهنگی شباهتهای زیادی با ما دارد. افغانستان در طی چهل سال گذشته همواره درگیر جنگ و نبرد چه به صورت داخلی و چه نبردهای خارجی بوده است. چهل سال جنگ چیزی بجز نکبت و عقب ماندگی برای مردم نجیب این سرزمین به همراه نیاورده است. چه زمان دکتر نجیب و کودتای کمونیستی وی، و چه زمان ظهور طالبان و جنگ ناتو در افغانستان، مردم این کشور همواره در رنج و سختی مهاجرت بودهاند. این موضوع دستاویز نوشته عطایی است. عطایی در کتاب کورسرخی با قلمی شیوا و روان از رنج و جنگ گفته است. توصیفات کتاب جذاب هستند و خواننده را با خود همراه میکند، به گونهای که انگار در میانه جنگ باید تصمیم بر مهاجرت با ماندگاری بگیرد. نثر روان و ملموس و بدون مرز است و تمام جنبههای انسانی و هویتی مهاجرت را در برگرفته است.
بعد از سه روز و نیم سفر زمینی، بالاخره به تهران رسیدیم و من برای اولین بار تهران را از پشت وانتی دیدم، در فاصله جاده خاوران تا بیمارستان ساسان در بلوار کشاورز، شهری بزرگ و پر از ماشین و ساختمانهای مدرن. بخش اعصاب و روان بیمارستان همیشه پر از فریاد و ناله و ضجه بود. مصدومان روانی جبهه را در دو سالن بزرگ پر از تخت خوابانده بودند و هر تخت با پردهای آبی از بغلی جدا میشد. از روز سوم من اجازه داشت ساعتهایی کنار تخت پدرم بنشینم. راننده و پسر یعقوب خرکار برگشته بودند اما داوودی هنوز با ما بود. گاه چیزهایی به زبان کودکانه برای من توضیح میداد، مثلا این که گوشها مهماند و به مغز متصلاند و اگر صدایی بیشتر از تحملشان به آنها تحمیل شود، آدم اینجور میشود.سالها بعد که دکتری با دیدن نوار گوشم گفت عصب گوش میانیام به نظر مادرزاد فلج است خودم خوب میدانشتم که مادرزاد نیست.
اگر شما نیز از علاقمندان به این کتاب هستید، مطالعه کتابهای زیر را نیز به شما توصیه میکنیم:
صداهایی از چرنوبیل، سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ
این کتاب به حادثه چرنوبیل و تاثیر آن بر زندگی افراد مختلف پرداخته است. مینی سریال چرنوبیل تا حدودی با نگاه به این کتاب نوشته شده است.
هزار خورشید تابان، خالد حسینی
داستان این کتاب، داستان رنج و سختی مردم افغانستان در طی پنجاه سال گذشته است.
