کتاب رویای نیمه شب نوشته مظفر سالاری با ترکیب مناسبی از داستان عاشقانه و زمینه مذهبی، یک تجربه مطالعه جذاب و متفاوت را به خوانندگان ارائه میدهد. این داستان، ارتباط عاشقانه بین دو شخص با پسزمینههای مذهبی متفاوت را روایت میکند و نشان میدهد که چگونه عوامل فرهنگی و مذهبی میتوانند بر روی روابط انسانی تأثیر بگذارند. برای علاقهمندان به داستانهای دینامیک و پر از چالش با پسزمینه مذهبی، مطالعه این کتاب یک تجربه متفاوت و به یاد ماندنی خواهد بود. اگر شما هم به خواندن کتابهای داستان و رمان علاقه دارید حتما به دستهبندی داستان و رمان فیدیبو سر بزنید.
مظفر سالاری، در سال ۱۳۴۱ در یزد متولد شد. او نویسندهای است که عشق به ادبیات را از دوران کودکی در خود پرورش داد. سالاری از دوم دبستان با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آشنا شد و این آشنایی باعث شد که علاقهاش به ادبیات به شدت تقویت شود. هرچند وی در مسیر تحصیلی خود وارد حوزه علمیه شد، اما همچنان به نوشتن و همکاری با نشریات کودک و نوجوان ادامه داد. داستانهای سالاری اغلب به موضوعات عاشقانه و مذهبی میپردازند و آثار گوناگونی از او در این زمینه منتشر شده است، که از جمله آنها میتوان به «سفرنامه الیزابت، دعبل و زلفا، رویای نیمه شب، درونمایهها و دستمایههای نمایش قرآنی، قایق راندن به اقیانوس، قصههای من و ننه آغا و گشایش داستان» اشاره کرد.
کتابهای مطرح و معروف دیگر از مظفر سالاری عبارتند از:
جهت مشاهده سایر آثار مظفر سالاری کلیک کنید.
کتاب رویای نیمه شب به علاقهمندان به داستانهای عاشقانه و علاقهمندان به کشف و تبادل نظر درباره این ژانر پیشنهاد میشود. این کتاب با ترکیبی از عناصر عاشقانه و پسزمینههای مذهبی، یک فرصت مناسب برای شناخت عمیقتر از دنیای این ژانر ارائه میدهد. اگر تاکنون به علت تردید و شک نسبت به رمانهای عاشقانه از آنها دوری میکشید، این کتاب میتواند فرصتی باشد تا با دیدی تازه به این ژانر و علل محبوبیت آن آشنا شوید. این کتاب همچنین میتواند به شما کمک کند تا با چرایی علاقهمندی مخاطبان به داستانهای عاشقانه و مذهبی آشنا شوید و علل پنهانی آن را کشف کنید.
پدربزرگ از پشت قفسه ها بیرون آمد و به گوشواره ای زیبا و گران بها که من طراحی کرده بودم و ساخته بودم، اشاره کرد. خوشحال شدم که آن را برای ریحانه انتخاب کرده بود؛ هرچند بعید می دیدم که مادرش زیر بار قیمت آن برود. گوشواره را بیرون آوردم و به پدربزرگ دادم. طراحی و ساخت این گوشواره کار هاشم است. حرف ندارد! مادر ریحانه گوشواره ها را گرفت و ورانداز کرد: قشنگ اند، ولی ما چیزی ارزان می خواهیم. مادر ریحانه گوشواره ها را روی مخمل گذاشت. با نگاهش گوشواره های قبلی را جستجو کرد. پدربزرگ گوشواره های گران بها را توی جعبه کوچکی گذاشت. جعبه را به طرف مادر ریحانه سراند.
اگر شما هم به خواندن کتابهای داستان و رمان علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو به راحتی در دسترس شما هستند، مطالعه کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 280 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۲۰:۰۰ |
نویسنده | مظفر سالاری |
ناشر | کتابستان معرفت |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۷/۲۷ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 55,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب ارزش خوندن داره، داستانش هم جالبه و نثرش بسیار مناسب و گیراست. من کتاب رو یک و روز و نیم یا بهتر بگم در چند ساعت تموم کردم. بخش مذهبی کتاب هم چیزی بود که بهش نیاز داشتم و با خوندنش حس خوبی بهم دست داد، یاداوری خوبی برای امام زمان بود. بخشی از کتاب، طبیبی میگه درگیر ماده و مطالعه و مسائل طبابت شده بود و از امام زمان غافل شده بود، دقیقا منم همچین حالی داشتم. و از خوندن این کتاب بسیار خوشحال شدم چون تلنگر و یاداوری خوبی برام بود.
قلم نویسنده بسیار زیبا و تاثیر گذار است اما کل داستان ، شبیه یک داستان برای نوجوانان است ، چگونه حاکمی با چنان قساوت تحت تاثیر حرفهای دخترش عمل میکند. یا دختر حاکم که در ابتدا بسیار خودخواه و هوس باز می آید ناگهان چنین عاقلانه رفتار میکند ، در پایان هم همه عاقبت به خیر میشوند و ...
یک اتفاق واقعی و کرامت آقا امام زمان به یکی از شیعیان معتقد را در قالب داستان عشقی عمیق بین پسر سنی و دختر شیعه، به شکلی ساده و روان به تصویر کشیده بود. از این لحاظ جالب بود
این کتاب خیلی زیبا و قشنگ بود پیشنهاد میکنم کتاب های دیگر آقای سالاری هم بخونید از جمله من را با خودت ببر را
یک رمان عامه پسند که چیزی مثل سریال های تلویزیونه. اگر به خوندن رمان های درجه یک ادبیات ایران و جهان عادت دارین این کتاب بسیار دم دستی خواهد بود براتون.
توانایی نویسنده در تصویر سازی و شخصیت پردازی ها قابل تحسینه اما بخش هایی از داستان برای مخاطب غیرقابل باور بود و همچنین تمرکز و تاکید بر اون موضوع جالب نبود
عالی بود، شبیه داستان زندگی منه و با این تفاوت که اونا به هم رسیدن ما به هم نرسیدیم :(((( فقط میتونم بگم که شک نکنید واس خوندن این کتاب???
رمان عاشقانه و مذهبی .. ژانری ک من دوست ندارم اما تصویر سازی قشنگی داشت
خیلی دوستش داشتم. توصیف جزئیات خیلی خوب بود. و مهم تر اینکه در مورد یک حکایت واقعی از امام زمان علیه السلام بود.
کتاب در حد بچه های دبیرستانی بود،یه جاهایی فک میکنی سر کلاس دینی نشستی😶برای بچه ها بد نیست...