نمایشنامههای بزرگی در دنیا نوشتهشدهاند. یکی از این نوشتهها «مگسها: نمایشنامه درام در سه پرده» (The Flies) است که ژان پل سارتر آن را به رشتهی تحریر درآورده است. نمایشنامهای که چنان موردتوجه بوده که بارها در سراسر دنیا روی صحنه رفته و هفتهها نمایشش ادامه داشته است.
این نمایشنامه نمادین، در فضای اسطورههای یونانی و در شهر اسطورهای و باستانی آرگوس رقم میخورد. شخصیتهای آن هم برآمده از روم و یونان اسطورهای است. شما ژوپیتر (همان زئوس) را در قامت مردی میانسال در این نمایشنامه میبینید و ارتباطش با پادشاه آرگوس، آگاممنون و حوادثی که پیرامون این اتفاقات و جنگ تروا شکل میگیرد.
تنازع دائمی بین عشق و نفرت، هوس و پاکدامنی، بودن و نبودن، پیری و جوانی و ... از دستمایههای اصلی ساتر در این نمایشنامه است. سارتر میخواهد اندیشهاش را در ساحت نمادین به نمایش بگذارد. از انسان و تنهاییاش و محاسن و رذایل اخلاقیاش و همچنین خودبیگانگیاش سخن بگوید.
این نمایشنامه سهپردهای، برای بار نخست در ۱۹۴۳ نگارش و منتشر شده است. به دهها زبان ترجمه شده است. مهدی روشنزاده آن را به زبان فارسی ترجمه و نشر ثالث آن را به بازار عرضه کرده است. این کتاب در دستهبندی هنر فیدیبو در همین صفحه در دسترس است.
ژان پل سارتر با نام کامل (jean-paul chrles aymard satre) نویسنده، فیلسوف، فعال سیاسی و نمایشنامهنویس فرانسوی قرن بیستم بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۸۰ زندگی کرد. او متولد پاریس بود و پدرش در نیروی دریایی فرانسه کار میکرد. او در سن کم پدرش را از دست داد و با مادر و پدربزرگش بزرگ شد. او خیلی زود فرانسه و آلمانی یاد گرفت و بیشتر کودکیاش به خواندن کتابهای مختلف گذشت. او در لا روشل و دانشسرای پاریس درس خواند و بهعنوان یک آموزگار مشغول به کار شد. سیمون دوبوار، فمینیست مشهور جهان و نویسنده کتاب جنس دوم همراه همیشگی سارتر در زندگیاش بود. او فعالیتهای زیادی در طول زندگیاش داشته است و کتابهای زیادی هم از او باقیمانده است برای کارهایش نیز جایزهی ادبیات نوبل را به وی اهدا کردند سارتر از پذیرشش امتناع کرد. در ادامه به برخی از این آثار اشاره میکنیم:
صحنه سوم
همان اشخاص، الکتر
اژیست
الکتر پاسخ ده، این لباس چه معنی میدهد؟
الکتر
زیباترین پیراهن خود را به تن کردهام. مگر امروز روز عید نیست؟
راهب بزرگ
خیال داری مردگان را به ریشخند بگیری؟ امروز عید آنهاست، تو این را خیلی خوب میدانی، و لازم بود امروز تو با لباس عزا در این مراسم حاضر میشدی.
الکتر
لباس عزا؟ چرا لباس عزا؟ من از مردگان خود ترسی ندارم، و فقط برای مردگان شماست که سیاه میپوشم!
اژیست
تو راست گفتهای؛ مردگان تو مردگان ما. قحبگیاش را ببینید؛ او نوه آتره است، آتره، همان کسی که برادرزادههایش را به طرزی کثیف سر برید. با این حساب مگر تو، کیستی جز واپسین زاده نسلی نفرین شده! من با گذشت و اغماض و از روی ترحم، وجود تو را در کاخم تحمل کردهام، اما امروز به خطای خود اذعان دارم، چرا که این خون تباهشدهی آتریدها است که همواره در رگهای تو جاری است و اگر من در این باره حکمی در خود نمیدادم، تو همه ما را به عفن و آلودگی میکشاندی کمی حوصله کن، ماده سگ، به مین زودی خواهی فهمید آیا من عقوبت فرمودن میدانم یا نه؛ آنگونه که چشمهایت پاسخگوی اشکهایت نباشند؟
کتاب مگسها کتاب جذابی است که صحنههایی بینظیر را به تصویر میکشد. خواندن این کتاب میتواند لحظات خوبی را برای خواننده ایجاد کند. درصورتیکه از این کتاب لذت بردهاید و باعث شده اس کمی بیشت فکر کنید کتابهای دیگری هم وجود دارند که میتوانید به سراغشان بروید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 718.۳۲ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 168 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۳۶:۰۰ |
نویسنده | ژان پل سارتر |
مترجم | مهدی روشن زاده |
ناشر | نشر ثالث |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۰۳/۰۳ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |