
رمان صوتی هزار خورشید تابان اثر جاویدان خالد حسینی با ظرافتی کمنظیر، سی سال از تاریخ پر فراز و نشیب افغانستان را به تصویر میکشد و داستانی تکاندهنده از خانواده، دوستی، ایمان و رستگاری از طریق عشق روایت میکند. جنگ، فقدان و سرنوشت، دو زن به نامهای مریم و لیلا را که با یک نسل فاصله سنی و دیدگاههایی کاملاً متفاوت در مورد عشق و خانواده زندگی میکنند، به هم پیوند میدهد. این دو زن در شرایطی که خطرات فزایندهای در خانه و خیابانهای کابل آنها را تهدید میکند، رابطهای خواهرانه و گاه مادرانه با یکدیگر برقرار میکنند. این پیوند عمیق نه تنها سرنوشت این دو زن را رقم میزند، بلکه مسیر زندگی نسل بعدی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. خالد حسینی با قلمی گیرا و لحنی تکان دهنده، قدرت عشق یک زن به خانوادهاش را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه این عشق میتواند او را به فداکاریهای بزرگ و غیرقابل تصور سوق دهد. در نهایت، این رمان به ما یادآوری میکند که عشق و حتی خاطره آن، کلید امید و رهایی از سختترین شرایط است. هزار خورشید تابان اثری پرفروش و داستانی فراموشنشدنی، تأثیرگذار و پرکشش از دورهای دشوار، رابطهای ناممکن و عشقی جاودانه است. اگر شما هم به شنیدن کتابهای صوتی داستان و رمان خارجی حوزه درام علاقه دارید حتما به دستهبندی کتابهای صوتی داستان و رمان درام خارجی فیدیبو سر بزنید.
خالد حسینی، نویسنده افغان-آمریکایی، در ۴ مارس ۱۹۶۵ در کابل متولد شد. شهرت او بیشتر به خاطر دو رمان پرفروش بادبادکباز و هزار خورشید تابان است. آخرین رمان او با عنوان و کوهستان به طنین آمد به فارسی نیز ترجمه شده است. حسینی در حال حاضر در ایالات متحده زندگی میکند و آثار خود را به زبان انگلیسی مینویسد. حسینی در سال ۱۹۸۰ به همراه خانوادهاش به سن خوزه در کالیفرنیا مهاجرت کرد. او در دانشگاه سانتاکلارا پذیرفته شد و مدرک لیسانس خود را در رشته زیستشناسی از این دانشگاه دریافت کرد. در سال ۱۹۹۳ از دانشکده پزشکی سن دیگو در رشته پزشکی فارغالتحصیل شد.
جهت مشاهده سایر آثار خالد حسینی کلیک کنید.
هزار خورشید تابان، رمانی پرمخاطب و تاثیرگذار است. حسینی با ظرافتی مثالزدنی، داستانی جذاب و پرکشش را روایت میکند که خواننده را از همان ابتدا مجذوب خود میکند. او به زیبایی، سرنوشت دو زن افغان به نامهای مریم و لیلا را در سی سال پر فراز و نشیب تاریخ افغانستان به تصویر میکشد و زندگی پرفراز و نشیب آنها را با ظرافت و دقت تمام شرح میدهد. شخصیتهای داستان هزار خورشید تابان به خوبی پرداخته شدهاند و به گونهای واقعی و ملموس به تصویر کشیده میشوند. خواننده به راحتی میتواند با آنها همذاتپنداری کند و در غمها و شادیهایشان سهیم شود. مریم و لیلا، دو شخصیت اصلی داستان، زنانی قوی و مقاوم هستند که در شرایطی سخت و دشوار زندگی میکنند و برای بقا و رسیدن به آرزوهایشان تلاش میکنند. این رمان به موضوعات مهمی مانند جنگ، ظلم، ستم، تبعیض جنسی، عشق، خانواده، امید و رستگاری میپردازد. حسینی با ظرافت و دقت، این موضوعات را مورد بررسی قرار میدهد و باعث میشود تا به درک عمیقتری از آنها دست پیدا کنید. هزار خورشید تابان تصویری واقعی و تکاندهنده از افغانستان در سی سال گذشته ارائه میدهد. حسینی به خوبی، رنجها و سختیهایی که مردم افغانستان در این مدت متحمل شدهاند را به تصویر میکشد و به موجب خواهد شد تا درک بهتری از این کشور و مردمش پیدا کنید. هزار خورشید تابان کتابی است که برای همه افراد با سلیقههای مختلف جذاب خواهد بود. این رمان داستانی گیرا، شخصیتهای ملموس، موضوعات مهم و زبانی زیبا دارد و میتواند به خواننده تجربه شنیدنی و لذتبخش و آموزندهای ارائه دهد.