خالکوب آشویتس، هدر موریس
داستانی دردناک که به روایت هولوکاست و رنج مردم در آن دوران میپردازد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 215.۱۳ مگابایت |
مدت زمان | ۰۳:۵۴:۵۹ |
نویسنده | عالیه عطایی |
راوی | عالیه عطایی |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۰۳/۰۸ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من تا به حال هیچ کتابی درباره جنگ نخوانده بودم به دلیل فیلمهای عمدتاً بیمایه از افرادی که اصلاً درکی از جنگ ندارند و میخواهند باورهایی را به زور به خورد مردم بدهند یا نگاه به گیشه دارند، دیدم نسبت به این آثار کاملاً منفی بود کورسرخی اولین کتاب درباره جنگ بود که خواندم و در اصل شنیدم و خیلی خوشحالم که با #عالیه_عطایی، نویسنده اصالتاً افغانستانی که با قلم جادویی و خوانش بینظیرش افغانستان گرفتار جنگ را از زمان حملهی شوروی تا ظهور بن لادن و ورود آمریکاییها به خاک افغانستان از خلال عشقهایی مانده زیر آوار و زنانی ساکن سوئیس و آمریکا که هنوز نسلهای گذشتهشان را در اینترنت و اخبار میجویند و شوهران و فرزندان خارجیشان درکی از رنج آنان ندارند به تصویر میکشند آشنا شدم بغضهای خواننده که این دردها را از بندبند وجودش در قالب کلمات بیرون میریزد نگذاشت یک لحظه هم از گوش دادن به این کتاب صوتی ۳ ساعت و خوردهای دست بکشم و حتماً آثار دیگری از عالیه عطایی خواهم خواند و ترجیحاً خواهم شنید
سرشار دروغ... درمیان، صدها کیلومتر با مرز افغانستان فاصله داره. خانم عطایی، اهل نوغاب ه و کودکی ش رو در بیرجند بوده. نوغاب در نیم ساعتی بیرجند ه و تا مرز ایران و افغانستان، دو ساعت و نیم، فاصله داره... روایت سراسر دروغ... البته پدرشون هم از دروغگوهای بزرگ بیرجند بودند که تقریبا از همه مبلغی رو قرض گرفتند و بر نگردوندند و خوب، کذ اب زاده، چه شود...
متن کتاب روان ساده بدون جملات نامانوس وبسیار گیراست داستانها عمانگیزند و نویسنده چقدر خوب خواننده را با خود همراه میکند دست مریزاد خانم عطایی و بهتر از کتاب راوی میباشد که با صدای گرم وبی آلایشش داستان را باورپذیرتر میکند اگرچه برداشت من این بود که بیشتر خاطرات نویسنده یا نزدیکان او بود به هر جهت از شنیدن این روایات لذت بردم
یکبار که فرار کردی باقی را باید فراری بمانی، حتی با پرچم سازمان ملل، صلیب سرخ، پرچم سفید صلح از هزار جا سوراخ است..... عالی عالی عالی... وقتی یک کتاب یک قلم یک نویسنده یک صدا یک خوانش عالی... دید آدم رو به هموطنان افغانستانی تغییر میده... موفق و سربلند باشید
هرچه کتاب درمورد افغانستان خواندم ،تلخ بود وبیشتر در مورد جنگ،اما آنهایی که به جنگ ارتباطی نداشتند هم تلخ بودند از دیدگاه مردمی که درآنجا زندگی میکردند ویا مهاجرت کرده بودند.داستانهایی که همه به مرگ مربوط میشد،سپاس ازنویسنده هم بخاطر داستانش وهم خوانش آن.
چیزی که لذت شنیدن کتاب رو برام چند برابر کرد، روایت داستان توسط خود نویسنده بود. سیر داستان هم بسیار روان بود. اولین اثری بود که از ایشون میشنیدم و بسیار تجربه دوست داشتنی بود. حتما نسخه متنی رو هم مطالعه خواهم کرد.
بسیار جالب بود میتونه برای انسانها انگیزه بخش باشه خصوصا اتفاقاتی که برای افغانها افتاده و زندگی سخت و دشواری که داشتن، جالب ترین قسمت کتاب اینجاست که راوی همون نویسنده کتاب، به دل نشستن کتاب چندین برابر کرده🙏🌹
کاش همه ی کتاب ها با صدای نویسنده شان منتشر میشد خانم عطایی بغض کردیم با بغض هایتان و غمی که در داستانتان داشتید عالی بود و باز هم منتظر کتاب های خوب شما با صدای خودتان هستم
داستان در عین سادگی و عدم تکلف، چارچوب قدرتمندی داشته و از آن بهتر اجرای. زیبا و پر احساس نویسنده ، تاثیر آن را دوچندان نموده ادست . دست مریزاد به خانم عطایی.!
چقدر خوبه که با صدای خود نویسنده هست روایات تلخی از جنگ جنگ و جنگ ای کاش سیاستمداران این کتاب ها را میخواندند بلکه کمی صلح طلب میشدند