در اتاقی در ساختمان برگلاند بودیم. من لب تخت نشسته بودم و در اوک روی صندلی راحتی. آنجا اتاق من بود.
باران باشدت به پنجرهها میخورد. چون پنجرهها بسته بود، اتاق خیلی گرم شده بود و من پنکهی کوچک روی میز را روشن کرده بودم. باد پنکه از پایین به صورت دراوک میخورد، موهای سیاه و زیرش را بالا میزد، و موهای دراز ابروهای کلفتش را که در صورتش دو خط صاف انداخته بودند تکان میداد. قیافهی یکه بزنی را داشت که از قضا به پول و پلهای رسیده است.
چندتا از دندان های طلایش را نشانم داد و گفت: «از من چی می دونی؟
این حرف را با لحنی پرطمطراق گفت، انگار هر کسی که سرش توی حساب بود باید میفهمید او آدم خیلی مهمی است.
گفتم: «هیچی، تا اونجا که من میدونم، پاک پاکی»
در یک کلام هم داستان و هم فیلم از شاهکارهای ادبیات و سینما هستن و فیلم مشهور خواب ابدی یا the big sleep به لحاظِ فرهنگی، تاریخی و زیباییشناختی پُر اهمیت» قلمداد شده در امریکا و آن را به فهرست ملی ثبت فیلم افزودن