مریم پنج ساله بود که براى نخستین بار کلمه ى حرامزاده را شنید.
روز پنج شنبه بود. بدون شک چنین روزى بود؛ چون مریم به یاد داشت که آن روز نیز مثل همه ى پنج شنبه هاى دیگر آرام و قرار نداشت. روزهاى پنج شنبه، جلیل براى دیدنش به کلبه مى آمد. مریم براى تلف کردن وقت تا لحظه ى دیدارش با جلیل برسد، تا آن لحظه که او را درحال گذر از علف هایى که تا زانویش مى رسید، تا آن لحظه که او را درحال تکان دادن دست و عبور از محوطه ى بدون علف ببیند، بر روى صندلى رفت تا سرویس هاى چاى خورى چینى مادرش را پایین بیاورد. این سرویس چاى خورى تنها میراثى بود که ننه، مادر مریم، از مادر خود که در دوسالگى وى از دنیا رفته بود، به یادگار داشت. سرویس که نقاشى دستى زیبایى داشت، طرحى از پرنده و گلهاى داوودى و اژدها براى دفع شر بر آن نقش شده بود.
همین شکردان زیبا بود که به هنگام پایین آمدن از صندلى، از لاى انگشتانش لیز خورده و بر کف چوبى کلبه افتاد و شکست.
وقتى ننه ماجرا را دید، صورتش داغ شد، لب بالایى اش لرزید و چشم هایش، هم چشم سالم و هم چشم تنبلش، روى مریم خیره شد. نگاه ننه چنان خشم آلود بود که مریم وحشت کرد مبادا دوباره جن در وجود مادرش حلول کرده باشد؛ اما جن نبود، این بار نه. ننه مچ مریم را گرفت و او را به طرف خود کشید و از لاى دندان هاى به هم فشرده اش گفت: «اى بچه ى حرامزاده ى دست وپاچلفتى! بعد از آن همه صبر و تحمل، این هم دستمزدم. یه وروجک حرامزاده ى بى دست وپا که ارث خانوادگى ام را بزنه بشکنه!»
مریم آن زمان معنى این کلمه ى حرامزاده، را نمى فهمید. هنوز بزرگ نشده بود که بى عدالتى را درک کند و بفهمد که آن هایى که حرامزاده را به وجود آورده اند مقصرند، نه خود حرامزاده که تنها گناهش این بود که بدون آن که بخواهد به دنیا آمده است. مریم فقط از روى لحن تلخ ننه حدس زد که حرامزاده بودن باید چیز زشت و نفرت انگیزى باشد؛ مثل حشرات یا سوسک هایى که ننه همیشه غرولندکنان آن ها را با جارو از کلبه بیرون مى انداخت.
وقتى مریم بزرگ تر شد، ماجرا را فهمید. طرز گفتن آن کلمه به مریم بود که تلخى آن را دوچندان مى کرد نه به زبان آوردن آن که هم چون آب دهان به طرفش پرتاب مى کرد. به هرحال بعدها بود که دریافت منظور ننه این بوده که حرامزاده چیزى ناخواسته است که او، مریم، حرام زاده اى است که حق چیزهاى مشروعى مثل عشق، خانه، خانواده و مورد قبول واقع شدن را ندارد.
اگر شما هم به شنیدن کتابهای صوتی داستان و رمان درام خارجی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، را بشنوید.
پیرمرد و دریا نویسنده ارنست همینگوی ناشر پر
خزان خودکامه نویسنده گابریل گارسیا مارکز ناشر ماه آوا
خوشه های خشم نویسنده جان اشتاین بک ناشر آوا نامه
| فرمت محتوا | mp۳ |
| حجم | 839.۲۳ کیلوبایت |
| مدت زمان | ۱۴:۴۴:۱۵ |
| نویسنده | خالد حسینی |
| مترجم | مهدی غبرائی |
| گوینده | رضا عمرانی |
| ناشر | ماه آوا |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۱/۲۸ |
| قیمت ارزی | 6 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |