کتاب فرزندِ آتش نشر انتشارات البرز

برای تموم کردنش نخوابیدم.خیلی مهیج و ترسناک بود!!خیلی.برای یک بار خوندن خوب بود،و گیج کننده بود فقط آخرش راضی کننده نبود،یعنی زود جمع شد،ولی پایانش خوشه یه جورایی خطر اسپویل اینکه آخرش خیلی سریع جمع شد! اون همه روح نینا از اولش حضور داشت بعد مامانش یکی دیگه بود!همش توهم بود یعنی؟یعنی بیشترش😐 حتی توی اتوبوس دیدش!همش توهم؟یا عطر شنل که نینا هروقت میومد هردو حسش میکردن..ادکلن راشل که نبود! چطور پس مثلا میگفت مامانم شمع روشن کردن دوست داشت ولی..راشل که دوست نداشت یا میگفت فلان جاست مامانم ولی راشل کنارش بود!اون موقع که برق رفت

خانمی پس از ازدواج با مردی صاحب فرزند، به عمارت قدیمی و مجلل او نقل مکان می کند. فرزند خوانده اش که در ابتدا رابطه خوبی با او داشت، کم کم رفتارهای ناخوشایندی انجام می دهد. همسر سابق، دو سال پیش درگذشته و فرزند خوانده هنوز عزادار است. داستان مهیج است. من نتوانستم آن را زمین بگذارم. تا چهار صبح خواندم و تمامش کردم!

معمای کتاب خیلی زیبا و غیرقابل پیش‌بینی بود. کتابی بود که ذهنم رو کاملا درگیر خودش کرد و تمام فضاهایی که توی داستان بود برام قشنگ توی ذهنم مجسم می‌شد. ترجمه خیلی روان بود و داستان هم عالی بود و کشش خوبی داشت. طوری که به سادگی نمی‌تونستم خوندنش رو رها کنم و توی دنیای داستان غرق شدم. لذت بردم از خوندنش:))

مهیج و پر از رمز ک راز

عالی بود