کتاب تابستان نشر انتشارات سخن

در مقايسه با كتابي كه قبلا از ايشون خوندم( زندگي خصوصي) خيلي معمولي بود، داستان چالش خاصي نداشت و كاراكتر گلنوش با اينكه شخصيت مستقل و قوي اي داشت ولي منطق و درك كافي نداشت به نظرم، ( اصرااار بيش از حد براي گردن گرفتن مرگ سحر توسط فرهادي، تحصن دم در دانشگاه) من تا پيش از روشن شدن قضيه فكر ميكردم فرهادي با سحر تصادف كرده و به كشتن داده ش، يا بهش تجاوز كرده يا همچين دلايلي، ضمن اينكه توي شهرستاناي كوچيك هم اينقدر همه به هم مربوط و متصل نيستن، فرهادي با تينا فاميله، تينا مقصر مرگ سحره، سحر دوست گلنوشه، نامزد تينا عاشق گلنوش ميشه?

از خانم معیری انتظار کار قوی تری را داشتم قصه داستان خیلی قوی نبود علت اخراج گلنوش منطقی نبود تینا خیلی راحت رفت احساس خیلی زود شکل گرفت و خیلی زود نفر قبلی فراموش شد و .... منتظر حضور پرقدرت خانم معیری هستیم

در مقایسه با دیگر نوشته هاشون ضعیف بود

ساده و دوست داشتنی بود