حتما نام رمانهای آناگاوالدا را بسیار شنیدهاید و یا در لیست کتابهایی که باید بخوانید قرار دارند. او با قلمی ساده و روان از جزئیات زندگی مینویسد، جزئیاتی که معمولا از کنار آنها ساده میگذریم یا برایمان اهمیت چندانی ندارد؛ اما آنا گاوالدا با به کارگیری عشق و احساس همین مسائل به ظاهر ساده و کم اهمیت را به شکلی برای مخاطب بازگو میکند که ممکن است بعد از مدتی این حس به خواننده القا شود که چقدر ساده و راحت میتوان عاشق زندگی شد و این عشق را به انسانها تقدیم کرد. کتاب «دوستش داشتم» یکی از پرفروشترین کتابهای اوست که دربارهی هنر زندگی کردن است و ناکامیها، دروغها، بزدلیها و تسلیم شدنهایمان را یادآور میشود. این کتاب داستانی روان و گیرا دارد و میتواند تا انتها درگیرمان کند. «دوستش داشتم» شخصیتهای خاکستری دارد به طوریکه در انتها به درستی نمیتوانید تصمیم بگیرید که حق با کدامیک است. شاید جهت تصمیمگیری شما با توجه به موقعیتی که اکنون در آن قرار دارید مشخص شود.